
با اعلام مجدد بدبینی رهبر جمهوری اسلامی به مذاکرات هستهای، یک روز پیش از شروع دور تازه گفتوگوهای ایران و ۱+۵، ابهامهای تازهای درباره تاکتیک و استراتژی جمهوری اسلامی مطرح شده است.
در طول سه ماه گذشته رهبر ایران در عین حمایتهای کلی از جهت گیری دولت روحانی، از اظهارنظر صریح و جزئی درباره توافق هستهای خودداری کرده است. در این مدت، نمایندگان تندرو، چهرههای نظامی و منتقدان دولت روحانی اظهارنظرهای متعددی علیه عملکرد تیم هستهای ایران مطرح و در این میان، بارها به اظهارنظرهای علی خامنهای استناد کردهاند. این اظهارنظرها نه تنها تاکنون توسط دفتر رهبر جمهوری اسلامی تکذیب نشده بلکه آقای خامنهای به دولت روحانی توصیه کرده در قبال منتقدان سعه صدر داشته باشد.
عمدهترین تفسیر درباره رفتار کنونی رهبر جمهوری اسلامی این است که او میخواهد بار سیاسی مذاکرات بر دوش دولت روحانی بماند. به عبارت دقیقتر، مذاکره با غرب نیازمند انعطاف قوی، عقب نشینی آشکار و پرهیز تلویحی از ژستهای ضدغربی است و رهبر ایران در موقعیتی نیست که بتواند اعمال چنین تاکتیکهایی را بر عهده بگیرد. وجود یک دولت که ظاهرا بدنهای ناهماهنگ با سیاستهای کلان رهبر ایران دارد میتواند در چنین شرایطی مانند یک سپر عمل کند. ایران را به صورت موقت از وضعیت دشوار کنونی برهاند و زمان بخرد تا شاید مجموعه تحولات منطقهای یا جهانی، وضعیت تازهای رقم زد. سیاست از این ستون به آن ستون فرج است، البته خط قرمز دارد. رهبر ایران خط قرمزش را تاکنون به صورت مصداقی اعلام نکرده ولی اعلام وجود چنین خطوطی به او این فرصت را میدهد در صورت لزوم وارد میدان شود و روند مذاکرات را قطع و یا منحرف کند، مانند کاری که پس از مذاکرات هستهای در اواخر سال ۸۳ کرد و به تعبیر خودش، شخصا وارد میدان شد تا روند زیاده خواهی آمریکا را متوقف کند.
آقای خامنهای ۹۱ بهمن ۹۱، جمله مشهوری درباره رویکرد خویش به مذاکره با آمریکا گفت: «من دیپلمات نیستم، انقلابیام.» او همچنین در مخالفت با مذاکره با غرب گفت: «مذاکره برای مذاکره، مذاکره به صورت تاکتیکی و پیشنهاد مذاکره برای فروختن ژست ابرقدرتی به دنیا، حرکتی حیله گرانه است.» توصیف حیله گرانه بودن چنین وضعیتهایی در حالی صورت میگیرد که حکومت ایران در طول یک سال گذشته دقیقا در همین مسیر حرکت کرده است. محمود سریع القلم، استاد دانشگاه شهید بهشتی که از نزدیکان دولت روحانی محسوب میشود، ۲۶ بهمن ۹۲ در گفتوگو با سایت دیپلماسی ایرانی درباره رویکرد کنونی دولت ایران گفته است: «نوعی اقناع ملی در کشور ما صورت گرفته که ما برای حل و فصل مشکلات اقتصادی و تسهیل سرمایه گذاری خارجی باید تا اندازهای رویکردمان را به نظام بین الملل تغییر بدهیم. به نظرم این تغییر همانطور که در کشور اعلام شده، بیشتر جنبه تاکتیکی دارد تا جنبه راهبردی.» علاوه بر اهداف اقتصادی تاکتیک تازه ایران، تندروها تاکتیکهای سیاسی هم برشمردهاند. فرماندهان سپاه و نمایندگان تندروی مجلس بارها اعلام کردهاند که هدف رهبر ایران این است با تاکتیک مذاکره، چهره واقعی آمریکا و خباثتهایش در طول مذاکرات برای مردم و همچنین سیاستمداران روشن شود. علاوه بر این، نمایش چهره ایران به عنوان مایل به مذاکره و فروش ژست تعامل به دنیا نیز دیگر تاکتیک تن دادن به مذاکره از سوی جمهوری اسلامی بوده است.
