
در طول حیات نظام جمهوری اسلامی همواره افراد و جریاناتی وجود داشتهاند که استراتژی خود را نه به خواست مردم، بلکه بر حفظ منافع خود بنا نهاده و با عملکرد خود بسته به زمان و مکان، و در پناه شعار حفظ اسلام وانقلاب نام تندرویان حکومتی و اصولگرایان افراطی را یدک میکشند.
این طیف از سیاسیون که در اقشار مختلف جامعه حضور پررنگی دارند در دوران ریاست جمهوری سید محمد خاتمی و دولت اصلاحات بزرگترین گروه مخالف دولت وی را تشکیل دادند و چالشهای بسیاری را برای این دولت به وجود آوردند که با به قدرت رسیدن محمود احمدی نژاد خود را پیروز این مبارزه ارزیابی و دولت نهم را دولتی مبتی بر آرمانهای انقلاب نام نهادند.
یکه تازیهای احمدینژاد و به بازی نگرفتن این گروهها در دولت دهم باعث گردید این طیف از اصولگرایان تندرو و افراطیون وابسته به حاکمیت اندک اندک سنگ بنای مخالفت با احمدینژاد را بنا نهند و به بزرگترین منتقد در دو سال آخر ریاست جمهوری وی بدل گردند.
این افراد که بر بسیاری از نهادهای حاکمیتی تسلط دارند در دوران انتخابات ریاست جمهوری ۹۲، تلاش کردند فردی از نزدیکان خود را راهی پاستور کنند اما در مقابل خواست مردم که خسته از تندروی به دنبال اعتدالگرایی بودند، شکست خورده و حسن روحانی در کسوت یازدهمین رئیس جمهور ایران معرفی گردید.
حسن روحانی با شعار اعتدالگرایی در تنظیم روابط با جامعه بینالمللی و تلاش در جهت کاهش تنشها و رفع تحریمها و حل مشکلات اقتصادی پای به عرصه رقابتهای انتخاباتی نهاد و پس از پیروزی در این کارزار انتخاباتی توانست با بهره گیری از افرادی منطقی گامهای مهمی را در این زمینه بردارد.
این تندرویان حکومتی که نمیتوانند سابقه حمایت بی حد و حصر خود از دولت احمدینژاد پاک کنند، با روی کار آمدن دولت یازدهم حملات تندی را علیه عملکرد حسن روحانی و وزرایش ترتیب دادند که تیم وزارت خارجه وی به رهبری محمدجواد ظریف در کانون این حملات قرار دارد.
ذکر این نکته ضروری است که جز وزارت خارجه وزرایی همچون علی جنتی وزیر ارشاد و سید محمود علوی وزیر اطلاعات و علی طیب نیا وزیر اقتصاد نیز در دایره مخالفتهای گسترده قرار گرفتهاند و انتقادات این طیف از تندرویان هر روز به طرق مختلف در حال انجام است.
حل و فصل مساله هستهای و کاهش تحریمهای بینالمللی و تلاش در جهت زدودن چهرهای که احمدینژاد در اذهان مردم جهان نشانده بود مهمترین عملکرد پرکارترین وزیرکابینه یازدهم و تیم زیرمجموعهاش به شمار میرود که این امر واکنشهای مختلفی را به دنبال داشته است.
هرچه اعتدالگرایان و اصلاحطلبان از این مساله استقبال کردهاند، تندرویان و افراطیون حکومتی که طی هشت سال گذشته پایه گذار اجماع جهانی علیه ایران بودند و با هر نوع مخالفتی برخورد و صدای منتقدان را خاموش کرده بودند، از این امر ناخشنود و دایره اتهامات به این اقدامات دولت را هر روز گسترده تر میکنند.
به عنوان مثال محمد مصباح یزدی که از او به عنوان پدر معنوی جبهه پایداری (مهمترین طیف مخالف دولت) نام برده میشود در اظهاراتی با انتقاد از انجام مذاکرات با غرب گفته است: هیأت حاکمه و سردمداران آمریکایی آدم بشو نیستند، نباید به اینها روی خوش نشان داد؛ بیش از ۲۰۰ سال امتحان خود را پس دادهاند و یک نمونه آن همین مذاکرات اخیر بود.
