
تخیلات جنسی، افکار و رویاهاییست که باعث تحریکات و تنشهای جنسی میگردد. از آنجا که فانتاسمها در حیطهی ذهن عمل میکنند، دامنهی آنها وسیع است؛ میتوانند از مرز سنتها، اخلاق، مذهب و خلاصه تمامی قوانین اجتماعی، گذر کنند؛ قوانین و سنتهایی که فرد در آنها شکل گرفته و در پارهای موارد، حضور آنها، مانعیست در پرواز به عرصههای وسیع تخیلات جنسی و آفرینش داستانهای شیرین و تحریکآمیز.
سدهای از پیش ساخته شده مابین “کارهای خوب” و “کارهای بد”، دامنهی تخیلات جنسی را محدود میسازد.
در پارهای موارد، تخیلات جنسی راه فراریست از محرومیتهای جنسی و موانعی که زندگی روزمره به فرد تحمیل میکند. از ورای این تخیلات، فرد قادر است واقعیت را مطابق سلیقه و میل خود تغییر دهد. به عنوان مثال، با زیباترین هنرپیشه عشقبازی کند، انسان زیبا و مقتدری باشد که همه در مقابلش تسلیم میشوند و یا با زیباترین دوست همسرش عشقبازی کند و غیره و غیره…. هرچند که این گذار از واقعیت و غرق شدن در رویا و خیال مدت زمان زیادی دوام نمییابد. ولی میتواند به عنوان مسکنی برای روح و جسم عمل کند و در فرد احساس اعتماد به نفس و رضایت خاطر موقتی بوجود بیاورد.
به زبانی دیگر، تخیلات جنسی، بازی یا نوازش روح است برای یافتن تعادل روحی، قابل تحمل کردن زندگی واقعی و پذیرفتن واقعیتهایی که همواره جالب نیستند و در پارهای از موارد قبولشان توانفرساست. فانتاسمها در حقیقت سوپاپ اطمینانی هستند برای احساسات و خواستهای واپسزده.
داشتن تخیلات جنسی نه تنها منفی، زشت و خجالتآور نیست، بلکه در پارهای موارد میتواند به عنوان عاملی مثبت در حفظ روابط خانوادگی عمل کند و راه حلی برای درمان ناتوانیهای جنسی باشد. زوجهایی که پس از سالها زندگی مشترک، تمایلات جنسیشان به یکدیگر کاهش یافته و یا از بین رفته است، با توسل به فانتاسمهای گوناگون، محرکی برای بازیابی میل جنسی و داشتن رابطهی جنسی با شریکشان خواهند داشت.
در پارهای موارد، بعضی از فانتاسمها را میشود با شریک جنسی خود تقسیم کرد.
البته در چنین مواردی دیگر از فانتاسم صحبت نمیشود. بلکه از “بازی جنسی” باید صحبت کرد (در چنین مواردی باید شناخت کامل از شریک جنسی خود وجود داشته باشد). با داشتن تفاهم میشود وارد بازیهای مختلفی شد که روابط جنسی را از یکنواختی بیرون میآورد. به عنوان مثال اگر مردی از رابطه با دختران نوجوان خوشش میآید، میتواند از شریکش بخواهد که مثل دختران نوجوان لباس بپوشد و آرایش کند.
میل جنسی و فانتاسمهای جنسی در ارتباط تنگاتنگ میباشند. هر قدر نیاز جنسی قویتر باشد، فانتاسمها و استفاده آنها در روابط جنسی بیشتر خواهد بود، به عبارتی، میل جنسی و تخیلات جنسی (فانتاسم) تقریبا یکی هستند. و یا به عبارتی به موازات یکدیگر حرکت میکنند.
