
پنجم آبانماه برابر با ٢٧ اکتبر به منظور افزایش آگاهی از ارزش حفاظت از اسناد دیداری و شنیداری از سوی یونسکو «روز جهانی میراث دیداری و شنیداری» گزینش شده است.
روز گذشته به همین مناسبت، چهار اثر دیداری و شنیداری مستند ایران در مراسم روز جهانی میراث دیداری و شنیداری گواهی ثبت منطقهای آسیا و اقیانوسیه سازمان یونسکو را دریافت کردند.
در این مراسم که در کتابخانه ملی ایران برگزار شد نسخه خطی موزه ملی ایران از کتاب «المسالک و الممالک»، مستند تلویزیونی «جان مرجان»، نسخه خطی بخش «وندیداد» کتاب اوستا از کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران و «اسناد و تصاویر کربلا» از مجموعه اسناد وزارت خارجه ایران و مرکز تخقیقات و مطالعات کربلا چهار اثری بودند که گواهی ثبت منطقهای آسیا و اقیانوسیه سازمان یونسکو به نامشان ثبت شد.
ایرینا بوکووا، مدیر کل یونسکو در مراسم اهدای گواهی ثبت آثار ثبت شده در فهرست منطقه آسیا و اقیانوسیه حافظه جهانی و روز جهانی میراث دیداری- شنیداری گفت: همه چیز به روشنی در موضوع انتخابی برای روز جهانی میراث دیداری- شنیداری بیان شده است و آن این است که برای حفظ طولانی مدت میراث مشترک جهانی باید بیشتر فعالیت کنیم.
اسناد دیداری- شنیداری، مانند فیلمها و برنامههای رادیویی و تلویزیونی، سوابقی مهم از قرون ۲۰ و ۲۱ هستند که به حفظ حافظه مشترک همه بشریت کمک میکنند. از آنجایی که تغییر جهتهای عظیم در (طول تاریخ) شیوه تولید، دسترسی و مدیریت اطلاعات و منابع را دگرگون ساختهاند، اکنون حجم عظیمی از مواد دیداری- شنیداری به شکل دیجیتالی به عرصه ظهور میرسند، که از آن جمله هستندای میلها (پستهای الکترونیک)، بلاگها، شبکههای اجتماعی و وبگاهها، و به این واسطه امروزه همه اشکال میراث دیداری- شنیداری به مخاطره افتاده است. میلیونها فیلم، نوارهای ویدیویی و شنیداری و دیسکها در خطر تبدیل شدن به گردوغبار، محو شدن و در نهایت در خطر ناپدید شدن هستند.
بوکووا همچنین افزود: برای رویارویی با این مشکلات لازم است ابتدا چالشها را شناسایی و سپس به ارتقا آگاهی در مورد آنها بپردازیم و اهمیت روز جهانی میراث دیداری- شنیداری در این مطلب نهفته است. علاوه بر آنچه بیان شد، لازم است رویکردهای جدیدتری را در ارتباط با تدوین برنامههای آرشیوی اتخاذ کنیم و مسئولین و کارکنان آرشیوها را به شیوهای تربیت کنیم که بتوانند خود را با فضای در حال تغییر سیاسی، فناوری و فرهنگی سازگار کنند. افرادی که به شکل حرفهای در حوزه حفاظت فعالیت میکنند باید از حمایت کامل و لازم برای پاسداری از میراث مشترک دیداری- شنیداری بشریت بهرهمند شوند.
وندیداد، اثری ارزشمند
گفتنی است در این مراسم دکتر کتایون مزداپور، زبانشناس و عضو پژوهشکده زبانشناسی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در این نشست درباره کتاب وندیداد توضیحاتی را ارایه و اظهار کرد: سرآغاز پیدایش اوستا و به کتابت درآمدن آن روشن نیست. در نوشتههای کهن میخوانیم اوستا را بر روی ۱۲ هزار چرم گاو نوشتند. در حمله اسکندر به ایران این نوشتهها سوخته و پراکنده شد. زرتشتیان به مرور شروع به جمعآوری آن کردند. تا اینکه در قرن سوم میلادی و آغاز دوره ساسانیان در منابع اشاره شده که اوستا را از روی نوشته میخواندند و این به معنای این است که اوستا در آن زمان به صورت مکتوب موجود بوده است.
