
عکس از فارس
در طول یک ماه گذشته، برخی نیروهای تندرو از جمله احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان درباره تحرک مخالفان سیاسی داخلی خویش برای انتخابات مجلس خبرگان رهبری هشدار دادهاند.
انتظار میرود در آستانه پانزدهمین اجلاس سالانه این نهاد سیاسی که قرار است روزهای ۱۳ و ۱۴ اسفند در تهران برگزار شود، چنین هشدارهایی افزایش یابد.
در فهرست اعضای منتشره توسط سایت دبیرخانه خبرگان رهبری، نام ۹۱ نفر عضو دوره چهارم به چشم میخورد. انتخابات دوره چهارم سال ۸۵ برگزار شده است. در طول سالهای گذشته ۹ نفر از اعضای مجلس خبرگان رهبری فوت کردهاند. در میان ۸۲ نفر باقیمانده، حداقل ۷۰ نفر عضو این مجلس در طول هفت سال گذشته به صورت مستقیم از سوی رهبر جمهوری اسلامی برای تصدی مناصبی چون امام جمعه، نماینده ولی فقیه در دانشگاه و نهادهای دیگر در داخل و خارج از کشور انتخاب شده و یا در نهادهایی چون قوه قضائیه و بسیج که تحت نظر آیت الله خامنهای است، مسئولیت داشتهاند.
از نظر هویتی، عضویت رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، دبیر و اعضای شورای نگهبان، رئیس قوه قضائیه و رئیس جمهور، وزیر اطلاعات، معاون اول قوه قضائیه، سران جامعه مدرسین و جامعه روحانیت مبارز و رهبران معنوی گروههای سیاسی چون کارگزاران سازندگی و جبهه پایداری، سبب شده که دامنه نفوذ اعضای این نهاد سیاسی به شدت قوی و گسترده باشد.
در مجلس خبرگان رهبری حداقل سه جناح عمده را میتوان شناسایی کرد. جناح تندرو که لیدرهایی چون احمد جنتی، احمد خاتمی، محمد یزدی، علم الهدی و مصباح یزدی در راس آن قرار دارند. این طیف در سالهای گذشته برای به ریاست رسیدن احمد جنتی تلاش کرد که ناکام ماند. صادق لاریجانی و ابراهیم رئیسی نیز حداقل از نظر شباهت مواضع سیاسی در این طیف قرار میگیرند. طیف میانه رو به رهبری مهدوی کنی که فعلا ریاست مجلس را بر عهده دارد. هاشمی شاهرودی، رئیس سابق قوه قضائیه نیز ذیل سایه مهدوی کنی در حاشیه این طیف حضور دارد. طیف مطلوب اصلاح طلبان نیز اکنون دو رئیس دارد: اکبر هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی.
اعضای مجلس خبرگان رهبری در فضای سیاسی ایران رقابتهای سختی برای تصرف منابع قدرت و اقتصادی دارند، به طور طبیعی این رقابتها در فضای داخلی این مجلس نیز بازتاب دارد. تلاش ویژه طیف تندرو برای کنار زدن هاشمی رفسنجانی از ریاست مجلس خبرگان رهبری که بازتابی بود از تنشهای سیاسی پس از کودتای انتخاباتی ۸۸، به خوبی اهمیت این تنازع درونی را نشان میدهد. تلاش برای اخراج علی محمد دستغیب، نماینده فارس در مجلس خبرگان و بایکوت قوی نیز نشانهای دیگر از شکافهای متعدد در درون این نهاد بود. علاوه بر این به روشنی پیداست که بسیاری از رهبران و یا لایههای میانی که در اندیشه یافتن جانشینی برای رهبر کنونی ایران هستند، نه تنها از منظر قانونی و حقوقی به این نهاد چشم دوختهاند، بلکه مهمترین کاندیداهای احتمالی را هم در میان اعضای خبرگان رهبری جستجو میکنند. مریدان مصباح یزدی، خانواده صادق لاریجانی، وابستگان سیاسی و اقتصادی متنوع هاشمی شاهرودی، نزدیکان هاشمی رفسنجانی، نمونههایی روشن در این زمینه هستند که تلاشهای معطوف به آیندهشان، حائز اهمیت بسیاری است.
