
پس از گذشت مدتی نه چندان طولانی از انتشار نامهی درخواست نویسندگان مبنی بر از سرگیری فعالیت “جایزهی هوشنگ گلشیری”، “بنیاد هوشنگ گلشیری” طی نامهای، آب پاکی را بر دستان دوستان و معترضان به تصمیمش ریخت.
“دوستان و علاقهمندان جایزه گلشیری و داستاننویسان عزیزی که با نوشتههای خود و نیز امضای نامه جمعی ما را به تداوم جایزه گلشیری فراخواندهاید، از همه شما بابت حسن نظرتان سپاسگزارم. شاید نیازی به تأکید بر این واقعیت نباشد که گرفتن این تصمیم برای من و ما دستاندرکاران جایزه ابداً ساده نبوده و حاصل ماهها اندیشیدن و ارزیابی و بحث بوده است. تردید نکنید که اگر راهی مییافتیم تا جایزه را در همان سطح کیفی مورد نظرمان ادامه بدهیم مطمئناً چنین میکردیم. پس با احترام به همگی شما، امیدوارم موقعیت ما را درک کنید، به تصمیم ما احترام بگذارید و ما را در ادامه راهی که برگزیدهایم یاری کنید.
با سپاس، از طرف هیئت مدیره بنیاد گلشیری، فرزانه طاهری”
بهاری پس از خزانی و سپس…
اولین گام تاسیس بنیاد هوشنگ گلشیری، روز هفتم پس از فوت این نویسندهی ماندگار برداشته شد و مدتی بعد، به همت فرزانه طاهری و جمعی از دوستانشان به بار نشست. بخشی از فعالیتهای این بنیاد، “جایزهی هوشنگ گلشیری” نام داشت که از سال ۱۹۸۰ آغاز به کار کرد. روال کار بدین صورت بود که سالی یک بار، آثار برگزیده را معرفی کرده و جوایزی به نویسندگان آثار تقدیم میکردند. این جایزه، از معتبرترین جایزههای ادبی مستقل ایران بود.
تابستان ۱۳۹۳، پس از سیزده دوره برگزاری جایزهی گلشیری، بنیاد تصمیم بر تعطیلی این بخش از فعالیتهای خود گرفت و تمامی ادبیات دوستان را در بهت و حیرت فرو برد.
این تصمیم، واکنشهایی را به همراه داشت. جمع کثیری از نویسندگان، طی نامهای خواستار دوباره از سرگیری این فعالیت شدند. ۱۱۵ امضا کنندهی نامه، ضمن ابراز ناراحتی از تعطیلی جایزه، نکاتی را برشمردند که احتمال میدادند باعث به حاشیه کشانده شده شدن جایزهی هوشنگ گلشیری و نتیجتا تعطیلی آن شده باشد. در نامه آمده است: “گرچه بعضی از ما ممکن است گاهی به برخی جنبههای برگزاری جایزه انتقادهایی هم کرده باشیم، اما طبعا این انتقادها به کلیت برگزاری جایزه نبوده و از سرِ خیرخواهی و برای بهتر برگزارشدن جایزه از نگاه خودمان بوده است. جایزهی گلشیری برای ما که در معرض قضاوت داوران آن بودهایم، همیشه نشانهای از توجه به کارمان و به ادبیات داستانی ایران بوده است و به رغم شرایطِ بیرونیای که امکان تاثیرگذاری اجتماعی آن را کم میکرده است، ما آن را تاثیرگذار در کلیت داستاننویسی هرسالهی ایران میدانستیم و بهخصوص میدانیم که چقدر در انگیزهدادن به نسل جدید داستاننویسان ایران موثر بوده و هر نویسندهای در هر گوشهیی از ایران آرزوی گرفتن آن را داشته است. از اینرو ما داستاننویسان امضاکنندهی این متن خواستاریم جایزهی گلشیری با تداوم کارش کماکان نقش مؤثر خود را در بهبود و ارتقای ادبیات داستانی ایران ایفا کند”.
