
شاید اگر تربیون مراسم اختتامیه نمایشگاه مطبوعات را در اختیار جناب حداد عادل پدر عروس آیت الله خامنهای نمی گذاردند که خود در انتخابات ریاست جمهوری گذشته جایش را به سعید جلیلی سپرد تا آزمونی دوباره باشد برای ارزیابی میزان اقبال قاطبه ی مردم به این جریان سیاسی تمامیت خواه، این نوشته به جای “نمایشگاهی نه حتی دولتی، حکومتی”، عنوانی دیگر داشت.
برگزار کنندگان “بیستمین نمایشگاه مطبوعات و خبرگزاری ها” که در راس آنها خواه ناخواه حسین انتظامی قرار داشته که وزیر ارشاد در آخرین اظهارنظرش در موردش گفته است که “من به حمایت از ایشان در مقابل هجمهها ادامه خواهم داد؛ چراکه استعداد و لیاقت و ظرفیتهای او برای ما ثابت شده است!” چنان در شش روزی که گذشت خاصه خرجیهای سیاسی به خرج دادند که حتی داد مدیر مسوول روزنامه جمهوری اسلامی درآمد تا این فرضیه را مطرح کند که حتما زیر کاسه نیم کاسهای بوده است که:
“حضور علی لاریجانی در مراسم افتتاحیه اولین نمایشگاه مطبوعات در دولت یازدهم و حضور غلامعلی حداد عادل در مراسم اختتامیه آن، این سؤال را برای دست اندرکاران مطبوعات پدید آورده که چرا از خود دولت یازدهم کسی برای افتتاح و اختتام حضور نداشت و از افرادی دعوت به عمل آمد که ارتباطی با مطبوعات ندارند؟”
اگرچه نویسنده تا این حد بدبین نیست که با فرضیه ی افراد صاحبنظرمورد استناد مسیح مهاجری همراهی کند که گفته اند “این احتمال وجود دارد که قرار دادن دو چهره مجلس شورای اسلامی در آغاز و انجام نمایشگاه مطبوعات با این هدف صورت گرفته باشد که ماجرای استیضاح وزیر ارشاد که از یکی دو هفته قبل در مجلس مطرح است با این اقدام، توسط این دو نفر حل و فصل شود”، اما طرح دوباره ی این نکته را بیضرر نمی داند که حسین انتظامی به هیچ وجه نیروی همراه دولت حسن روحانی نیست و نخواهد بود. او بیش از آن که با اعتدالگرایان هماهنگ باشد با محافظه کاران هم فکر و همراه است هرچند که پیشینه ی فعالیتهای گذشتهاش حتی راه به اتاق مشاورههای سعید امامی(اسلامی) می برد و دفترکار حسین شریعتمداری!
اگرچه می توان سپرده شدن میکروفون مراسم افتتاحیه نمایشگاه را به دست علی لاریجانی به دلیل پست رئیس مجلسی وی ارزیابی کرد، اما این ماجرا را نمی توان نوعی خوش خدمتی نیز فرض نکرد و سپاس فراوان از عنایتهای گذشته؛ چه بابت سپردن کار روزنامههای حکومتی پس از برکنار شدن از مدیرکلی مطبوعات داخلی در دوران اصلاحات و چه به خاطر واگذار کردن پست انتصابی سخنگوی شورای عالی امنیت ملی از سوی دبیر وقت شورا!
آن چه گفته شد مقدمهای بود برای ورود به گوشه هایی از مباحث مربوط به برگزاری بیستمین نمایشگاه مطبوعات و خبرگزاری ها. بد نیست بحث را با همین کلمه ی خاص آغاز کنم، “خبرگزاری ها”. آنها به دلیل جایگاه و میزان موضوعیت داشتنشان با برگزاری چنین نمایشگاهی سالها در حاشیه قرار داشته اند و مطبوعات به حق در متن ماجرا و مورد توجه ی بازدیدکنندگان. اما اکنون سایه ی سایتهای خبری و خبری و خبرگزاریهای وابسته به حاکمیت چنان بر روی اهالی رسانه سنگینی می کند که در عمل آنها نفس مطبوعات آزاد و مستقل و حتی نشریات دولتی را گرفته اند، به گونهای که در نمایشگاه نیز جای روزنامهها و مجلات را حسابی تنگ کرده بودند، حتی در شرایطی که تنها ده بیست درصدر از نشریات دارای مجوز در مصلی حاضر بودند و فضای خالی بسیار و غرفههای پر نشده فراوان.
یک حساب سرانگشتی نشان می دهد که واگذار کردن بیش از بیست غرفه ی بزرگ به خبرگزاریهای وابسته به نهادهای دولتی و حکومتی، آن هم از نوع برآمدگان از نهادهای نظامی و انتظامی و امنیتی که اغلبشان تیغ بر حسن روحانی کشیده اند و با بودجههای آشکار و پنهان کار ماموریت چوب لای چرخ گذاردن دولت را با جدیت دنبال می کنند، از لحاظ کمی چه معنایی می دهد و حامل چه پیامی به رای دهندگان بوده است.