در تحقیقاتی که در اواسط قرن بیستم در اروپا و امریکا انجام گرفته، آمارها نشان میدهد که تعداد و تنوع فانتاسمهای زنان به مراتب کمتر از مردان بوده است. اما با گذشت زمان و آمدن قرص ضد بارداری در بازار (جدایی رابطهی جنسی از تولید مثل)، حضور زنان در بازار کار، پیشرفت و تحولات فرهنگی و اجتماعی دههی ۷۰ در فرانسه و دیگر کشورهای غربی، آمارهای اخیر این کشورها نشانگر افزایش کمی و کیفی فانتاسمهای زنان میباشد. با وجود افزایش یافتن کمیت فانتاسمهای زنان، که در دوران فعلی تفاوت چندانی با مردان ندارد، ولی همچنان وجه غالب فانتاسمهای زنان، متاثر از مدلهای فرهنگی اجتماعی و سنتی در مورد زن در جوامع مرد سالاریست. با وجود آزادیهای جنسی در جوامع غربی هنوز زنان تا حدودی از ابراز خواستهای واقعی خود پرهیز میکنند.
از لحاظ محتوا، فانتاسمهای زنانه تفاوتهای فراوانی با فانتاسمهای مردانه دارد. خارج از مدل فرهنگی-اجتماعی و نقش تاریخی سنتی متفاوت زن و مرد در جامعه، متفاوت بودن ارگانهای جنسی زن و مرد، نقش مهمی در رفتارهای جنسی و بالطبع فانتاسمهای مرد و زن دارد (ارگان جنسی زن درونی و ارگان جنسی مرد بیرونیست).
با وجود همهی این تفاوتها، سوژهی اصلی و کاربرد فانتاسمها در هر دو جنس یکی میباشد. هر دو جنس از فانتاسم، بیشتر برای “خود ارضایی” استفاده میکنند تا برای رابطهی جنسی دو نفره. فانتاسمِ داشتنِ رابطهی جنسی با فرد دیگری غیر از شریک جنسیِ همیشگی، در هر دو جنس وجود دارد. با این تفاوت که در فانتاسمهای مردان، افراد ناشناس و یا حتی کسانی که حضورشان تنها با ارگانهای جنسی ایشان مشخص میشود بیشتر وجود دارد. در یکی از آمارهایی که در اواخر قرن بیستم بین زنان ۵ کشور اروپایی (آلمان، فرانسه، بلژیک، سوئیس و سوئد) گرفته شده بود، نشان میداد که حدود ۸۰% زنان در رابطه با شریک جنسی همیشگیشان حداقل یکبار، به فرد دیگری فکر کردهاند.
به علت ویژگیهای خاص زنان که بیشتر با مغزشان عشقبازی میکنند تا ارگانهای جنسیشان، فانتاسمهای رومانتیک بین زنان فراوانتر از مردان است ولی با کمال تعجب دیده میشود که فانتاسم “تجاوز” هم در زنان دیده میشود. در مورد علت وجود چنین فانتاسمی (تجاوز) در زنان، تئوریهای مختلفی ارائه شده؛ به عنوان مثال در یکی از این تئوریها گفته میشود “زن در جریان تجاوز کاملا منفعل است و بالطبع نمیتواند احساس خطا و یا گناه در او بوجود آید و اگر در این رابطه لذت ارضاء شدن را حس کند، به این ماجرا به عنوان امری تحمیلی و از بیرون تحمیل شده مینگرد. این نوع فانتاسم غالبا در زنانی دیده میشود که با سنتها و قوانین اخلاقی غیر قابل انعطاف تربیت شدهاند و داشتن روابط جنسی آزاد را گناه کبیره محسوب میکنند. و یا احتمالا در زنانی که گرایشات مازوخیستی شدید دارند.
بطور کلی در فانتاسمهای زنانه، جنبههای انفعالی بارز است (بازتاب آناتومی زن). فانتاسمهای مازوخیستی در زنان بیشتر از مردان (حداقل مردان هتروسکسوئل) میباشد.
