
شهر تهران با داشتن بیش از ۷۰۰ اثر حجمی در مناطق مختلف آن، با پدیده وندالیسم مواجه است و هر ازچندگاهی خبر تخریب یک اثر هنری به گوش میرسد که به تازگی نیز قلم و انگشت مجسمه کمال الدین بهزاد شکسته است.
روز گذشته نیز زیبا پشنگ، هنرمند مجسمهساز که اثر حجمیاش در سطح شهر آسیب دیده است به ایسنا گفت طرح من در فراخوانی که سازمان زیباسازی شهرداری تهران، برای استقبال از بهار ۹۳ داده بود برگزیده شد و به دنبال آن اثر حجمی طرح من ساخته شده و در اتوبان هنگام نصب شد. او افزود: این اثر شامل نوارهای رنگی است که به صورت حلقههایی نصب شدهاند و دانههای برف را نشان میدهند. این اثر از ورقههای ضخیم آهنی ساخته شده بود.
این هنرمند همچنین گفت: متاسفانه مدتی بعد از نصب مجسمه متوجه شدم که اثر حجمی من کج شده است، ظاهرا عدهای آویزان مجسمهام شده بودند و بنا بر آن هر پنج حلقهٔ اثر آسیب دیده بود و من نیز مجبور شدم با هزینهٔ شخصی خودم اثر را دوباره ترمیم کنم چون سازمان زیباسازی میگفت باید پیشبینی چنین اتفاقی را برای اثرم میکردم. در حالی که کار من ایستایی لازم را داشت و مردم آن را خراب کرده و به آن صورت درآورده بودند.
او در بخشی از سخنانش دربارهٔ چرایی این موضوع توضیح داد: به نظر من مشکل فرهنگ مردم است. متاسفانه فرهنگ استفاده از مجسمههای و مبلمان شهری را نداریم گاهی میبینیم که کارهای برنز قطعه قطعه شده است و دزدیده میشوند. یکی دیگر از مشکلات موجود در کشور ما هم وندالیسم است و به موجب آن مردم به آثار سطح شهر آسیب میزنند.
پشنگ اضافه کرد: مردم فکر میکنند که آثار سطح شهر متعلق به دولت است و آنها را خراب کنند که به دولت آسیب بزنند در حالی که چنین نیست و اغلب مجسمههای سطح شهر متعلق به اشخاص است. در نتیجه در صورت خراب شدن آنها افرادی که آنها ساختهاند هزینه میکنند، نه دولت.
تخریب زنجیرهای آثار حجمی
زیبا پشنگ در حالی این سخنان را درباره تخریب اثرش در اتوبان هنگام با خبرگزاری ایسنا در میان گذاشته است که چندی پیش خبر تخریب مجسمه «مرد شمشال نواز» مقابل فرهنگسرای نیاوران از سوی خبرگزاری مهر منتشر شد. این مجسمه که به «قاله مره» از نوازندگان معروف شمشال نواز اختصاص دارد، توسط عدهای ناشناس مورد تخریب قرار گرفت؛ شمشالش شکسته و بخشی از انگشتان او نیز تخریب شد.
سال گذشته نیز مجسمه دیگری از یک هنرمند جوان تخریب شد که این مجسمه در بزرگراه شیخ فضل الله نوری نصب شده بود و مردی را نشان میداد که تیر چراغ برق را در بغل داشت و امروز از این اثر تنها پاهایش باقی مانده است.
به تازگی نیز مشاهده کردیم که مجسمه کمال الدین بهزاد که در گذر فرهنگ و هنر در خیابان برادران مظفر مقابل موسسه صبا وابسته به فرهنگستان هنر نصب شده بود، از ناحیه قلم نی و بخشی از انگشتان دچار شکستگی شد.
البته فرزاد عبدلی مجسمه ساز دیگری که اثرش در اتوبان ستاری نصب بوده و به تدریج تکه تکه شده، معتقد است این اتفاق میتواند دلایل متفاوتی داشته باشد مثلا اینکه ممکن است معتادان اقدام به بردن این آهنها و فروش آن کنند، هر شاخهٔ این اثر حدود ۷۰ کیلو بود و ضایعات آهن هم، هر کیلو هزار تومان به فروش میرسد. این احتمال وجود دارد که با ارههای تیز مفتولهای به قطر بیستو دو میل را بریده و با خود بردهاند. هر چند که قیمت تکه پارههای آهن به زحمتی که باید برای بریدن این تکهها کشیده شود، نمیارزد. ولی دیده شده که معتادان اقدام به تخریب و بردن بعضی از آثاری کردهاند که در سطح شهر قرار دارند و از جنس برنز و آهن تهیه شدهاند.
