
در سالهای پس از انقلاب و به ویژه در دوران رهبری آیت الله خامنهای، بارها انجام مذاکره با آمریکا بحث برانگیز شده، اما همیشه یک نظر بالاتر از دیگر نظرات وجود داشته است، پاسخ منفی رهبر به ایجاد رابطه با آمریکا.
آیت الله خامنهای روز چهارشنبه ۲۲ مرداد، در دیدار وزیر امور خارجه، سفیران و مسئولان نمایندگیهای ایران در خارج از کشور، بار دیگر انجام مذاکره با آمریکا را بیفایده ذکر کرد و گفت: عدهای اینجور وانمود میکردند که اگر با آمریکاییها دور میز مذاکره بنشینیم بسیاری از مشکلات حل میشود، البته ما میدانستیم اینجور نیست اما قضایای یک سال اخیر برای چندمین بار این واقعیت را اثبات کرد.
هرچند وی ادامه مذاکرات را بلامانع خواند اما ادامه آنرا نیز خالی از منفعت دانست و گفت: البته در زمینه ادامه مذاکرات هستهای، منع نمیکنیم و کاری که دکتر ظریف و دوستانشان شروع کردند و تا امروز هم خوب پیش رفتند دنبال میشود اما این، یک تجربه ذیقیمت دیگر برای همه بود که متوجه شویم نشست و برخاست و حرف زدن با آمریکاییها، مطلقاً تأثیری در کم کردن دشمنی آنها ندارد و بدون فایده است.
سالهاست بحران هستهای به دلیل اتخاذ سیاستهای انقباضی از سوی رهبر جمهوری اسلامی و تندرویان حکومتی هزینههای زیادی را بر کشور وارد کرده است و در این میان تقابل بین ایران و آمریکا بیشترین ضربه را در حل مساله هستهای و به دنبال آن تحریمهای گسترده به ایران وارد کرده است.
با پیروزی حسن روحانی در انتخابات و اعلام تغییر در رویکرد سیاست خارجی ایران از سیاستهای تهاجمی به نرمش قهرمانانه از سوی رهبر جمهوری اسلامی، تلاش گستردهای از سوی حسن روحانی و تیم وزارت خارجهاش صورت گرفت تا دیوار بیاعتمادی میان دو کشور شکسته شود که در این زمینه رئیس دولت یازدهم بسیار خوب شروع کرد.
وی در آن هنگام با اعلام این مساله که دولت او سر جنگ با دنیا را ندارد و راه تعامل، اعتماد سازی و احترام دو جانبه را پیش خواهد گرفت، درباره مذاکره مستقیم با ایالات متحده گفت: رابطه ایران با امریکا مساله پیچیده و دشواری است، زخم کهنهای وجود دارد که باید تدبیر شود تا این زخم درمان گردد. ما به هیچ وجه به دنبال ادامه و توسعه تنشها نخواهیم بود، عقل سلیم حکم می کند که دو ملت در کنار هم به فکر آینده باشند.
این مساله با استقبال دولتهای غربی به ویژه آمریکا مواجه شد به گونهای که ۱۳۰ تن از نمایندگان دموکرات و جمهوری خواه کنگره آمریکا در نامهای به باراک اوباما رئیس جمهور این کشور درخواست کردند، با توجه به انتخاب حسن روحانی به عنوان رییسجمهور ایران، با این کشور تعامل کند و در نامه خود به دولت اوباما هشدار دادند که مبادا فرصت تعامل با دولت جدید ایران را از دست بدهد.
اما در طی یکسال گذشته و با وجود اعلام سیاست نرمش قهرمانانه از سوی آیت الله خامنهای، وی بارها در سخنرانیهای خویش با غیر قابل اعتماد خواندن آمریکائیها، تعامل با آنها را منوط به جلب اطمینان ایران دانسته است و در عین حال این پیام را به آنان منتقل کرد که در بحث رابطه با آمریکا این اوست که تصمیم میگیرد و تغییر رییس قوه مجریه کشور تاثیر چندانی در این مساله ندارد.
در طی هفتههای گذشته مذاکرات دو جانبهای میان مسئولان وزارت خارجه ایران و مقامات آمریکایی در خصوص مسائل هستهای و بحرانهای منطقه خاورمیانه صورت گرفت که حتی به اظهار برخی مطلعین دو طرف به توافقاتی نظیر حل بحران داعش در عراق دست پیدا کردند.