ناگهان بهاران خزان شد
اما چنین جایزهای با چنین محبوبیت، پشتوانه و سابقهای، چطور به یکباره در برابرش راهی جز تعطیلی نیافت؟
برخی از نویسندگان و فعالین عرصهی ادبیات کشورمان، در وبلاگهای خود توضیحاتی مبنی بر این تعطیلی ارائه کردهاند.
“رضا شکراللهی” در وبلاگ “خوابگرد” نوشت: “جوایز غیردولتی همواره تحت فشار بودهاند. از تأثیر غیرمستقیم سانسور تا مانعتراشیها و مجوز ندادنها و تهدیدها و تخم نفرت پاشیدنها. دیگر فرقی هم نمیکند کدام دولت باشد. مشکل دولتی نیست، حکومتی ست… آن چه این وسط نادیده گرفته میشود، همان حاشیههایی ست که داستاننویسانِ کتابدار و اهل ادبیاتِ رسانهدار در این سالها، پابهپای فشار حکومت، برای جوایز غیردولتی و به طور خاص همین جایزه ساختند و هی بار روی بار گذاشتند و ناخن پشت ناخن کشیدند”.
وی در این مطلب که با عنوان “جایزه را بکش!” منتشر شده، قید کرده است: “جایزهی گلشیری تعطیل شد. نه فقط به خاطر خصلت حکومت در برنتابیدنِ هرگونه نهاد مدنی مستقل که هم به خاطر آزار داستاننویسهایی که جوایز ادبی برایشان دیگ آشی ست که نه برای ادبیات که حتماً باید برای کتابِ خودِ آنها بجوشد! زیر این دیگ حالا دیگر هیچ آتشی نیست. خاموش است. از حکومت و این قبیل داستاننویسها، یکی جایزه را خسته کرد و دیگری آن را کشت”.
به نظر میرسد جایزهی گلشیری، اولین و آخرین قربانی حواشی نازیبای ادبیات نباشد. شکراللهی در اینباره میگوید: “اگر سیاستِ به قول حجاریان «فشار از پایین، چانهزنی از بالا» بهترین سیاست برای ایجاد تغییرات در زمان خاتمی بود که پی گرفته نشد، شماری از داستاننویسان و اهل ادبیات در توافقی نانوشته و اغلب ناخواسته با حکومت، این سیاست را، البته شکل معکوسِ، در برابر جوایز غیردولتی اجرا کردند: فشار از بالا، چانهزنی از پایین. نتیجه: تعطیلی جایزهی روزی روزگاری، تعطیلی جایزهی منتقدان مطبوعات، تعطیلی جایزهی گلشیری”.
“پوریا عالمی”، نیز از نویسندگان جوان و نامی کشورمان، در وبلاگ “انگار نه انگار”، طی مطلبی با عنوان “جایزهی گلشیری” نوشت: “متاسفانه و صد افسوس جایزهی گلشیری اعلام کرده تا اطلاع ثانوی برگزار نمیشود. این جایزه سالهای مقارن با بهار مطبوعات موثرترین و جریانسازترین جایزهی ادبی ایران بود. در سالهای پیش که سالهای رکود ادبیات و مطبوعات و فرهنگ بود، این جایزه هم با مشکلات فراوان مواجه شد و بارها رویهی برگزاریاش را تغییر داد، که به نظرم همان تغییر رویهها باید با وسواس بیشتری انجام میشد”.
عالمی همچنین از برخی نویسندگان گله کرد و نوشت: “بعضی از نویسندگان که در ظاهر ژست بیتفاوتی نسبت به این جایزه و اصولا هر جایزهی دیگر را میگرفتند و میگیرند، در پسله هر دست و پایی میزدند که نظر مثبت داوران را جلب کنند. و دست بر قضا بعد از اعلام نتایج اگر اسمشان به عنوان برنده خوشبختی در میآمد، سکوت پیشه میکردند و اگر نامشان به عنوان برنده اعلام نمیشد، شمشیر از رو بسته را دوباره دست میگرفتند و نفسکش میطلبیدند. به به… چه خاطرات بانمکی از این رفتارها در ذهنها مانده… به به. همین برخوردهای شخصی قوز بالا قوز فشارهای دست بالایی بود که کمر جایزهی گلشیری را خم کرده بود”.