برای درک مواضع چندگانه رهبر ایران در قبال مذاکره میتوان مثالهای بیشتر و قدیمی تری زد. او آبان ۷۳، درخواست مذاکره با آمریکا را ساده لوحانه توصیف کرد و گفت: «مذاکره براى چه؟ معلوم است؛ مذاکره براى اینکه راهى و مجرایى براى فشار آوردن روى دولت ایران پیدا شود.» دی ماه ۷۶، تاکید کرد: «رابطه و مذاکره با دولت امریکا، به حال ملت ایران هیچ فایدهاى ندارد.» آبان ۸۰ با مخالفت مجدد با مذاکره و رابطه گفت: «نه فقط رابطه با امریکا، بلکه مذاکره با دولت امریکا امروز برخلاف مصالح ملى و منافع ملت است. این یک نظرِ متعصّبانه نیست؛ این یک اندیشه و فکر است.» اردیبهشت ۸۱، با کنایه به دولت اصلاح طلب خاتمی، تصریح کرد: «الان ورد و ذکر عدّهاى مذاکرهى با امریکا شده است! چه مذاکرهاى؟! دولت امریکا صریحاً با نظام اسلامى، هویّت اسلامى و ایمان اسلامىِ مردم ما اعلام مخالفت کرده است. معلوم است که ملت ایران بعد از این انقلاب عظیم، بعد از این همه فداکارى و قهرمانى و بعد از این همه شهادتها، تسلیم چنین زورگویى نخواهد شد.» خرداد ۸۱ گفت: «عدّهاى در اینجا ذلیلانه و زبونانه مىگویند: چه کار کنیم؛ برویم، نرویم، نزدیک شویم، با آنها صحبت کنیم، این سیاستمدارى نیست. سعى مىکنند رنگ و لعابى از فهم سیاسى به کار خود بدهند؛ نه، این درست ضدِّ فهم سیاسى است. مسألهى امریکا این است که هویّت اسلامى و ملى ما را قبول ندارد و این را به زبان مىآورد. چرا عدّهاى از مدّعیان سیاست و فهم، نمىفهمند؟! واقعاً جاى تأسّف است. حکومتى که اینطور صریحاً مىگوید مىخواهم علیه نظام اسلامى و خواستِ ملت ایران عمل کنم و براى براندازى این نظام بودجه مىگذارد، ارتباط و مذاکره با آن، هم خیانت و هم حماقت است!»
فروردین ۸۵ در مشهد اعلام کرد: «ما از اول اعلان کردیم و الان هم اعلان مىکنیم، در هیچ یک از مسائل مورد اختلاف خودمان با امریکا، ما با امریکا مذاکره نمىکنیم.» دی ماه ۸۶ گفت: «مینشینند آقایان وراجى کردن و حرف زدن و استدلال کردن، که نبود رابطه با آمریکا براى ما مضر است. نه آقا! نبود رابطه با آمریکا براى ما مفید است. آن روزى که رابطهى با آمریکا مفید باشد، اول کسى که بگوید رابطه را ایجاد بکنند، خود بنده هستم.» بهمن سال ۸۶ گفت: «از دهان گرگ طعمه را با مذاکره نمیشود گرفت؛ با قدرت باید گرفت. هزار و صد سال است که در ادبیات کشور ما:» مهترى گر به کام شیر در است / رو خطر کن ز کام شیر بجوى را گفتهاند.»بهمن ۸۹ مذاکره را چشم بستن بر همه ظلمهای آمریکا توصیف کرد. بهمن ۹۰ از برخی تلاشهای پرده برداشت.« گاهى به روى ما لبخند زدند. اوائل گاهى بعضى از ما باور میکردیم. یواش یواش فهمیدیم پشت صحنه چیست. زیر قولشان میزنند، زیر حرفشان میزنند، نه از خدا خجالت میکشند، نه از خلق خجالت میکشند، نه از طرف مذاکره خجالت میکشند؛ راحت دروغ میگویند! من نمونههاى زنده دارم. رئیس جمهور آمریکا نامهاى به ما نوشت، جوابى که ما دادیم؛ بعد عکسالعمل و اقدامى که آنها با مضمون آن نامهها کردند. »
اعلام این مواضع انقلابی در طول ۲۰ سال گذشته در حالی صورت گرفته که او در مقاطع مختلف از جمله مذاکرات درباره افغانستان، عراق و پرونده هستهای عقبگرد دیپلماتیک داشته و با اعلام اینکه با مذاکره مخالفتی ندارم به دیپلماتها اجازه مانور محدود داده است. این رفتار دوگانه در نگاه نخست میتواند یک مهارت سیاسی محسوب شود اما واقعیتهای ایران امروز نشان میدهد که چنین رفتاری یک پاشنه آشیل مهم بوده است. رهبر ایران همانگونه که در فضای داخلی سیاست ایران از منظر انقلابیگری زیر سایه آیت الله خمینی بوده و در زمین سیاست ورزی، سایه هاشمی رفسنجانی بر سرش سنگینی کرده است، در عرصه سیاست خارجی هم با یکی به میخ و یکی به نعل زدن، نتوانسته است تصویری از یک رهبر قابل اطمینان از خود ترسیم کند. اوگاه در مقام رهبری حسینی ظاهر شده که آماده تکرار عاشوراست وگاه نرمش قهرمانانه را تجویز کرده تا آمادگیاش را برای صلح حسنی متذکر شود. چنین راهبردی ممکن است مصرف داخلی موثری داشته باشد و سطح انتقادها یا نگرانیهای داخلی حامیان راهبر ایران را کاهش دهد ولی در عرصه دیپلماسی نتیجهای جز تنگ شدن فضا برای دیپلماتها به همراه نداشته است. نتیجهای که خلاف راهبرد اعلام شده توسط آقای خامنهای یعنی حمایت از دولت هاست. او به دیپلماسی، مذاکره یا حضور در مجامع جهانی به عنوان راه، ابزار یا فرصتی برای حل مشکلات کشورش با جهان امروز نگاه نمیکند، بلکه آنها را به عنوان ابزاری در خدمت توسعه قدرت، تثبیت حاکمیت و اعلام موقعیت خویش میبیند. نگرشی که ارزشش چیزی است در حد تجویز نسخه اقتصاد مقاومتی برای اقتصاد جزیرهای و بر باد رفته ایران.
- بازنشر از جرس