در طول مدت پس از انقلاب تا کنون سیاستها و نظام تدبیر تبیین شده از سوی رهبران همواره به عنوان دکترین حاکمیت در مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و… به عنوان اصلیترین مرجع برای حاکمیت ایران بیان شده که تخطی از آن امکان پذیر نیست و فرمایشات آنان به عنوان فصل الخطاب سرنوشت مردم ایران دانسته شده است، سیاستهایی که تا به امروز جز افول جایگاه ایران در جوامع بین المللی و حقوق بشری، اقتصاد آشفته، ناهنجاریهای اجتماعی شدید و از بین بردن آزادیهای فردی ارمغان دیگری برای ایرانیان به همراه نداشته است و امروز هم اقتدارگرایان به رهبری ولایت فقیه حاکم بر ایران بر همان روند تاکید میکنند.
بر اساس همین سیاست ها است که آیت الله خامنهای در دیدار خود با سفرای ایران در خارج از کشور این نشست و برخاست و حرف زدن با امریکاییها را بی فایده دانسته و تاکید دارد “رابطه با آمریکا و مذاکره با این کشور به جز در موارد خاصی برای جمهوری اسلامی نه تنها هیچ نفعی ندارد بلکه ضرر هم دارد”.
آیت الله خامنهای با وجود اینکه در سخنان خود منعی برای ادامه مذاکرات نمیگذارد، اما به خوبی این پیام را به همگان رسانیده است که هرچند فردی معتدل با خواست مردم بر کرسی ریاست جمهوری کشور تکیه زده است، اما باز هم اوست که راهکارها را مشخص میکند و حسن روحانی نمیتواند در مسائل کلان تصمیم گیرنده باشد و تنها باید بر اساس سیاستهای کلی نظام حرکت کند.
این سخن که حسنروحانی سیاستگذار جمهوری اسلامی نیست بلکه تنها مجری سیاستهای تعیین شده نظام از سوی رهبری است، از زبان منصوبین و نزدیکان آقای خامنهای به کرات تکرار شده و آنان حتی آرا ریخته شده در صندوقهای رای یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری را نشانه اعتماد و ارتباط مردم به رهبری میدانند.
اما در این میان خواست اقتدارگرایان نیز در اتخاذ سیاستهای حاکمیت بسیار مهم است، احمد خاتمی خطیب نماز جمعه تهران در روز جمعه گذشته، با بیان اینکه آمریکا آرزوی رابطه با ایران را به گور خواهد برد، گفته است: آیتالله خامنهای قبل از اینکه دولت جدید سر کار بیاید، فرمودند چشم من از مذاکرات آب نمیخورد ولی در عین حال منعی هم در مذاکرات نمیبینیم، اما در واقعیت میبینیم که آمریکا به هیچ عنوان قابل اعتماد نیست چرا که آنها دنبال بهانه هستند و دنبال حل مشکل نیستند.
هرچند برخی افراد سخنان رهبر جمهوری اسلامی و حمایتهای تندرویان از قطع مذاکرات با آمریکا را چراغ سبز آیت الله خامنهای برای اعمال فشار بر دولت قلمداد و این مساله را نشاندهنده کمرنگ شدن حمایتهای رهبر از دولت یازدهم ذکر میکنند، اما مطمئنا رهبر ایران بر این نکته واقف است که قطع مذاکرات و ادامه سیاستهای گذشته، تنها شرایط اقتصادی و سیاسی کشور را که امید به بهبود آن می رود به وضعی بغرنج دچار خواهد کرد.
حسن روحانی نیز بر این نکته واقف بوده است که تنها راه حل بحث هستهای و به دنبال آن تجدید حیات اقتصاد ایران را باید در مذاکره با آمریکا جستجو کند که با ارسال پالسهای مثبت در این زمینه تلاش دارد گره کور این ماجرا را باز کند، اما اکنون و با گذشت یکسال از شروع مذاکرات باز هم رهبر ایران سخن از بی فایده بودن انجام مذاکره با آمریکا میزند که این مساله تنها باعث خواهد گردید هر آنچه دولت حسن روحانی بدست آورده بی فایده گردد و بهانه بیشتری به دست تندرویان برای اعمال فشار بر دولت یازدهم خواهد داد.