
کانون نویسندگان ایران روز گذشته با انتشار بیانیهای ۱۳ آذر، روز مبارزه با سانسور را گرامی داشته است. کانون نویسندگان ایران به یاد جانباختگان راه قلم، روز ۱۳ آذر را به عنوان روز مبارزه با سانسور اعلام کرده و از نویسندگان و هنرمندان داخل و خارج، و نیز از انجمن قلم (پن) در سراسر جهان خواسته است تا ضمن به رسمیت شناختن این روز، صدای اعتراض خود را با صدای نویسندگان ایران درآمیزند، و از حرکت نویسندگان ایران در مبارزه با سانسور به هر طریق ممکن حمایت کنند.
در این بیانیه آمده است: «از رهگذر اعمال سانسور دولتی بر بیان شهروندان، هنر و ادبیات آسیبهای جدی دیده، خلاقیتهای بسیار بیثمر یا ناشکفته مانده و استعدادهای فراوان تباه شده است. جامعه نیز از داشتن ادبیات و هنر شایسته انسان مدرن قرن بیست و یکم محروم مانده است.»
در این بیانیه همچنین آمده است: «کانون، امسال نیز به استقبال این روز میرود و از همه مدافعان آزادی بیان انتظار دارد که سیزده آذر را به واکاوی در پدیده شوم سانسور و اعتراض بیشتر به آن اختصاص دهند. گرامیداشت چنین روزی معنایی جز آن ندارد که موضوع مبارزه با سانسور، چه در فضای مجازی و چه در فضای واقعی، بحث روز جامعه شود. امید که در سیزدهم آذر سال آینده بیانیه این روز شادباش پیروزی آزادی بیان باشد.»
همچنین در بخشی از این بیانیه میخوانیم: «مایه تأسف است که هرگاه کانون نویسندگان ایران به مناسبت روز ۱۳ آذر بیانیهای منتشر میکند ناچار است از تداوم سیطره سانسور دولتی بر جامعه بگوید. در یک سال اخیر نیز، به رغم وعدههای انتخاباتی دولت جدید، مانند سالهای گذشته چه در عرصه کتاب و چه در عرصه هنر و مطبوعات و اینترنت شاهد حضور این پدیده ضد آزادی بیان بودهایم.»
نگاه همسوی دولتهای روحانی و احمدینژاد
آنچه در این بیانیه از شرایط یکسال و نیم گذشته که همراه با زمامداری دولتمردان یازدهم بود، آمده است، بارها و بارها از سوی نویسندگان در این مدت مورد بحث قرار گرفته است. حسن روحانی در حالی نامزد یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری شد که وضعیت نشر کتاب در دولتهای نهم و دهم، دچار بیسامانی و آشفتگی فراوانی شد. میزان انتشار آثار نویسندگان شاخص و مطرح به پایینترین سطح رسید و همزمان با سیاستهای تبعیضآمیز و در انحصار قرار دادن همه نهادهای فرهنگی و غصب دستاوردهای هنرمندان واقعی کشور و تخصیص بودجههای هنگفت، آمار آثار دولتی به بالاترین حد ممکن رسید.
حال آنکه در دوران تبلیغات انتخاباتی و همچنین درآغاز شروع به کار دولت بارها و بارها شعارها و وعدههایی در جهت گشایش فضای فرهنگی کشور و مرتفع شدن مشکل ممیزی برای نویسندگان مطرح شده بود. بسیاری از اهالی فرهنگ هم دلخوش به همین وعدهها به پای صندوقهای رای رفتند تا شاید سایه سرد خفقان و سانسور از فضای فرهنگی کشور رخت بر بندد.
رییس دولت یازدهم همچنان با اعتماد به اینکه تنها عوض شدن دولت گره از مشکلات نویسندگان باز کرده در گزارش عملکرد ۱۰۰ روز نخست دولت و در پنجم آذرماه ۱۳۹۲ گفته بود در این صد روز نویسندگان ممنوعالقلم به نویسندگان «صریحالقلم» تبدیل شدهاند. به گفته حسن روحانی «دولت در همین ۱۰۰ روز خیلی از کتابهایی را که ممنوع شده بود و میشد آزاد شوند، آزاد کرد.» اما اکنون با گذشت ۱۸ ماه از آن تاریخ بسیاری از نویسندگان معتقدند تغییری در فضای سانسور بوجود نیامده و عملکرد دولت یازدهم با دولت نهم و دهم تفاوتی ندارد.
