
یکی از جاذبههای گردشگری در ایران، ساختمانهایی هستند که از گذشتگان به ارث رسیدهاند. یکی از وظایف سازمان میراث فرهنگی کشورها، حفاظت از چنین بناهایی است. بناهایی که یا از لحاظ معماری، منحصر به فردند، یا این که محل زندگی چهرههای برجستهای بوده اند که امروزه، در کتابهای تاریخ، ادبیات، فلسفه و غیره، ازشان یاد میشود و یا قلعه و برج و بارو بودهاند و حکایتهای فراوانی برای بازگو کردن دارند. این بناهای تاریخی را، در جای جای ایران، میتوان یافت. اما این که سازمان میراث فرهنگی ایران نیز به وظیفهی خودش عمل میکند یا خیر، بعید به نظر میرسد.
خانهی هدایت معروف، زبالهدان بیمارستان
چنان که “جهانگیر هدایت”، درباره وضعیت خانه صادق هدایت، به “ایسنا” گفت: “خانه صادق هدایت به انبار و زباله دانی بیمارستان امیراعلم تبدیل شده است. البته جلو در نوشته شده خانه ثبت ملی است، اما کسی حق ندارد داخل برود و یکی از آشنایان ما که به ترتیبی وارد خانه شده ۳۰۰ عکس از خرابکاریهای داخل خانه تهیه کرده است. تا امروز در وضعیت این خانه بهبود ایجاد نشده است. دارند از این خانه دوران قاجار که جزو آثار ملی است، نهایت سوءاستفاده را میکنند، در حالیکه آن خانه باید جایی باشد که از همه جای دنیا به بازدیدش بیایند و این به نفع ادبیات، فرهنگ و اعتبار مملکت ماست. آخرین باری که من به این خانه رفتم، یک روز جمعه در شهریورماه بود که یک روز یک مؤسسه توریستی، تور خانه هدایت گذاشته بود. از من هم خواستند بروم و برای شرکتکنندهها راهنمای تور شوم. آنها برای این کار از رییس بیمارستان امیراعلم اجازه گرفته بودند”.
او توصیفاتش از این وضعیت بغرنج را چنین ادامه داد: “در حال حاضر این خانه وضعیت بسیار اسفناکی دارد و مالکیت آن کاملا مبهم است؛ چون خانه از طرف دولت قبل خریداری شد که به موزه هدایت تبدیل شود، بعد بلاتکلیف ماند و بیمارستان آن را تصرف کرد، وگرنه بیمارستان سند و مدرکی ندارد. درواقع باید خانه را به ما میسپردند. توجه نکردن به میراث فرهنگی در این مملکت مسألهای فوقالعاده سؤالبرانگیز است”.
آثار باستانی یا آغل گوسفندان؟
البته در اقصىٰ نقاط ایران، وضع به همین تیرگیست. به عنوان مثال، هم اکنون در اَنارَک، یکی از بخشهای شهرستان نائین، که گفته میشود تاسیس آن به زمان ساسانیان برمیگردد، بناهای تاریخیای وجود دارد، که به نظر میرسد وجود آنها، حتی به گوش سازمان میراث فرهنگی هم نرسیده باشد. شاید تنها نیروی انتظامی از وجود آنها با خبر باشد که گاه و بیگاه، مشکلاتی را برای گردشگران و کاروانسرا داران این منطقه بوجود میآورد. قلعهای با فاصلهی اندک از انارک دیده میشود. دستور ساخت این قلعه، طی نامهای، از جانب میرزا تقی خان امیرکبیر نوشته شده است. ساخت آن، جهت تامین امنیت محل از دستبرد راهزنان، خطاب به کدخدایان انارک، نگاشته شده است. هم اکنون بسیاری از قسمتهای این قلعه تخریب شدهاند. اما در کمال ناباوری، قسمتهایی از آن هم توسط یک فرد محلی، تصرف شده است. قسمتی از قلعه، به آغل گوسفندان و قسمتی دیگر، به لانهی مرغ و خروسها تبدیل شده است؛ و سمت دیگری از آن هم آشیانهی خود این فرد شده است. اتفاقی که پیشتر، برای “قهقه” قلعهی ساسانی در کرمان نیز رخ داده. گفتنیست جمعیت انارک، حدود ۸۰۰ نفر است. اما در جای جای این منطقهی باستانی، خانههای مسکونیای که یک قفل به درشان زده شده و برای همیشه تخلیه شدهاند، بیشتر از خانههایی که هنوز سکونت در آنها جاریست، به چشم میخوردند. خانههایی که به دلیل موقعیت استراتژیک این شهر، با معماری خاصی بنا شدهاند، اما در کمال تاسف، هم اکنون، در حال تخریباند.
قرص ضد ادرار مصرف کنید!
