
در شرایطی که محمد یزدی باز عهده دار ریاست “جامعه مدرسین حوزه علمیه قم” شده است تا در پایتخت مذهبی ایران نقشههایش را علیه رفسنجانی سامان دهد و در حالی که هاشمی در کنار روحانی و ناطق نوری منتقدانه اما منفعلانه آینده ی هدایت “جامعه روحانیت مبارز” را به دست سرنوشت سپرده اند، آیتالله وحید خراسانی پیام فرستاده است که گره ی کور امور سیاسی- اقتصادی جمهوری اسلامی تنها به دست رئیس مجمع تشخیص نظام گشودنی خواهد بود.
طه هاشمی با اشاره به دیدار هفته ی پیش مسئولان دانشگاه آزاد اسلامی با ده تن از مراجع ساکن قم از چنین پیشنهاد سرنوشت سازی برای حل مساله هستهای به کمک رهبران عربستان سعودی خبر داده است. به گفته ی معاون فرهنگی اجتماعی دانشگاه آزاد، آیت الله وحید توصیه کرده است که “آیت الله هاشمی به ریاض سفر کند تا عربستان را به پرهیز از مخالفت با حل مساله هستهای ایران مجاب کند”، چون “هاشمی تنها کسی است که می تواند چنین کاری را انجام دهد و سفر او به نفع ایران و جهان اسلام است”.
این در حالی است که در پی عدم انعقاد یک توافقنامه ی جامع و فوری برای حل بحران هستهای ایران و طرفهای پنج به علاوه یک، ومخالفت اکثر کشورهای عضو اوپک به سرکردگی عربستان سعودی با پیشنهاد جمهوری اسلامی برای کاهش تولید “سازمان کشورهای تولید کننده نفت”، بازارهای جهانی انرژی طی چهل و هشت ساعت گذشته دچار تلاطم شدید شد، به گونهای که بازار آمریکا و اروپا شاهد کاهش بهای نفت، به زیر بشکهای ٧۰ دلار بود که پائینترین سطح طی چهار سال و نیم گذشته به شمار می رود؛ به تبع آن بازارهای بورس، ارز و فلزات گرانبهای ایران نیز به خصوص در روز شنبه یکی از بدترین روزهای معاملات خود را تجربه کردند.
اکنون جا دارد که آن گروه از مقامهای سیاسی و کارشناسان اقتصادی که خوش بینانه بروز چنین تحول اثرگذاری را پیش بینی نمی کردند و بازار نفت را فارغ از اثرگذاریها گسترده ی دنیای سیاست می دیدند و تنها عوامل اقتصادی را صاحب نقش می خواندند، دیدگاههای پیشین خود را اصلاح کنند و راحت از کنار تصمیم گیریهای راهبردی کشورهای عربی برای بر زمین زدن جمهوری اسلامی نگذرند.
درست است که عرضه و تقاضا در بازارهای جهانی حرف اول را می زند و عوامل متعددی چون بازی عربستان در فروش زیاد و ارزان و افزایش چشمگیر تولید نفت در آمریکا- به ویژه از مخازن شیل- در کنار کاهش رشد اقتصادی کشورهای اروپایی، چین و ژاپن بازار را با شرایط اشباع مواجه ساخته است، به گونهای که از ماه ژوئن تاکنون ۳۰ درصد تقاضای جهانی را پائین آورده است، اما این امر نمی تواند ناشی از ارادههای سیاسی خاص نباشد. این همان نکتهای است که تحلیلگران موسسات مالی و بانکی بیان می کنند: اوپک نقش خود را به عنوان تعدیل کننده قیمت رها کرده و این نقش را به بازار سپرده است!
ملاقات هفته ی پیش زنگنه والنعیمی در حاشیه ی نشست وزرای نفت اوپک در وین اگرچه خوش بینیهای اولیهای را به وجود آورد، اما پافشاری وزیر نفت عربستان و هم داستانی همتایانش در دیگر کشورهای عرب جنوب خلیج فارس بر حفظ میزان تولید اوپک در سطح ۳۰ روزانه میلیون بشکه و رها ساختن بازار به حال خود و سپردن آن به دست عرضه و تقاضا، نشان داد که در برنامههای سیاسی این کشورها کماکان بر همان پاشنه ی پیشین می چرخید، تا وزیر نفت دولت روحانی نتواند با دست پر به ایران باز گردد و ثبات را به بازارهای داخلی ارز، طلا و بورس بازگرداند.
