
داریوش فرهنگ، هنرمند پیشکسوت عرصه تئاتر روز گذشته طی گفتگویی با ایلنا نسبت به شرایط تئاتر کشور به اظهار نظر پرداخته و گفت هنگامی که یک تئاتر پیشرو تزلزل پیدا کند؛ پایههای تئاتر کشور متزلزل خواهد شد
وی در پاسخ به این سوال که چرا برخلاف بعضی از اعضای گروه تئاتر پیاده مانند گلاب آدینه که گاهی حضور روی صحنه را تجربه میکند از فعالیت در عرصه نمایش فاصله گرفته است؟، گفت: «یکی دوعامل در تئاتر من را آزار میداد که در نهایت موجب شد کار در این عرصه را برای مدتی رها کنم. نخست، فقر مالی موجود در این عرصه که تنگدستی و تنگ نظری را به همراه میآورد. دوم، شرایط مدیریتی متشطط و بیربط و نابهجا در تئاتر بود. افرادی سرکار میآمدند که هیچ ارتباطی به تئاتر نداشتند و هفتهای یک مرتبه هم تغییر میکردند، به همین دلیل عطای کار را به لقایش بخشید».
فرهنگ اما بر اهمیت هنر نمایش به ویژه برای بازیگران تاکیده دوباره کرد و ادامه داد: «هنر تئاتر به خصوص برای افراد هنرپیشه در تمام نقاط جهان مانند تصفیه خانه عمل میکند و یک نیاز اساسی به نظر میرسد. شاید در این بین فاصلههایی وجود داشته باشد اما از اهمیت و نیاز نمیکاهد. این بازیگر پیشکسوت در پایان گفت: «دولت و مجلس باید موقعیت نسبی اقتصادی را برای تئاتر فراهم کنند، چون تئاتر نماینده شعور، روحیات و نشاط مردم یک جامعه محسوب میشود».
هشت سال سخت برای تئاتر
وضعیت تئاتر ایران در طی سالهای گذشته از اوضاع نامناسبی برخوردار بوده است. از محدودیتهایی که از سوی دولت پیشین برای عرصه تئاتر ایجاد شد تا افت و خیز آمار مخاطبین و مشکلات سالنهای اجرا چون تالار مولوی همه باعث شد تئاتر ایران از جایگاه شایسته خود فاصله بگیرد.
ضعف مدیریت و استعفاهای پی در پی مدیران تئاتری، تشدید سانسور و ممیزی، درجه بندی بیضابطه آثار، اعمال سلیقه و نظر شورای حمایت از تئاتر، انحلال انجمن نمایش، مشکلات صنفی اعضای خانه تئاتر و نداشتن امنیت شغلی آنان، عدم شفافیت بودجه و تقسیم آن، افزایش برگزاری جشنوارههای متعدد و عاری از خاصیت، به ویژه جشنوارههای مناسبتی، از جمله مهمترین آسیبهایی بود که به گفته اهالی تئاتر در هشت سال گذشته به تئاتر ایران ضربه زد.
بنا بر گزارشها یکی از اقداماتی که در هشت سال گذشته افتاد این بود که ۶۰ هزار نفر از هنرمندان ملی را اخراج کردند و حتی بیمه عمر پنج بیمار سرطانی را قطع کردند. در حالی که ایران بیش از ۱۰۰ هزار نفر هنرمند حوزه تئاتر دارد که با وجود ۱۸ دانشکده تئاتر هر سال تعدادی بیشتری به این رقم اضافه میشوند، اما بودجهای که به بخش تئاتر اختصاص مییابد همواره با بیعدالتی روبرو بوده. میانگین بودجه اختصاص یافته به این بخش ۶ تا ۱۲ میلیارد تومان است اما بودند سریالهایی تلوزیونی که در همین مدت ۱۸ میلیارد تومان هزینه در برداشتهاند.
از سوی دیگر وضعیت سالنهای نمایش هم طی هشت سال گذشته دچار قصهای پر غصه بودند. به طور مثال مجموعه تئاتر شهر، به عنوان یکی از اصلیترین بناهای تاریخی و حرفهای تئاتر، وضعیت نابسامانی پیدا کرد. حفاری و احداث ایستگاه مترو در ضلع شمالی این بنا به دلیل نبود تعامل میان شهرداری و دولت نهم، خسارت فراوانی به این مجموعه وارد آورد. نمونه دیگر ساختمان اداره برنامههای تئاتر واقع در خیابان پارس میدان فردوسی بود که در حالیکه این مجموعه سالها به عنوان مکان و سرپناهی برای تمرین گروههای تئاتری بود، به بهانه ترمیم و تعمیرات درش بسته و پس از گذشت مدتی به حال خود رها شد. هرچند به دنبال اعتراض هنرمندان تئاتر، دولت مکان استیجاری دیگری را در همان حوالی جایگزین این ساختمان کرد، اما ظرفیت این مکان تازه نمیتوانست پاسخگوی نیاز گروههای تئاتری باشد.