این در شرایطی است که اگر ملاک فضای اشغال شده از مصلی باشد توسط این گروه خاص و غرفههای وسیع و پر آب و رنگ دیگر سایتها و نشریات اقتدارگرایان و مقایسه ی آن با غرفههای کوچک و پرت و دور افتاده ی نشریات غیردولتی و محروم از امکانات حمایتی، تازه مشخص می شود که چه ظلم بزرگی در این پنج شش روز بر آنها روا شده و از اندک منابع مالی آن ها، چه پول گزافی برای حضوری بیحاصل و کم ثمر دریافت گردیده است! اگر به این گروه غرفههای نشریات غیرسیاسی حکومتی وابسته به نهادهای مالی و اقتصادی افزوده شود، آن گاه عمق فاجعه بیشتر عیان خواهد گردید و چگونگی حاکمیت پول و سرمایه بر فضای حاکم بر برگزاری نمایشگاه مطبوعات و تحقیر نشریات استانی و شهرستانی.
از آن سو اگرچه نمایشگاه محلی مناسبت و موقعیتی مطلوب است برای حضور مردم عادی فاقد محل تفریح کافی و امکانات سرگرمی لازم- به ویژه در دو روز تعطیل آخرهفته – اما در این مدت چنان فضای نظامی- امنیتیای در این مدت در جلوی درهای ورودی نمایشگاه حاکم شده بود، از طریقب استقرار خودروهای آرم دار و گماردن ماموران بیسیم و سلاح در دست و دستبند و باطوم در بغل که بسیاری در زمان ورود پا سست می کردند یا فرمان خودروی خود را به سمت دیگر می چرخاندند و به دل خود تردید راه می دادند که آیا وارد شوند یا از خیر بازدید از نمایشگاه بگذرند! پس از ورود هم که باز بحث حجاب و عفاف توسط افراد خودسر مطرح می شد، چه برای آنها و چه غرفه دارها.
شاید به این دلیل بود که عنوان شده است حضور این گروه از مردم و مخاطبان اصلی رسانهها و روزنامه نگاران در نمایشگاه مطبوعات امسال حداقلی بوده است و میزان استقبال بازدیدکنندگان، به ویژه در روزهای اول غیرتعطیل بسیار اندک و اطراف غرفهها خیلی خلوت.
آن گاه که جای مردم عادی را شخصیتهای سیاسی، فرهنگی و… می گرفتند، وضعیت به کلی دگرگون می شد. شخصیتها اگر مطلوب بودند دائم در بلندگوهای نمایشگاه پیامهای خیرمقدم تکرار می شد و اگر غیرحکومتی یا از مقامهای دولتهای سابق- هاشمی و خاتمی – سکوت مطلق برقرار، لابد با راهنمایی برگزار کنندگان نمایشگاه و مسوولان وزارت ارشاد.
اما در این شرایط نیز یک نوع رقابت شدید آشکار و پنهان بین غرفه دارها در می گرفت برای شکار تمامی این افراد، جهت گرفتن امضا و مصاحبه با آن ها. این در حالی که بود که در آن سو نوبت قدرت نمایی و شاخ و شانه کشیدن لباس شخصیها می رسید علیه افراد علامت گذاری شده و به اصطلاح با نام و نشان تا علیه اشان دست به شعار دادن بزنند و در صورت امکان به کمک مستقیم و غیرمستقیم نیروهای حراست حاضر در داخل سالن، با جار و جنجال و فحش و ناسزا بیرونشان کنند.
البته گاه لباس شخصیها نشان دار می شدند و با سابقه و دارای شناسنامههای آن چنانی، چون ابوحنیف که در نوعی پوشش حمایتی پنهان و آشکار به خود حق می داد جلوی هر کسی که نمی پسندد در آید و خود را درون نظام معرفی کند و دیگران را بیرون نظام و ضد انقلاب و حتی “جاسوس” و “فتنه گر”، بدون این که حقوق شهروندی بازدیدکنندگان رعایت گردد و امنیت اشان از جانب برگزار کنندگان نمایشگاه تامین شود!
نمایشگاه بیستم روز جمعه با کوله باری از تجربه برای دست اندرکاران برگزاری آن به ویژه وزیر ارشاد به پایان رسید و خاطراتی نیز برای اهالی مطبوعات و روزنامه نگاران مستقل و غیرحکومتی- شاید برای برخی تنها در حد گرفتن چند عکس یادگاری- ثبت شد، به ازای پول کلانی که پرداخت کردند و در سایه ی خبرگزاریها و سایتهای خبری نهادهای وابسته به حاکمیت گم شدند.
تا چشم برهم زنیم نوبت برگزاری نمایشگاه بیست و یکم فراخواهد رسید، اما مشخص نیست که در آن زمان علی جنتی کماکان بر مسند وزارت نشسته خواهد بود یا نه! شاید آن مقام عالی مدعو برای اختتامیه، همان گونه که چند روز پیش خبر داد که وزیر جدید پیشنهادی دولت روحانی برای تصدی پست وزارت علوم رای لازم را به دست نخواهد آورد، در شب استیضاح وزیر ارشاد نیزحداد عادل برای اقتدارگرایان پیام آورده باشد که “رای اعتماد نخواهد گرفت!”
- بازنشر از جرس