
ساعت ۷ صبح امروز پنجشنبه برابر با ۱۸ سپتامبر، زنگ همه پرسی استقلال اسکاتلند در یک پروسه دموکراتیک و با حضور پرشمار اسکاتلندیهای مقیم اسکاتلند به صدا درآمد. دوسال پیش وقتی وزیراول دولت محلی، از اجرایی شدن همه پرسی استقلال اسکاتلند خبر داد، درآن زمان کمتر کسی تصور می کرد که در روز رای گیری آرای موافقان و مخالفان اینقدر نزدیک باشد، چرا که استقلال و بهوجود آمدن کشورجدید، برای هرملت تحت نفوذ یک آرزوست.
تجربه خونین سایرکشورها درکسب استقلال بر کسی پوشیده نیست و درقرن بیستویکم، هستند قومیتهای بسیاری که بهواسطه ظلم، نادیده گرفتن حقوق و یا تبعیض حکومتهای مرکزی در آرزوی استقلال اند. اما این دست موارد دراین همه پرسی معنا و مفهومی نداشت. دراین همه پرسی«آری» به معنای استقلال کامل از بریتانیا و درهم شکستن«پیمان وحدت» در سه قرن گذشته و«خیر» به معنای ماندن درآن«پیمان» و تداوم حاکمیت«وست مینستر» براسکاتلند است.
اگرچه مردم انگلیس جدایی یک سوم از جزیره را از قلمرو خود نمی پسندند، اما این موضوع را حیثیتی نکردند واسکاتلندیها هم چشم خود را بر واقعیتها و منافع حاصل از ماندن دراتحاد بریتانیا نبستند و پیش از تصمیم نهایی، منافع و مضار این جدایی را در یک پروسه آزاد به بحث و بررسی صاحب نظران و سیاست مداران گذاشتند تا بیشترازآثارماندن و یا رفتن براقتصاد و امور رفاهیشان بدانند. در دوسال گذشته طرفین، ابعاد مختلف این امر را با توجه به آثار و پیامدهای استقلال و یا ماندن در«پیمان»مورد نقد و بررسی قرار دادند که به نظر نگارنده میتواند درسی برای سایر دول و نیز مردمی باشد که جدایی را تنها راه حل می دانند.
۱۸ ماه پیش که برای شرکت در سمیناری به دانشگاه گلاسکو رفتم، شاهد بحثهای داغی دراین زمبنه بودم. در دوسال گذشته هویت ملی در پرتو حاکمیت کامل سیاسی، نظامی واقتصادی مورد توجه کمپین«آری» به رهبری الکس ساموند قرار گرفت. کمپین«خیر» هم به رهبری نخست وزیر سابق، گوردن بران، برپیامدهای اقتصادی جدایی و تاثیرآن بر زندگی روزمره اسکاتلندی ها تمرکز کرد. گذر زمان بحثهای مبتنی براحساسات ناسیونالیستی را قدم به قدم کمرنگ تر ساخت. شیوه تبلیغاتی کمپین«خیر» توانست سوال های بی پاسخ بسیاری دراذهان عمومی نسبت به ابعاد جدایی مطرح کند. در رقابت سنگین تبلیغاتی طرفین، شاهد سیاه نمایی هایی هم بودیم که باید اذعان به عدم تاثیرجدی آن برافکار عمومی کرد. درچند هفته گذشته این رقابت با روشی متمدنانه و دموکراتیک به اوج خود رسید.
وقتی رهبران سه حزب کارگر، محافظه کار و لیبرال دموکرات در روزهای آخر تبلیغاتی سندی را با عنوان«عهدنامه» منتشر کردند که مطابق آن متعهد به واگذاری اختیارات بیشتر از جمله اختیار کامل مالی در یک پروسه زمانی معین به پارلمان اسکاتلند شدند، موافقان جدایی ضمن درک اهمیت آن موضوع، سند را تلاشی دیرهنگام و مذبوحانه درجهت منحرف کردن افکارعمومی خواندند. اما همین سند که نشان از انعطاف مقامات ارشد بریتانیایی درجهت مجاب کردن اسکاتلندی ها بر ماندن دراتحادیه داشت، درکوتاه زمانی توانست توجه زیادی درآن دیار به خود جلب کند.
مجاب کردن ملتی به دادن رای منفی به استقلال امری بس دشوار است که شاید تنها از دست سیاستمداران روباه پیر برآید. آری کمپین«خیر» توانست با برنامه ای حساب شده تردیدی اساسی در میان اسکاتلندی ها نسبت به آثار جدایی ایجاد کند، بهنحوی که طبق نظرسنجی دیروز، کمپین«نه» دو درصداز رقیب خود پیشی گرفته بود.
کلید این موضوع را نه تنها در دموکراسی و بلوغ سیاسی یک ملت، بلکه باید در سیاستهای مبتنی برعدم تبعیض و برخورداری از حقوق برابر دانست. به نظر نگارنده مدیریت این رفراندم و نتیجه آن هرآنچه باشد، بازی برد- بردی است که سایر ملل باید از بریتانیایی ها بیاموزند. اگراکثریت رای برجدایی دهند، آنگاه شاهد تشکیل دولت جدیدی درعرصه های بین المللی هستیم که توانسته بدون جنگ و خونریزی و به روشی مسالمت آمیز، استقلال خود را بهدست آورد واگر کمپین«خیر» پیروز شود واسکاتلند کما فی سابق، بهعنوان بخشی از بریتانیا باقی بماند، آنگاه باید سیاستمداران بریتانیایی را تحسین کرد که برخلاف رویه رایج توانستند در قرن بیستویکم، اسکاتلندی ها را نه با داغ و درفش، بلکه با منطق وحساب و کتاب و در یک پروسه آزاد، مجاب به ماندن دراتحاد بریتانیا کنند.
- فیسبوک نویسنده