ناپدید شدن مجسمههای عظیمالجثه
تخریب مجسمهها و آثار حجمی یک روی ماجراست و روی دردناکتر ماجرای این آثار هنری دزدیده شدن آنها از خیابانهای شهر است. چهار سال پیش بود که ۱۲ مجسمه برنز چند تنی با استفاده از جرثقیل و به طور ناگهانی یک به یک ناپدید شدند و بعد از گذشت سه سال و چند ماه از آن روزها، علیرغم وعدههای پلیس و مسئولان، هنوز هیچ خبری از سارقان احتمالی این آثار نیست و کسی نمیداند چگونه این مجسمههای چند تنی در عرض چند هفته از تهران ناپدید شد.
نکتهٔ قابل توجه این است که از ابتدای ماجرای مفقود شدن این مجسمهها دربارهٔ چرایی آن اختلاف نظرهایی وجود داشت، مثلا اینکه برخی از مقامات شهرداری معتقدند، این مجسمهها سرقت شده است و منتقدین هم میگویند، چهطور سرقت مجسمههایی که وزن آنها بین ۷۰ تا ۷۰۰ کیلو گرم بودهاست و حمل تعدادی از آنها هم با جرثقیل گزارش شده است، توسط سارقین سطح شهر ممکن است؟ و یا اساسا سارقین با مجسمههایی با آن ابعاد که قابل شناسایی نیز هستند چه خواهند کرد؟ بنابراین مفقود شدن آنها جز به دستور مقامات رسمی امکانپذیر نیست.
همان زمان مسؤولان نیروی انتظامی اعلام کردند که پلیس در حال بررسی این سرقتهاست و پلیس نیز تیم ویژهای را برای دستگیری این سارقان تشکیل دادهاست. مدیرعامل سازمان زیباسازی شهر تهران هم از ضبط فیلم سرقت یکی از مجسمههای ربوده شده شهرداری توسط دوربینهای مرکز کنترل ترافیک خبر داد و گفت: «شکایت شهرداری در مورد این موضوع تنظیم شده و همراه با مستندات از طریق ادارهٔ حقوقی در حال پیگیری و تحویل به نیروی انتظامی است.»
در ادامه نیز خبر رسید که گروهی از سارقان قصد سرقت مجسمه ۷۰۰ کیلو گرمی «عبدالرحمن صوفی رازی» بهوسیلهٔ جرثقیل را داشتند ولی پس از حضور ماموران شهرداری امکان سرقت آن را نیافتند ولی پس از آن کسی پاسخ نداد که اگر این مجسمهها در حال سرقت بودند پس قطعا سارقین دستگیر شده همان عاملان مفقود شدن مجسمهها هستند و مجسمهها را کجا بردند و با آنها چه میکنند؟
اغلب این مجسمهها آثاری شاخص از هنرمندانی مطرح بودند، اسامی آنها عبارتند از: مجسمهٔ ستارخان اثری از شهریار ضرابی واقع در خیابان ستارخان، مجسمهٔ باقرخان از شریار ضرابی واقع در خیابان شهرآرا، مجسمهٔ صنیع خاتم از حمید شانس واقع در پارک ملت، مجسمهٔ زندگی از فاطمه امدادیان و مجسمهای از محمد مددی واقع در خانهٔ هنرمندان ایران، مجسمهٔ استاد شهریار از علی قهاری در پارک دانشجو، دو مجسمه از دکتر شریعتی در پارک شریعتی از حمید شانس، مجسمهٔ مادر و فرزند از هژیر ابراهیمی در شهرک غرب، مجسمهٔ ابن سینا از عذرا عبدالنبی در پارک بهجت آباد، مجسمهٔ گوساله در دانشکدهٔ دامپزشکی دانشگاه تهران، مجسمهٔ برنزی از روح الله شمسیزاده در پارک استقلال تهران.
در پایان گفتنی است شهرداری و نهادهای انتظامی و قضائی تا کنون اقدام مشخصی برای برطرف کردن این معضل ضد فرهنگی نکردهاند و در میان سازمان زیبا سازی شهرسازی تهران تنها برای ۱۲ اثر دزدیده شده به مراجع انتظامی و قضایی شکایت کرده و از سوی دیگر از مجسمه سازان خواسته است دوباره مجسمهها را بسازند و در طی این چهار سال تعدادی از این مجسمهها بازسازی و به جای مجسمه مفقود نصب شد. حال آنکه به نظر میرسد چهار سال زمانی کافی برای پاسخگویی نهادهای انتظامی، حقوقی و قضایی دربارهٔ مفقود شدن ۱۲ مجسمهٔ نسبتا عظیمالجثه از شهر تهران باشد و گویا نهادهای مسوول توانایی شناسایی سارقانی که اموال عمومی را با جرثقیل جابهجا میکنند را ندارند.