اندام جنسی مرد بیرونیست و بالطبع تخیلات او هم اغلب محتوای فعال دارد، تسخیر کردن زن، غلبه کردن بر او، احساس قدرت داشتن، به چنگ آوردن، داشتن شریکهای جنسی متعدد و … از آنجا که دیدن و نگاه کردن در تحریک جنسی مردان نقش اساسی دارد، فانتاسمهای مردان بیشتر حول و حوش دیدن اعضای جنسی، رابطهی جنسی زن و مرد، رابطهی جنسی دو زن با هم، دیدن زن برهنه در حالتهای مختلف و غیره میباشد. بطور کلی اگر بخواهیم بصورت سمبولیک فانتاسمهای زنانه و مردانه را با هم مقایسه کنیم، فانتاسمهای زنانه بیشتر شبیه فیلمهای عاشقانه و احساسی (érotique) میباشد و فانتاسمهای مردانه شبیه فیلمهای سکسی، جنسی (pornographie). البته اینها اشکال غالب و عمومی است. هستند زنانی که فانتاسمهای مردانه دارند و یا بالعکس مردانی که فانتاسمهای زنانه دارند. به عنوان مثال فانتاسم “تجاوز” در مردان هم دیده میشود. حتی در مردان هتروسکسوئل.
با گذشت زمان و افزایش تجربیات جنسی و تغییرات خلق و خو، مدل و شکل فانتاسمها هم تغییر میکنند. در سنین بالا و کم شدن میل جنسی، بالطبع فانتاسمهای جنسی هم کمتر میشود. مگر در افرادی که برای طولانی کردن زندگی جنسیشان (که بازتابی از جوانی و یادآور خاطرات شیرین و لذتبخش دوران شور و هیجانات است) آگاهانه به تخیلات جنسی متوسل میشوند و به این طریق میل جنسی را در خود تقویت میکنند. همانطور که میل جنسی عاملیست که فرد را به ساختن سناریوهای مختلف هدایت میکند، دیدن ویدئو، عکس، فیلمهای جنسی و داشتن فانتاسمهای جنسی میتواند عامل موثری برای برانگیزی میل جنسی و از بین بردن ناتوانیهای جنسی باشند. بعضی از افراد به هیچ وجه فانتاسم ندارند، قوهی تخیل آنها منجمد است، همواره در واقعیت زندگی میکنند و بالطبع از یک وسیلهی سهل برای جالبتر کردن زندگی جنسیشان محروم میباشند.
غالباً چنین افرادی در خانواده و یا محیطهای کاملا مذهبی و یا سنتی و اخلاقی پرورش یافتهاند و از آنجا که در بعضی از مذاهب، داشتن تفکرات و ذهنیاتِ “غیر اخلاقی” به همان اندازه گناه محسوب میشود که خود عمل، بالطبع داشتن فانتاسمهای جنسی کاملا با مرام و قواعد اخلاقی مذهبی این افراد در تناقض قرار میگیرد و آگاهانه و یا ناآگاهانه سدی در مقابل ذهنیات آنها بوجود میآید. داشتن فانتاسمهای جنسی با وجودی که جالب است ولی اگر تبدیل به تنها شیوهی تحریک و ارضای جنسی گردد و فرد مجبور باشد در تمام روابط حقیقیاش از یک فانتاسم و یا فانتاسمهای مشخص برای تحریک جنسی استفاده کند، وارد اَشکال بیمارگونهی رفتار جنسی میشود. در این گونه موراد، فرد هرچه بیشتر با واقعیت و روابط حقیقی فاصله بگیرد و اگر این فانتاسمها به اشکال وسواسی و تکراری تبدیل شوند، باعث اختلال در زندگی روزمره میگردد.
وجود بعضی از فانتاسمها باعث اضطراب و تشویش در فرد میگردد. ترس از خود، ترس از خشونت و بیرحمیای که در او وجود دارد و پذیرش آنها در تضاد با قوانین اخلاقی و سنتی جامعه میباشد. به عنوان مثال، میتوان از فانتاسمهایی مثل همجنس گرایی، رابطه با نزدیکان، رابطه با حیوانات، سادومازوخسیم، سکس گروهی و غیره نام برد. فرد نه تنها از داشتن چنین تخیلاتی به هراس میافتد بلکه ترس از این که شاید روزی این خواستها و یا تخیلات را به واقعیت تبدیل کند او را پریشان و مضطرب میسازد. در چنین مواردی غالبا یک زمینهی بیماری روحی و روانی وجود دارد و بهتر است به روانشناس مراجعه شود. داشتن یک نوع فانتاسم مثلا رابطه جنسی با همجنس الزاما به معنی این نیست که فرد حتما همجنسگراست و یا حتما به این نوع رابطه دست خواهد زد.