قصه پر غصه نویسندگان
لیلی گلستان خردادماه سال جاری و دریکسالگی دولت یازدهم طی گفتگو با ایسنا گفت وضعیت سانسور آثارش در دولت کنونی «فرقی نکرده» است و «سایه سنگین» هشت سال دولت احمدینژاد بر وزارت ارشاد وجود دارد. وی همچنین با بیان اینکه مسوولان وزارت ارشاد برای تجدید چاپ یکی از کتابهایش، «دو برابر خود کتاب اصلاحی فرستادهاند»، اذعان داشت: «باید ایرادها را بخوانید و قاه قاه بخندید و بعد به ابعاد فاجعه آن هشت سال بیشتر پی ببرید.» وی ادامه داد: «برای خنده یک نمونه را میآورم: «دست رد بر سینهاش زد…» اصلاحی آمده که این را بردارید و به جای «سینه» چیز دیگری بگذارید. خندهدار نیست؟»
همزمان خشایار دیهیمی، مترجم آثار ادبی درباره سختگیری در ممیزی کتابها گفت: «میگویند واژه خوشگل باید حذف شود، حتی از عبارت «کمد خوشگل»! مشخص نیست چه ممیزهایی این کتابها را میخوانند که به چنین نتایجی میرسند.»
فرخنده آقایی، نویسنده معتقد بود: «نزدیک به یک سال از انتخابات میگذرد ولی هیچ اتفاقی در وزارت ارشاد نیفتاده است. هنوز فضای خوف و وحشت بین نویسنده و ارشاد وجود دارد.» او درباره تجربه شخصیاش از ممیزی گفت: «کتابی با عنوان «ما سه نفر بودیم» دارم که سه سال است ممنوع شده و به دلایل خندهداری غیر قابل چاپ اعلام شده است اصلاحیهها خندهدار و باعث تفریح و خنده است.»
سینا بهمنش، شاعرپیرامون وضعیت سانسور در ایران مدتی پیش در گفتگو با زمانه گفته بود: موضوع «سانسور» را موضوعی تاریخی میداند و میگوید: «آنچه که دولتها و وزرای ارشاد را از هم متمایز میکند نحوه اعمال سلیقه شخصی و جناحی مجریان قانون و میزان تساهل یا سختگیری آنان است. بسیاری از خطوط قرمز و حد و حدود آزادی اندیشه و بیان اندیشه، نانوشته و سلیقهمحورند. تازمانی که هنرمندان سندیکای مستقل صنفی خود را تشکیل ندادهاند و دولت آنها را کارمند دونپایه خود فرض میکند و امکانات موجود را فقط در اختیار عضو «بله، قربان – گوی» اش قرار میدهد، سانسور ادامه خواهد داشت.»
به گفته نویسنده کتاب «آهوی ناتمام»، «سانسور، فقط جلوگیری از انتشار یک کتاب نیست. تریبونها و مجاری مختلفی برای انتشار اندیشه وجود دارند. با توجه به تیراژ حدود دو هزار جلد برای هر کتاب، روزنامهها و صدا و سیما و اینترنت بار عظیم انتشار اندیشه را بر عهده دارند. این امکانات اما فقط در اختیار بعضی افراد از جمله کارمندان دولت و نظام قرار گرفته و گاهی کتابی به چاپ دهم میرسد بدون اینکه کسی آن را خریده باشد. دادن امکانات به عدهای و جلوگیری از استفاده از امکانات توسط دیگران، شکل دیگری از اعمال سانسور است.»
در پایان گفتی است اگر قرار بود حسن روحانی و دولتمردانش نگرشی متفاوت از محمود احمدی نژاد داشته باشند به قاعده می بایست پس از گذشت یکسال و نیم این تغییر نگرش آثار خود را در فضای فرهنگی کشور نشان می داد، اما آنچه شاهدش هستیم ادامه روند پیشین منتها با شعارها و لحنی مردم پسندتر است.