این همان وضعیتی بوده است که همتایان روساش نیز طی دو سه روز گذشته با آن مواجه بوده اند و کاهش شدید شاخص بورس مسکو و تضعیف قدرت روبل در بازارهای جهانی ارز را امتحان کرده اند. تحولی که با توجه به میزان بالای مبادلات تجاری و ارزی تهران و مسکو خود به صورت ثانویه بر منافع اقتصادی و ملی ایران صدمه وارد خواهد کرد. در حال حاضر منابع حاصل از صادرات نفت ۶۰ درصد درآمد ارزی دولت ایران و نیمی از درآمد دولت روسیه را تشکیل می دهد.
واین همان اوضاعی است که حدود یک ماه و نیم پیش، در شرایط شدت گرفتن روند نزولی بازار نفت، “توماس فریدمن” تحلیلگر نام آشنای روزنامه نیویورک تایمز که به منابع پشت پرده کاخ سفید دسترسی دارد، پیش بینی کرده بود:”کاهش بهای نفت تصادفی نیست و ضمن حفظ منافع راهبردی دوجانبه آمریکا به روسیه و ایران آسیب می زند” و در واقع کاخ سفید “از عربستان سعودی برای ضربه زدن به ایران و روسیه استفاده می کند”.
تحلیل وی این است که “واشینگتن و ریاض در حال حاضر همان کاری را با ایران و روسیه می کنند که با آخرین رهبران جماهیر شوروی انجام دادند. آنها در حال کاهش بهای نفت به میزانی به مراتب کمتر از قیمتی هستند که مسکو و تهران برای تامین بودجه خود به آن نیاز دارند.”
این سیاستی امتحان پس داده است که چند بار موفقیت آمیز بوده و در یک نوبت نیز موجب فروپاشی جماهیر شوروی شد. در سال ١٩٨۵ عرستان سعودی تولید نفت خود را از روزی ٢ میلیون بشکه به ١۰ میلیون بشکه در روز رساند تا قیمتها از بشکهای ٣٢ دلار به١۰ دلار افت کند. رهبران کرملین در آن زمان ناگزیر شدند وارد جنگ نفت شوند و محصول تولیدی خود را زیر۶ دلار به فروش برسانند.
این خط مشیای بود که در سالهای اول روی کار آمدن دولت اصلاحات نیز اجرا شد و قیمت نفت صادراتی ایران را در مقطعی به زیر بشکهای ٩ دلار رساند. در آن زمان اگر عقل و تدبیر سید محمد خاتمی و تیم سیاسی- اقتصادی وی کارگشا نبود و راه برای بهبود روابط تهران و ریاض گشوده نمی شد جنگ نفت می توانست سالها استمرار یابد.
در شرایط کنونی به نظر می رسد لازم است که دولت روحانی همانند مذاکرات هسته ای، پس از جلب نظر مساعد رهبر جمهوری اسلامی دست کمک به سوی هاشمی رفسنجانی دراز کند و از وی بخواهد که شال و کلاه کند و راهی ریاض شود تا بار دیگر بخت خود را برای جلب موافقت ملک عبدالله بیازماید- همان شیوهای که ماه پیش در مورد شیخ نمر باقر النمر به کار گرفته شد و در عمل تا کنون مانع اجرای حکم اعدام این روحانی شیعه زندانی در عربستان شده است.
حال که روحانیون عالیرتبه ی نشسته در قم از جمله آیت الله وحید خراسانی از روی مصلحت و خیراندیشی بر این مساله تاکید کرده اند که لازم است هاشمی رفسنجانی راهی عربستان شود و به گونهای خیرخواهانه در جهت حل معضل مذاکرات هستهای بکوشد تا به تبع همدلی و همراهی تهران و ریاض ثبات به بازارهای انرژی بازگردد، بعید است که اگر حسن روحانی – حتی با وجود مخالفت خوانیها و کارشکنیهای جریان اقتدارگرا و تمامیت خواه- گفت و گوهای پشت پرده ی را سامان دهد، دست رد به سینهاش بخورد، به ویژه که او اکنون در امور خارجی از پشتیبانی قاطبه ی ملت، حمایت اکثر جریانهای سیاسی و کنشگران اجتماعی و همراهی اغلب مراجع مذهبی عالیرتبه برخوردار است.
- بازنشر از جرس