وی با بیان اینکه نباید اجازه داد غربیها هر غلطی که خواستند در ایران بکنند و غلط میکنند کسانی که پنهانی با دشمنان مذاکره میکنند گفته است: خداوند از همه مذاکرات پنهانی با دشمنان آگاه است و کسی که چنین غلطی کند راه درست را گم کرده و گمراه شده است.
بدون تردید دیدگاههای افراطیون امروزی با نظرات حاکم بر دستگاه سیاست خارجی در دولت پیشین همخوانی کامل دارد، دیدگاهی که در ابتدا انزوای سیاسی ایران را پایه گذاری کرد و به دنبال آن انزوای اقتصادی و فرهنگی را به ارمغان آورد که بدون تردید ادامه آن مشکلات غیر قابل حلی را برای مردم و کشور سبب میگردید، امروزه همچنان در اذهان این طیف جایگاهی ویژه دارد.
مذاکره با آمریکا و گفتگوی تلفنی روحانی با باراک اوباما، مذاکرات هستهای و توافقنامه ژنو اگر تا چندی مرکز حملات این تندرویان به تیم دیپلماسی دولت یازدهم بود، امروز دیدار کاترین اشتون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا با برخی از فعالان عرصه زنان و پیرزنی که عکسی از تنها پسرش را به همراه دارد،موجب هراس، ناخشنودی و هیاهوی این افراد گردیده است.
اینان که دیروز بر چهره شهر بیلبوردهایی در مخالفت به مذاکره با آمریکا با نام “صداقت آمریکایی” نصب می کردند که در آن مذاکرهکنندگان ایرانی را سادهلوح و در مقابل آمریکاییها را مسلح معرفی میکردند امروز با نصب بیلبورد نیم چهره خانم اشتون و صدام حسین مهمان نوازی خود را نسبت به یک مهمان رسمی دولت جمهوری اسلامی نشان دادهاند.
تندرویان حکومتی در طی هفته گذشته بارها و به اشکال مختلف نسبت به این دیدار خانم اشتون اعتراض کرده و در این رابطه صادق آملی لاریجانی، رئیس قوه قضائیه، در یک سخنرانی تند، به وزارت امور خارجه درباره دیدار اخیر کاترین اشتون به تهران و دیدارش با تعدادی از فعالان زن هشدار داد و گفته است: که اگر بناست چنین روندی ادامه یابد و بر خلاف امنیت و مصالح کشور در چنین سفرهایی اقداماتی صورت گیرد، قوه قضائیه وارد عمل میشود و تبعات آن نیز در آینده بر عهده وزارت امور خارجه خواهد بود.
اعتراضهای شدید طیف حامیان جبهه پایداری و اصولگرایان افراطی در این زمینه بسیار گسترده بوده وحتی کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی در جلسهای با وزیر اطلاعات و معاون وزیر امور خارجه درباره حواشی سفر کاترین اشتون برگزار کرده است و قرار است “کمیته حقیقت یاب” برای این موضوع تشکیل شود.
با تمام این هیاهوهیی تندرویان، بدون تردید آیت الله خامنهای به خوبی بر این نکته آگاه است که با ادامه تحریمهای اقتصادی وسیاسی نظام جمهوری اسلامی در ورطه سقوط قرار خواهد گرفت و به این دلیل به حل مسئله هستهای توسط دولت حسن روحانی رضایت داده است اما در عین حال از طیف تندرو به عنوان اهرمی جهت فشار بر دولت استفاده می کند تا نتواند قدمی بر خلاف خواست رهبر بردارد.
در خاتمه باید گفت با حرکت مثبت تیم دیپلماسی دولت یازدهم روند گشوده شدن درهای دوستی با جامعه بینالملل آغاز شده است و این گونه اعمال و بهانه جوییهای تندرویان میتواند در این زمینه اخلالی جدی را منجر گردد که برای جلوگیری از این امر نیازمند عزمی جدی در بدنه دولت و نیروهایی است که دلشان در گرو سربلندی میهن قرار دارد.