وی ادامه داد: سراییدن و حفاظت از اوستا برعهده خانوادههای موبدان بوده است. اینها فرزندان خود را تعلیم میدادند و خواندن اوستا را به آنها میآموختند. به این ترتیب این وظیفه نسل اندر نسل علاوه بر اینکه وظیفه دینی آنها بود، شغل اجتماعی و حرفه آنها نیز بهشمار میرفت. بیش از ۳ قرن طول کشید تا صنعت چاپ از اروپا به کتاب اوستا نیز برسد. در سال ۱۲۲۶ یزدگردی ملابهروز اسکندر خرده اوستایی در کرمان نوشت که سازمان میراث فرهنگی آن را به چاپ رسانده است.
این زبانشناس ادامه داد: اوستای دیگری توسط زمرد خاتون در یزد سفارش شده و به کتابت درآمده است. اما رواج صنعت چاپ دو واقعه در پی داشت، یکی فراوان شدن و رسیدن اوستا به دست همه مردم و از انحصار موبدان درآمدن آن. دوم اینکه در این صنعت جدید رسم شد به جای خط دیندبیره از خط فارسی استفاده شود و به این ترتیب دستنوشتههای اوستایی اهمیت چندهزار ساله خود را از دست دادند و نسخههای چاپی جای آن را گرفتند.
مزداپور افزود: از اواخر دوران کریمخان زند ترجمه اوستا توسط یک فرانسوی در اروپا منتشر شد و پژوهشگران اروپایی با آشنایی دستنویسهای اوستا به شناخت زبان ایرانی باستان و پیوند آن با سانسکریت و سپس زبانهای اروپایی پرداختند. پژوهندگان اوستا به مرور از مراجعه به نسخههای دستنویس بینیاز شدند و چنین شد که دستنویسهای اوستا به فراموشی سپرده شد.
وی با اشاره به نسخه دستنویس وندیداد در دانشگاه تهران گفت: این نسخه که به ثبت حافظه جهانی یونسکو رسیده است برتر از سایر نسخههای خطی اوستاست. این کتاب را فریدون مرزبان نوشته که از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است و نگهداری از آن را باید گروههای مختلفی برعهده بگیرند. نه فریدون مرزبان و نه هیچکدام از همکاران و خویشان وی با همه امیدی که به آینده داشتند فکر نمیکردند که در چنین محفلی از کارشان تجلیل شود.
قابل ذکر است اسناد و منابع دیداری و شنیداری تنها ابزار ثبت غیر چاپی مناسب برای انتقال شفاهی هنر و تمدن هستند. مواد دیداری-شنیداری در حوزه اطلاع رسانی، ارتباطات، دبیزش، منابع فرهنگی و تحقیقات نقش روز افزونی را ایفا میکند. همراه با گسترش فناوریهای جدید، گسترش حوزه مواد دیداری-شنیداری به عاملی ضروری و اجتناب ناپذیر در همه کشورهای جهان تبدیل شده است. در جریان این پیشرفت، مجموعههای مواد دید و شنودی همچون قارچ از هر سو سر بر آورده و باسرعت زیادی رشد میکنند. و هر کدام از این مجموعهها حاوی اسناد منحصر به فرد تاریخی و غیر قابل جایگزین هستند.
نخستین آرشیو دولتی فیلم، پس از ملی شدن صنعت سینما در شوروی ساخته شد و سینما گران، اقدام به گردآوری فیلم و حفظ و نگهداری آنها کردند. از نخستین آرشیوهای فیلم در بخش خصوصی، میتوان از آرشیو فیلم فرانسه و بخش فیلم موزه هنرهای نوین در نیویورک نام برد. در پایان دوره سینمای صامت بود که در سطح بین المللی جنبشی چشمگیر به منظور گردآوری و حفظ و نگهداری فیلم به عنوان میراث فرهنگی بشر، آغاز شد.
