
در حالی که یکسال از عمر دولت یازدهم میگذرد، حسن روحانی رییس جمهور یازدهم روز جمعه گذشته با برگزیدگان عرصه فرهنگ و هنر دیدار و ضیافت افطار برگزار کرد.
حسن روحانی در ابتدای سخنانش در این دیدار گفت: «خرسندم که هیچ کس در دنیا، کشور ما را نه به عنوان کشور نفت و نه به عنوان کشوری که دو هزار کیلومتر ساحل دارد و نه به عنوان دارنده سلاحهای مدرن شناخته است. بلکه همگان ایران را به عنوان کشور علم، تمدن، فرهنگ، بوعلی سیناها، ذکریاها، سعدیها و فردوسیها میشناسند و این افتخارآمیزاست.»
وی همچنین افزود: از اصحاب فرهنگ میخواهم این پرچم افتخار را همواره در اهتزاز نگه دارند، به گونهای که همه جهان ما را به عنوان ملت فرهنگ دوست بشناسند و بتوانیم آن گرد و غبار ناروایی که به دست ناپاکان بر چهره ملت ایران در سالهای گذشته پاشیدند و ما را اهل جنگ و خشونت معرفی کردند، بزداییم.
مفتخر اما ناراضی
رییس دولت یازدهم در حالی این سخنان را مطرح میکند که وی نیز در زمان تبلیغات انتخاباتی وعدههای مختلفی در زمینه فرهنگ و هنر به اهالی فرهنگ داد و با جلوه دادن چهرهای فرهنگ دوست و هنر پرور از دولت خود و با شعار «سپردن فرهنگ به اهل فرهنگ» رای بسیاری در انتخابات ریاست جمهوری را از آن خود کرد اما اکنون پس از یکسال از روی کار آمدن دولت حسن روحانی، وعدههای انتخاباتی او و همچنین وزیر و مدیران فرهنگیاش تا عمل فاصلهای طولانی دارد و در طی سال گذشته همواره اهالی فرهنگ با تاکید بر اینکه وضعیت فرهنگی کشور با روی کار آمدن دولت یازدهم تغییر محسوسی نکرده، نسبت به عملکرد دولت در حوزه فرهنگ انتقاداتی را مطرح کردهاند. در کل منتقدان میگویند دولت یازدهم در فرهنگ عملکرد خوبی نداشته و آنچه که در جامعه به عنوان ضعف و معضلات فرهنگی دیده میشود ناشی از عملکرد نامناسب دولت است.
از جمله میتوان به پری صابری، کارگردان پیشکسوت تئاتر اشاره کرد که روز گذشته در نشست رسانهای نمایشنامه «باغ دلگشا» عنوان کرد: «رابطه با فرهنگ ایران بسیار حرف میزنیم اما به آن اعتنا نمیکنیم. باید تلاش کنیم تا این فرهنگ را بشناسانیم. اکنون غولهای خفته بسیاری در جهان وجود دارند که به واسطه فرهنگشان بیدار شدهاند و از آن در تمام زمینهها بهره میبرند، مانند چین. معتقدم یکی از آن غولهای خفته ما هستیم که روزی بیدار خواهیم شد. من به فرهنگ ایران بدهکارم. همانگونه که میدانید تئاتر از لحاظ معیشتی جواب زندگی فعالان آن را نمیدهد، اما جواب معنوی را میدهد. امیدوارم روزی چهره واقعی ایران نشان داده بشود. در این رابطه باید حمایتهای لازم صورت بگیرد تا هنرمندان بتوانند کار کنند. من فردی نیستم که بخواهم به خاطر این مسئله تحصن کنم، زیرا کاری پیش نمیرود، باید بیدار شویم و به اهمیت آن پی ببریم فرهنگ ایران نیاز به حمایت دارد نه حرف».
در همین رابطه دی ماه گذشته حسین علیزاده با تاکید بر اینکه هنوز در عرصه موسیقی اتفاق خاصی نیافتاده است در گفتگویی با فرارو گفت: «از آمدن آقای روحانی خوشحال شدیم زیرا پس از آن آقای مرادخانی روی کار آمد این خبر خوب بود اما در حد یک خبر خوب باقی ماند زیرا هنوز اتفاق خوبی برای موسیقی نیفتاده است و صحبتی هم در این راستا نشده است. متاسفانه اتفاقات به کندی در حال روی دادن است مدت زیادی از انتخابات گذشته اما میگویند هنوز بودجه نداریم به زعم بنده مسئولان باید سریعتر قدم بردارند».
سهم سینما از جامعه فرهنگی
جدای بر اینکه حسن روحانی نتوانسته در طی سال گذشته به وعدههای انتخاباتی خود در حوزه فرهنگ جامه عمل بپوشاند؛ در ضیافت افطاری که با اهالی فرهنگی کشور داشته است بیشتر شاهد حضور چهرههای سینمایی بوده و از حوزهٔ ادبیات، شعر و دیگر شاخههای فرهنگ، تعداد کمی در آن حضور داشتند. نخستین پرسشی که اینجا مطرح میشود اینست که سهم سینما از حوزه فرهنگی کشور چه میزان است و همچنین سهم دیگر فعالان حوزه فرهنگی از دیدار و شرکت در ضیافت افطار رییس جمهور چقدر است.
حال آنکه از جمع شاعران نیز افرادی چون: علیرضا قزوه، فاضل نظری، علی داوودی، ناصر فیض، جواد محقق، سعید بیابانکی، اسماعیل امینی و محمدعلی بهمنی در مراسم حضور داشتند.
در این جمع، حداقل مسؤول کمیتهٔ فرهنگ و هنر ستاد انتخاباتی سعید جلیلی به همراه دیگر عضو کمپین حمایت از این نامزد انتخابات ریاستجمهوری یازدهم و همچنین شاعر مورد حمایت او در حضور فرهنگیاش دیده میشدند. ضمن آنکه فاضل نظری به نمایندگی از جامعهٔ شاعران در این برنامه سخنرانی کرد.
خبرگزاری ایسنا در گزارشی در اینباره نوشت: حال پرسشی که برای اهل شعر و ادبیات در نتیجهٔ نحوهٔ برگزاری این نشست طبیعی به نظر میرسد، این است که آیا اساسا از شاعرانی که در جریان تحولات اجتماعی – سیاسی اخیر گذشته در کشور، انطباق فکری و عقیدتی با شعارهایی داشتهاند که مورد پسند و رأی مردم بوده است، برای این دیدار دعوت شده بود، که اگر آری، این پرسش که علت حضور نیافتنشان چه بوده نیز قابل تأمل است. همچنین اینکه نمایندهٔ جامعهٔ شاعران برمبنای چه سازوکاری برای این نشست انتخاب شده است؟ آیا معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که بعضا رفتارها و انتخابهایش پیشتر نیز مورد انتقاد شدید همنظران تفکر حاکم بر دولت بوده، در این انتخابها نقش داشته است؟
طبعا از نظر اهالی قلم، برخلاف اهالی شاخههایی چون سینما، دعوت رسمی دولتی به خودی خود یک ارزش تام محسوب نشده، ازسویی تفکر اعتدالی نیز منطقا بر حذف هیچ جریانی صحه نمیگذارد؛ اما این واقعیتها نافی این واقعیت دیگر نیست که آیا از غرض مورد نظر، نتیجهٔ نقض و عکس گرفتن، مطلوبیت دارد؟