در عین حال با توجه به ترکیب سنی مجلس خبرگان رهبری، در دوره آینده بسیاری از اعضا وارد دهه هشتم و نهم زندگی خویش میشوند. این ترکیب سنی میتواند به شدت بر آرایش سیاسی موجود در مجلس خبرگان رهبری و همچنین کلیت فضای سیاسی ایران تاثیرگذار باشد. فوت علی مشکینی در سال ۸۶، جانشینی هاشمی، شکافهای برآمده از این تغییر و انتخاب ناگزیر مهدوی کنی ۸۰ ساله به عنوان رئیس، به خوبی اهمیت تغییرات فردی در مجلس خبرگان را نشان میدهد. همین رویداد ممکن است در سالهای آینده و حتی قبل از انتخابات نیز رخ دهد. بنابراین مدیریت تحولات درونی خبرگان، مهار تاثیر فضای سیاسی بیرونی و جلوگیری از بازگشت به عصر هاشمی، دغدغه مهمی است که ذهن جناح تندروی حاکم در این مجلس و همچنین رهبر ایران را به خود مشغول کرده است.
رهبر جمهوری اسلامی پیش از این بارها از تلاش برخی طیفها برای سیاسی شدن یا سیاسی کردن مجلس خبرگان انتقاد کرده است. ترجمه ساده سیاسی شدن، جان گرفتن طیفهای مخالف یا منتقد رهبر در این نهاد است. مروری بر سوابق اظهارات و دیدگاههای موافق و حامی آیت الله خامنهای در سالهای اخیر میتواند ترجمه دقیق تری از این موضوع به دست دهد.
مشهورترین دیدگاه غالب در فضای مجلس خبرگان کنونی را در سالهای اخیر محمدرضا مهدوی کنی، رئیس مجلس خبرگان رهبری ترویج کرده است. او که معتقد است هر چه ولی فقیه پسندید، باید توسط زیرمجموعههای دیگر هم پسندیده شود، فعالان سیاسی را از انجام کارهایی که حتی سبب اوقات تلخی ولی فقیه شود، پرهیز داده است. او تصریح کرده که نوعی تقدس برای ولی فقیه قائل است و مسلمانان و حتی اهل سنت در سایر کشورهای جهان وقتی میتوانند زندگی مشروعی داشته باشند که زندگیشان در ارتباط با ولی فقیه تعریف شود. بر اساس دیدگاه مهدوی کنی، مجلس خبرگان رهبری شاخهای از ولایت است، نباید در جهت تضعیف رهبری حرکت کند و «نظارت بر عملکرد رهبری به معنای جلوگیری از حوادثی است که موجب تضعیف ایشان میشود. ما باید به عنوان شاخههایی از شاخههای ولایت٬ این درخت تنومند را حفظ کنیم نه اینکه منتظر باشیم اگر در گوشهای اشتباهی صورت گرفت شاخه را بزنیم. خبرگان ملت در مقام حفظ ولایت فقیه هستند نه در مقام نقد و تضعیف آن.» همین رویکرد را در سالهای اخیر احمد علم الهدی، امام جمعه مشهد و عضو تندروی مجلس خبرگان مورد تاکید قرار داده است:» خبرگان در مجموعه تحت ولایت رهبری هستند. چون رهبری، ولی امر است و در ولایت ولی امر، کسی نمیتواند دخالت کند. اعضای خبرگان باید از رهبری و ولایت حفاظت» کنند، اگر تخطئه یا هجومی متوجه رهبری شد، خبرگان باید سینهاش را سپر کند و بایستد. «عبدالله کعبی، عضو دیگر این مجلس هم نظری مشابه دارد و نظارت بر رهبری را اشتباه میداند:» در مجلس خبرگان تنها مراقبت، حراست و پاسداری از مقام معظم رهبری مطرح است. «محسن حیدری، عضو مجلس خبرگان رهبری هم از غیرقانونی بودن نظارت این مجلس بر عملکرد رهبر سخن گفته است:» هیچ اصلی در قانون اساسی وجود ندارد که دال بر نظارت مجلس خبرگان بر رهبری باشد. «محمدتقی مصباح یزدی هم تفسیری موسعتر داشته و اعتقاد دارد که اساسا مجلس خبرگان رهبری در جایگاهی نیست که مقام ولایت را به ولی فقیه تفویض کند، چرا که به باور افرادی چون عبدالنبی نمازی٬ امام جمعه کاشان و عضو مجلس خبرگان،» نصب رهبر از حیطه اختیارات بشر خارج بوده و کاری خدایی است.