اگرچه آرشیوداری دیداری و شنیداری، آغاز رسمی نداشت و به موازات رشد نهادها و دانشگاهها در سیری طبیعی پدیدار شد، اما از دهه ۱۹۳۰م. به بعد، این آرشیوها با تشکیل انجمنهای حرفهای بین المللی به نمایندگی از رسانههای مربوط به خود، هویت آشکارتری پیدا کردن
معضل نبود آرشیوداران حرفهای
به اعتقاد کارشناسان یکی از معضلات در کشور ما نبود افراد آرشیودار در این حوزه است. سازمانهای آرشیوی همانند کتابخانهها، نیازمند افرادی در نقش اطلاع رسان، مشاور یا به عبارت دیگر، همیار کاربر هستند. لذا حضور فردی در نقش آرشیودار دیداری و شنیداری به منظور اشاعه اطلاعات – که امروزه در سازمانهای آرشیوی در کنار انجام دیگر وظایف، یکی از مهمترین وظایف این افراد شمرده میشود – بیش از پیش احساس میشود. اگرچه نقش آرشیودار تا حدود بسیاری همانند نقش کتابدار تلقی میگردد، اما به دلیل مهجور ماندن سازمانهای آرشیوی در نزد کاربران نسبت به کتابخانهها، حضور افرادی با قابلیتهای خاص، به منظور ترویج فرهنگ استفاده از منابع آرشیوی در تحقیقات، بسیار مهم به نظر میرسد.
اگرچه هنوز تعریف مشخصی درباره آرشیودار در این حوزه وجود ندارد و حتی عضویت هر فرد، نهاد و سازمان یا شرکت علاقهمند در «آمیا» (انجمن آرشیوداران تصویر متحرک)، «بدون داشتن شرط صلاحیت حرفهای در امر آرشیوداری»، آزاد است و عضویت در «یاسا» (انجمن بین المللی آرشیوهای صدا و دیداری – شنیداری)، چه برای «افراد حرفهای و درگیر در کار آرشیوها و چه دیگر نهادهائی که اسناد شنیداری یا دیداری را نگه میدارند و چه اشخاصی که به هدفهای این انجمن به شدت علاقهمند هستند، آزاد است.» اما میتوان تعریف پیشنهادی را درباره آرشیودار دیداری و شنیداری، به صورت زیر ارائه کرد:
آرشیودار دیداری و شنیداری، فردی است که مدرک رسمی دارد یا صلاحیتش در همان سطح تأیید شده است، یا در سطحی حرفهای در تشکیلات آرشیو دیداری و شنیداری، در فرایند توسعه، اداره، نگهداری یا دسترس پذیر کردن مجموعه آن آرشیو یا ارائه خدمات به مراجعانش، مشغول به کار است.
بازبینی، آماده سازی، رده بندی، مهارتهای کار با ابزارها و دستگاههای فنی، چه به منظور مرمت مواد دیداری و شنیداری و چه کار با آنها به منظور استفاده، بررسی و مرمت فیلمها، نوارهای مغناطیسی و دیسکهای نوری، از جمله مهارتهای مورد نیاز آرشیویستهای دیداری و شنیداری است که میباید به عنوان شاخصههای اصلی آرشیویست، در تعریف مذکور گنجانده شود.
دکتردکتر سیدرضا صالحی، رئیس سازمان اسناد و کتابخانۀ ملی و همچنین رئیس کمیتۀ ملی حافظه جهانی در ایران معتقد است بزرگترین مزیت در دنیای پر از خشونت و انتقام فعلی، رسیدگی و ترویج امور فرهنگی است. وی همچنین میگوید ما به ارزشها و اخلاقیات و میراث فرهنگی خود افتخار میکنیم و هیچ کس در هیچ نقطهای نمیتواند عظمت فرهنگ ایران را نادیده بگیرد.
گفتنی است تا کنون بیش از ۳۰۰ عنوان اثر در کمیتۀ حافظۀ ملی یونسکو به ثبت رسیده است؛ ۵۷ اثر از این تعداد در حوزه آثار دیداری و شنیداری است که تاکنون متأسفانه هیچ یک از این آثار متعلق به ایران نبوده است.