
دیدار نوروزی وزیر ارشاد با سیدمحمد خاتمی٬رییس جمهور پیشین ایران باعث شده که حملههای اصولگرایان علیه وزیر ارشاد شدت بیشتری بگیرد؛ انتشار عکس این دیدار کافى بود تا طى هفته گذشته نمایندگان اصولگرا بارها از ضرورتِ استیضاح او سخن بگویند.
این روند البته از آغاز دولت کار دولت روحانى شدت گرفت؛ پس از رایگیری برای رایاعتماد به نمایندگان مجلس٬ جعفر میلیمنفرد٬ وزیر معرفی شده برای وزارت علوم٬ در گفتوگویی با روزنامه شرق٬ گفته بود که نمایندگان مجلس نهم از وی خواسته بودند از سیدمحمد خاتمی٬ ابراز برائت کند تا بتواند رای اعتماد نمایندگان را به دست بیاورد.
مهرماه گذشته نیز ابراهیم جباری٬ فرمانده سپاه ولیامر٬ که وظیفه محافظت از آیتالله خامنهای٬ رهبر جمهوریاسلامی٬ بیت رهبرى، نهاد رهبرى و ساختمان هاى زیر مجموعه آن را به عهده دارد٬ گفته بود: “ما با اصلاحطلبها و شخص خاتمی بر سر دین و تشیّع مشکل داریم.
خاتمی طی سالهای گذشته و پس از اعتراضها به نتایج انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۸ از سوی اصولگرایان محکوم به دست داشتن در این اعتراضها شده بود و البته حمایت او از حسن روحانى در انتخابات ٩٢ تاثیر ویژه اى در انتخاب رییس جمهور کنونى داشت.
در این میان دو سوال مهم وجود دارد که ناظران سیاسى به دنبال پاسخ آن هستند؛ یک اینکه در شرایط حساس کنونى که انتخابات اخیر، حکومت را از آستانه ى پرتگاه اقتصادى و سیاسى نجات داده چرا پیام رأى مردم توسط جریانِ حاکم، ناشنیده مانده و مگر جز این است که شنیدن صداى مردم به پایدارى بیشتر حکومت و کشور کمک مى کند؟
سوال دوم این است که چرا به جاى اینکه دیدارها و گفتگوها به نمادى براى آشتى ملى بدل شود به فرصتى براى انتقام تبدیل مى شود؟ نقش خاتمى و هاشمى در داخل کشور و نقش مخالفانِ مسالمت جو در خارج نیز در انتخابات اخیر پررنگ تر از آن بود که انکار شود؛ آنهم در شرایطى که رهبر جمهورى اسلامى از مخالفان نظام هم خواسته بود تا در انتخابات مشارکت کنند.
به عنوان تازه ترین نمونه، در روزهاى اخیر تشکیل کمپین آزاد سازی مرزبانان ایرانی و پیوستن شخصیتهای دینى از مذاهب مختلف و نیروهاى ملی داخل و خارج کشور به این کمپین، مهمترین نماد آشتى ملى و برداشتن دیوارها بود و به شتاب و تحرک در دستگاه دیپلماسی کشور کمک کرد.
آیا وقت آن نرسیده که اصولگرایان نه به دلایل دموکراتیک بلکه حتى از منظر حفظ نظام، در روش هاى ستیزه جویانه ى خود تجدید نظر کنند؟