شورای حمایت، عامل زوال تئاتر
در سالهای گذشته، وزارت ارشاد، ظاهرا به منظور «ساماندهی و ارتقای کیفیت حمایت از آثار نمایشی»، تشکیلاتی دولتی به نام «شورای حمایت» را ایجاد کرد که یکی از وظایف آن، تعیین حق بهرهمندی هنرمندان تئاتر از بودجه دولتی بود، بودجهای که خود با عدم شفافیت و شیوه تقسیم شدنش در میان گروههای تئاتری، به یکی از مهمترین دغدغهها و دل مشغولیهای اهالی این هنر بدل شد.
اما هنرمندان و اعضای خانه تئاتر، این شورا را به رسمیت نشناختند و به برخورد سیاسی، ممیزی در تئاتر، مانع آفرینی، اعمال سلیقه، تضییع حقوق هنرمندان و زیرپانهادن شیوه نامه پرداخت دستمزدها در حوزه تئاتر (قرارداد تیپ خانه تئاتر)، متهمش کردند و خواهان انحلال آن شدند.
از سوی دیگر سخت گیریهای نظارتی و حذف آثار بسیاری از نمایشنامه نویسانی که پیش برند جریان نمایشنامه نویسی ایران بودند، منجر به روی آوردن کارگردانان به متنهای غیرایرانی برای دستیابی به اجراهای بیدردسرتر شد.
مشکلات اهالی تئاتر با شورای حمایت سبب شد مهرماه سال گذشته کانون کارگردانان خانه تئاتر با خبرنگاران رسانهها درباره عملکرد شورای حمایت نشستی برگزار کرده و در پایان بیانیهای صادر کند. در این بیانیه آمده بود: «شورای حمایت از آثار مرکز هنرهای نمایشی از بدو تشکیل و شروع به کار تاکنون که بیش از دو سال میگذرد نه تنها نتوانسته با هنرمندان تئاتر به تعاملی سازنده در راستای توسعه و تولید پررونق تئاتر حرفهای و هنری برسد بلکه با هر تصمیم خود در مورد هر یک از نمایشهای این دو ساله چالشهای ناخوشایندی را برانگیخته که جز کدورت قلبی هنرمندان تئاتر، کم رشدی اجراها، دوری بیش از پیش گزیدن هنرمندان تئاتر از این عرصه و زوال روز به روز هنر تئاتر کشور، حاصلی به بار نداشته است.»
حال با روی کار آمدن دولت یازدهم و تغییر مسوولین و مدیران وزارت ارشاد و سازمان های زیربط اهالی تئاتر امیدوارند نگاه و وعده های مسوولین در عمل هم بکار گرفته شود و وضعیت تئاتر کشور از انزوای سالهای گذشته خارج شود.
علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، ماه گذشته و در پیامی به جشنواره تئاتر فجر اظهار داشت: «بیتردید دولت تدبیر و امید در پی تامین شرایط بهتر برای بالندگی و توسعه هنر، به عنوان مهمترین عامل رشد شخصیت انسانی و تکامل اجتماعی است. در این میان تئاتر جایگاه ویژهای دارد چرا که هنر تئاتر تجربهای جمعی است و از این رو تاثیر آن بسامد گستردهای در جامعه دارد. آنچه که در نمایش به عنوان شیوه و سبک زندگی ارائه میشود به طور مستقیم در جامعه فرو مینشیند و تماشاگر تئاتر آنچه در زندگی شخصیت نمایشی دیده و مورد پسندش واقع شده، در زندگی شخصی خود نیز وارد میکند».
در پایان با توجه به اینکه علی مرادخانی، معاون امور هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز معتقد است نارضایتی امروز اهالی تئاتر مسایلی است که سالهای گذشته اتفاق افتاده و به خواسته هنرمندان رسیدگی نشده است، باید دید وزارت فرهنگ و ارشاد چه تدبیری برای بهبود وضعیت تئاتر کشور پیش رو خواهد گرفت.