هرچقدر هم که سازمان گردشگری و میراث فرهنگی، ضعیف عمل کند و اصلا در این حد عمل کند که بودن یا نبودنش فرقی نکند، اما به هر حال افرادی هستند که از داخل ایران و یا از جای جای دنیا میآیند و میخواهند که آثار باستانی را ببینند. اما خب، کمی مشکل به نظر میرسد. مسایلی وجود دارد که خیلیها، شاید حتی به ذهنشان هم خطور نکرده باشد. مانند آنچه “مهدی حجت”، از مدیران پیشین سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری”، مدتی پیش، در یک نشست خبری مطرح کرد: “به گردشگران خارجی که به ایران وارد میشوند، میگویند که در سفر بین شهرهای ایران قرص “ضد ادرار” مصرف کنید تا مجبور نشوید از سرویسهای بهداشتی بین راهی استفاده کنید”.
تخریب میراث توسط سازمان مسئول آن
به راستى در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری چه میگذرد؟ چند سال پیش، در قسمت درب ورودی این سازمان، از سمت خیابان آزادی، آسانسوری ساخته شد که چه نفسِ ساخته شدنش و چه کاربریاش، همه را متحیر کرد. این اقدام از این جهت باورپذیر نیست که ساختمان سازمان میراث فرهنگی یکی از بازماندگان و آثار تاریخیای است که در دورهی پهلوی دوم ساخته شده و به سال ١٣٨٣ نیز در فهرست آثار ملی ثبت شده است. حال بر این ارث، آسانسوری میسازند که گفته میشود کاربریاش، برای ورود و خروج رییس آن زمان سازمان، جهت رو در رو نشدن با کارمندانش بوده است.
اما کار به همینجا ختم نشد. بنا بر گزارشی که اخیرا از سوی ایسنا منتشر شد: “این اقدام، راه را باز کرد تا بخش دیگری از سازمان میراث فرهنگی که در کاخ قاجاری گلستان مستقر بود، در هوس داشتن آسانسور به یکی از ساختمانهای واقع در محوطهی کاخ گلستان آسیبهای شدیدی بزند.”
“شهریورماه ۱۳۹۱ و هنگامی که مسعود شریفی مدیر کاخ گلستان بود، همین اتفاق تکرار شد و پیش از آنکه کاخ گلستان در فهرست جهانی به ثبت نهایی برسد، عملیات نصب یک دستگاه آسانسور آغاز شد. البته خوشبختانه حدود ۹ ماه بعد، این بنای ارزشمند در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید”.
عمارت «خوابگاه ملکه الیزابت» که در سال ۱۳۳۹ به بهانهی سفر «الیزابت دوم» ملکه انگلیس به ایران ساخته شد و تا مدتی، محل اقامت پادشاهها و روسای جمهور بود، برای نصب آسانسور در حال آمادهسازی بود و عملیات تا مرحلهی حفر مکان جاگذاری آن و نصب چارچوب فلزی در این بنای سه طبقه پیش رفت که پس از مدتی، جلو ادامهی کار گرفته شد”. خوشبختانه، زمانی که “محمدعلی نجفی”، رییس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری شد، دستور برداشتن بدنهی نیمهکارهی آسانسور صادر شد.
میخواهیم وضعیت را تغییر دهیم
حال، با توجه به صحبتهای “مسعود سلطانیفر”، رئیس جدید این سازمان، میتوان به بهبود اوضاع و یا حداقل، به توقف تخریب میراث فرهنگی، از سوی سازمان میراث فرهنگی، اندکی امیدوار شد.
“در دنیا اگر کسی خانهاش جزو میراث فرهنگی باشد خوشبخت میشود، ولی اگر در ایران اینطور باشد، بدبخت میشود، چون گفته میشود که مالک نباید به هیچ جای آن دست بزند. انشاءالله ما میخواهیم این رویکرد را تغییر دهیم”. “با ساز و کاری که داریم، طبق اختیارات خود، رویکرد سازمان را در برابر خانهها و آثاری که جزو میراث فرهنگی هستند، تغییر میدهیم و دنبال موضوع اقتصاد هنر و فرهنگ مطابق با الگوهای دنیا خواهیم بود”. “این کشور مانند کشتی است که بهدلیل ملاحظات سیاسی دنیا و مشکلات اقتصادی، در دریای متلاطمی سیر میکند و اگر همه دست به دست هم دهیم و همگرایی داشته باشیم، نجات پیدا میکنیم”. “ما به عرصههای حمل و نقل هوایی و ویزا نیز وارد شدهایم و خیلی گسترده با وزارت امور خارجه و سازمان توسعهی تجارت در حال رایزنی هستیم که علاوه بر صدور ویزا در مرزها، با کشورهای بیشتری لغو ویزا داشته باشیم”. “سازمان محیط زیست و سازمان میراث فرهنگی و گردشگری دچار دردی هستند که به جای آنکه کمک کنند، در خیلی از جاها بهعنوان تشکیلات مانع و بازدارنده از آنها یاد میشود. من تأکید کردهام که با جدیت، چنین رویکردهایی در سازمان تغییر کند”.
اینها سخنان امیدوار کنندهای هستند که از زبان سلطانیفر، به تاریخ چهاردهم اسفند ماه سال ۱۳۹۲، در نخستین دیدارش با جمعی از طبیعتگردان، در کاخ – موزهی ملت در مجموعهی سعدآباد، شنیده شد.