معمولا فانتاسمهای ماقبل از “ارضاء شدن”، نمایانگر خواستها و امیال واقعی و عمیق فرد میباشد (جهتگیری جنسی، نوع رابطهی جنسی دلخواه، شریک جنسی دلخواه و …)
بطور کلی فانتاسم باید در همان محدودهی ذهن و تخیل و رویا باقی بماند، تحقق بخشیدن به آن از یک طرف باعث نابودی آن میگردد و از طرف دیگر، در خیلی از موارد چون با واقعیات و قوانین اجتماعی متداول فرد مغایرت دارد، میتواند به تخریب زندگی خانوادگی و یا روابط فرد با طرافیانش منجر گردد. فانتاسمهای هر فرد حریم خصوصی و فردی انسان است (jardin secret) و نباید با دیگران مطرح شود.
فانتاسم اگر به واقعیت تبدیل شود دیگر فانتاسم قلمداد نمیشود (چون از حیطهی ذهن خارج میشود و به نابودی خودش منجر میگردد). به عنوان مثال خانم روزنامهنگاری که همیشه فانتاسم داشتن رابطهی جنسی با “Mick Jagger” را داشت و در روابط جنسیاش سالهای سال به این فانتاسم برای ارضاء شدن متوسل شده بود، طی یک سفر، عاقبت با خود این فرد آشنا شد و به رختخواب رفت. اما هنگام عشقبازی با او، باز هم احتیاج به Mick Jagger تخیلیاش داشت. چرا که” “Mick Jagger واقعی در رختخواب، به اندازهی تصویرش جالب نبود. تصویری که او سالها با آن زندگی کرده بود.
“عادی یا طبیعی یا انحرافی”
در میان رفتارهای جنسی مختلف در بین زنان و مردان، پارهای متداول و عادیست و برخی غیر عادی و انحرافی.
۱٫ فانتاسمها: تمام اشکال فانتاسمها اگر به شکل وسواسی و آزار دهنده نباشند، حتی آنهایی که تحقیرآمیز و کاملا خلاف اخلاق جامعه میباشند، طبیعی هستند و تنها عملکرد آنها بوجود آوردن تهیجهای جنسی است. افرادی که روان درمانی میشوند میتوانند از فانتاسمهایشان در شناخت خودشان استفاده کنند.
۲٫ رفتارهای سمبولیک و یا بازیهای جنسی (érotique): رفتارهای جنسی سمبولیک میتوانند از دنیای فانتاسماتیک (تخیلی) ایده بگیرند. به عنوان مثال مردی که فانتاسمهای سادومازخیستی دارد میتواند از طرف مقابلش بخواهد که یک گردنبند چرمی بزند (نشانهی soumission) و یا وسایل زینتی تحریک کننده بپوشد (کفش پاشنه بلند میخی). این خواستها متعارف است و به هیچ عنوان غیر عادی نمیباشد.
۳٫ رفتارهای جنسی انحصاری: فرد مجبور است برای تحریک و برقراری رابطهی جنسی همواره و با همه، یک سناریوی مشخص و یا پارهای از سناریوهای خاص را به اجرا درآورد (مثلا سادو مازوخیسم، fétichisme و frotteurisme) و در غیر این صورت قادر به تحریک جنسی و ارتباط جنسی نیست. چنین مواردی بیمارگونه قلمداد میشود و باید از روانشناس کمک گرفته شود.
- Fantasme sexuel-
-
ف. جعفرى؛ پزشک و پژوهشگر مقیم پاریس