این تلاشها در حوزه سیاسی هم معطوف به نقطه ثقل معرفی کردن علی خامنهای است. علاوه بر مسائلی چون رابطه با آمریکا که بارها اعضای خبرگان از انحصاری بودن تصمیم گیری رهبر جمهوری اسلامی دفاع کردهاند، حتی در حوزههای نوپدید سیاسی مانند اعتدال گرایی هم احمد خاتمی، عضو تندروی مجلس خبرگان گفته است تنها و تنها محور اعتدال رهبر است. همچنین به گفته احمد علم الهدی، امام جمعه مشهد ارای مردم ایران حتی اگر ۲۴۰ میلیون رای هم باشد، تنها و تنها با امضای علی خامنهای معنا پیدا میکند و قبل از آن بیارزش است.
وجه دیگر رویکرد اعضای مجلس خبرگان، تمجید و ستایش از رهبر جمهوری اسلامی بوده است. ابوالحسن مهدوی، آیت الله خامنهای را فردی به شدت متواضع و ساده زیست میداند که برای خرج روزانه خویش از این و آن قرض میگیرد، لطف الهی در حقش جاری شده، هر بار که با خامنهای دیدار کرده، تا چند روز تاثیر دعای رهبر را در زندگیاش حس کرده است. حسن ممدوحی عضو دیگر این مجلس ۲۰ اردیبهشت امسال خامنهای را معجزه قرآن معرفی کرد، همچنان که محمد یزدی گفته بود خامنهای ذره از هوا، هوس و ریاست طلبی ندارد. تیرماه سال گذشته ابوالقاسم خزعلی هم گفت به خامنهای بیش از سید خراسانی اعتقاد دارد. پیش از او، علی اصغر معصومی، عضو این مجلس، رهبر جمهوری اسلامی را مرد نمونه دنیا معرفی کرده بود، عبدالنبی نمازی، خامنهای را فردی توصیف کرده که دنیا در نظرش حقیر است، تنها رهبر جهان است که پرونده اقتصادی یا اخلاقی ندارد و چون نایب امام دوازدهم شیعیان است، نمیتوان برای آن حدود زمانی و مکانی تعیین کرد و حکومتش زمان بردار نیست.
طبیعی است ذیل چنین نگرشی آنچنانکه عباس نبوی، رئیس موسسه تمدن و توسعه اسلامی روایت کرده علی خامنهای به خودش حق میدهد به خبرگان به طور صریح بگوید: «اول شما بررسی میکنید که رهبری بر این شرایط باقی هست یا خیر، اگر باقی هست آن وقت در مورد خردهریزها نمیپذیرم که شما وارد جزئیات شوید. اینکه بگویید شرایط هست و کاملا وجود دارد، اما ما میخواهیم درباره این موارد که مثلا چرا این آقا را به فلان سمت برگزیدید و چرا به فلانی اجازه دادهاید، من نمیپذیرم که شما بخواهید وارد شوید و دخالت کنید.» همچنان که طبیعی است ۱۳ و ۱۴ اسفندماه امسال بیانیه، مصاحبه و اظهارنظرهای سرشار از غلو، ستایش و حمایت اعضای مجلس خبرگان درباره رهبر جمهوری اسلامی بشنویم.
- روزگار طبیعیِ خبرگانِ تحت نظر رهبری- جرس