
نامه نگاری، از دیرباز وسیلهی انتقال احساس، فرمان، حکم، اطلاع رسانی و غیره، در بین انسانها بوده است. شیوهی نامهرسانی اما در طول سالها دستخوش تغییرات فراوانی شده است؛ سالیان دور چاپار نامه منتقل میکرده و بعدتر پستخانه و حالا هم که پستهای الکترونیکی یا همان ایمیل. در تمام این سالها، داستانهای زیادی نوشته شدهاند که حکایت از نامهنگاریهای عشاق به یکدیگر میکنند. چه دلانگیز باشد و چه نباشد، نامههای عاشقانهای که در گذشته در دل کاغذی جا خوش میکردند و داستان میشدند، امروز باید تبدیل به نامههای عاشقانهای شوند که توسط ایمیل رد و بدل میشوند و داستانها هم حول موضوع ایمیل بچرخند. این کاریست که “دانیل گلاتائور”، نویسندهی اتریشی متولد ۱۹۶۰، در کتاب “مفید در برابر باد شمالی” به زیبایی انجام داده است و هرچند نامه تبدیل به ایمیل شده است، خواننده آن را دلانگیز مییابد.
داستان از آنجا شروع میشود که بانویی، ایمیلی را به آدرس اشتباهی میفرستد. تنها تفاوتِ آدرس گیرنده و آدرس مورد نظرِ فرستنده، در حرف “e” است. ایمیل جهت فسخ اشتراک ماهیانهی مجلهایست که کیفیتش پایین آمده. این نوشتهی پیش پا افتاده را، مردی دریافت میکند که مشاور ارتباطات و دستیار روانشناسی زبان در دانشگاه است و همچنین مشغول انجام تحقیقاتی در مورد زبان ایمیل است. ماجرا به همینجا ختم نمیشود و نوشتههای بعدی رد و بدل میشوند. امی روتنرِ فرستنده و لئو لایکهی گیرنده، در ابتدا این نوشتهها را نوعی سرگرمی تلقی میکنند. اما بعد از مدتی به هم دلبسته میشوند. لئو که به تازهگی از یک رابطهی چندین ساله بیرون شده، درد تنهاییای دارد که نیاز به پر شدن دارد، و همزمان شخصیتی رویایی از امی در ذهنش میسازد و جمع این دو باعث میشود او را عاشقانه بپرستد. دو غریبه، برای یکدیگر از اتفاقاتی که برشان رفته است مینویسند. به طرز باور نکردنیای با یکدیگر صادق هستند و گاهی نیز بدون احساس خطر، بر همدیگر میتازند و یکدیگر را به صلابه میکشند. اما این که چرا امی دلبسته شده است، سوالیست که رسیدن به جوابش تا حدوی سخت است. زنی که همسر خوبی دارد و “متاهل خوشبخت”ی محسوب میشود. فرزندان همسر قبلی شوهرش را دارد و به قول خودش زحمت زایمان به گردنش نیفتاده. همسرش تا آنجا که امی لازم دارد، به او استقلال و آزادی میدهد. برای لئو سوال است که چرا علیرغم توصیفاتِ رفته، امی همچنان مشتاق به رابطه داشتن با اوست. لئو، با نزدیکترین دوست امی، دربارهی او صحبت میکند و نتیجهاش را برای امی مینویسد: “من سعی کردم برای میا توضیح بدهم که برای امی من به نوعی مفر از زندگی خانوادگی روزمره هستم و کسی که برای او ارزش قائل است و از او خوشش میآید، همان طور که است بدون آن که حضور داشته باشد. او باید فقط بنویسد و بس. برای میا این توضیح کافی نیست. او میگوید: امی نیازی به مفر ندارد. برای تفنن او هرگز به خود زحمت نمیدهد. وقتی امی این کار را میکند پس چیزی میخواهد و آن هم نه یک کمی بلکه همه چیز را.” این رازواره، اواخر رمان برملا میشود.
در نگاه اول، به نظر میرسد که موضوع، کشش یک رمان، آن هم ۲۴۷ صفحهای را نداشته باشد و نتواند تا به آخر، خواننده را با همان ذوق و شوق اولیه با خودش همراه کند. اما گلاتائور، امی و لئو و خواننده را به طرز هنرمندانهای به دنبال خودش میکشاند. آنطور که تخم انتظارِ دیدارِ امی و لئو را میکارد و همه، حتی لئو و امی را تشنه نگاه میدارد تا ببینند چه پیش میآید. آن طور که به تصویر میکشد فضای مجازیای را که این روزها، مکانی شده است برای فرار از دردها و روزمرگیها. آنطور که بحث خیانت همسران را به چالش میکشد. بحث ترس از دیدار را و کشف تفاوتِ حقیقت و واقعیت و تصور را به تصویر میکشد. آنطور که به خواننده میفهماند برای یک زن، مردی که در برابر باد شمالی مفید باشد هم کفایت میکند. آنطور که بیطرف یک گوشه نشسته و تعریف میکند و خواننده را به جنگی با خودش و شخصیتهای داستان میکشاند. آن طور که نشان میدهد “ما موجودات خیالی و انتزاعی میآفرینیم، تصاویر موهوم و خیالی از یکدیگر میسازیم. سوالهایی میکنیم که همهی جذابیتشان به این است که جواب داده نشوند… با همهی قوا سعی میکنیم دیگری را درست برآورد کنیم و همزمان با اهتمام زیاد مواظبیم که چیز مهمی را در مورد خودمان لو ندهیم”. همه و همه، نشان از شخصیت نویسنده و قلم قویاش دارد و همینهاست که خواننده را مبهوت میکند.
این اثر به دستان هنرمند بانو “شهلا پیام” به زبان فارسی برگردانده شده است. ترجمهی کتاب سختیهای خودش را دارد، اما این کار در ایران، با مشکلات بیشتری مواجه است. از آن جمله است که مترجم به جای مشروبات الکلی، باید بنویسد چای و قهوه، اما باید طوری این چای و قهوه را بنویسد که خواننده بفهمد مترجم مجبور شده است این نامها را عوض کند، و همان خواننده متوجه بشود که چرا شخصیتهای داستان، بعد از نوشیدن چای و قهوه، از حالت عادی خارج میشوند! اتفاقی که بارها در مفید در برابر باد شمالی رخ داد و انگار که مترجم، کلمات لازم را در خطوط سفید جای داده بود.