
به منظور تشویق به مطالعه و ارتقای سطح علمی جامعه از طریق معرفی آثار خوب و بالا بردن توان علمی کشور در سطح مکتوب، سی و یک سال است که “آیین کتاب سال” برگزار میشود. امسال، همزمان با برپایی این مراسم، “هاشمی رفسنجانی”، یکی از روسای جمهور ایران پس از انقلاب، گفت: “بر خلاف نظام اسلامیست که کتابها را سانسور کنیم”. این در حالی بود که “وزیر فرهنگ و ارشاد” دولت تدبیر و امید، منکر وجود امر سانسور در ایران شد؛ نوعى تضاد در روایت واقعیت موجود که در سیاست هاى حاکم بر حوزه فرهنگ نیز به روانى و فراوانى به چشم مى آید.
سانسور بر خلاف نظام اسلامیست
“رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام”، با تاکید بر وجود حقِ آزادی اندیشه گفت: “یکی از زمینههایی که برای بالا بردن محتوای کتابهای جامعهی ما یا هر جامعه دیگری ضروری است، این است که فضای آزادی برقرار باشد، چرا که هر انسانی حق دارد آزاد اندیش باشد و این حقی است که خداوند به همه انسانها داده است”.
وی همچنین افزود: “برخلاف نظام اسلامی است که دست و پای آزاد اندیشان را در جامعه ببندیم و قلم آنها را بشکنیم و کتابها را سانسور کنیم”، و تاکید کرد: “درست نیست که ما چنان چه کسی را به چیزی متهم کردیم و او را به زندان بردیم به خانه و محل کار او برویم که ببینیم در آنجا چه چیزی نوشته تا با استفاده از این نوشته و تفکرات، وی را محاکمه کنیم”.
از تفکرات، نپرسید
هاشمی رفسنجانی این چنین در نفی تجسس گفت: “اکنون در بسیاری برخوردها، پلیسها، امنیتیها و حتا دادگاههای کشور به دنبال این هستند که ببینند تفکرات مجرم چیست. این در حالی است که این اقدام آنها از جرمهای بسیار بزرگ به حساب میآید، چراکه او باید آزاد باشد تا بهتر فکر کند و هیچ نگرانی هم از اینکه چه چیزی به دست می آورد نداشته باشد. در این شرایط یکی از وظایف قطعی وزارت ارشاد این است که وسایل آزاد اندیشی مردم را فراهم کند”.
ممیزی باید حذف بشود
“علی جنتی”، یکی از حاضران در این مراسم بود. وی پیش از برگزیده شدن به سمت وزارت در مصاحبهای منتشر شده در “هفته نامهی آسمان” از اعتقادش به حذف ممیزی گفته بود. او در پاسخ به این سوال که: “از شعارهای رئیسجمهور در دورهی رقابتهای انتخاباتی این بود که او به کنترلِ کتابها پیش از انتشار اعتقادی ندارد. شما هم همین عقیده را دارید؟” گفته بود: ” من آنچه بدواً فکر میکنم این است که ما باید ممیزی قبل از چاپ را برداریم. البته این از مسائلی است که باید پس از استقرار در وارد وزارتخانه بررسی شود چون ابعاد مختلفی دارد و نمیشود یک بعدی به آنها نگاه کرد. اما چیزی که الان در ذهنم هست و فکر میکنم جزو کارهایی است که باید دنبال کنیم برداشتن ممیزی قبل از نشر است. ما باید چارچوبهای قانونی را به طور شفاف بیان کنیم و در اختیار ناشران قرار دهیم تا آنها به نوعی خود تنظیمی داشته باشند. به این معنا که خودشان کتابهایی را که تحویل میگیرند از این جهت بررسی کنند که با ضوابط همخوانی دارد یا ندارد”.
سانسور نداریم، ممیزی باید داشته باشیم
اما علی جنتی که حال دیگر وزیر ارشاد است، نه تنها دیگر سخنی در مورد حذف ممیزی نمیزند بلکه معتقد است اساسا در ایران سانسور وجود ندارد. وی در همین زمینه به “ایسنا” گفت: “ما در ایران سانسور نداریم، اما آنچه داریم قانونی است که توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی در حوزه کتاب و نشر به تصویب رسیده است و مواردی در آن ذکر شده که باید در صورت وجود داشتن در کتابها اصلاح شود. این موارد مسائلی است که با امنیت ملی، اخلاق عمومی و عفت عمومی در تعارض باشد”.
پس سانسور یعنی چه؟
به نظر میرسد باید معنای سانسور را مورد بررسی قرار داد. هر چند که تعاریف متعددی برای این کلمه وجود دارد، اما میتوان به چند جملهی اصلی در این باب اشاره کرد. “سانسور عمل کنترل سخن و انواع دیگر بیان و ابراز وجود انسانها است. در بسیاری موارد (ونه در همه آنها) این عمل توسط سازمانهای دولتی انجام میشود. انگیزه واضح برای انجام سانسور ایجاد ثبات در جامعه یا بهبود وضعیت آن به گونهای است که سیطره دولت برامور را محقق کند”.
همچنین سانسور، به دستههای مخلف تقسیم شده که در ذیل این عنوان، میتوان به سانسور اخلاقی و مذهبی اشاره کرد.
«سانسور اخلاقی» (فارغ از این مطلب که آیا اساسا تعریفی برای امر اخلاق میتوان ارائه کرد یا خیر) که در طی آن هر مطلب خلاف اخلاق حذف میشود. سانسورچی ارزشهای پس زمینه متن را زیر سوال برده و دسترسی به آن را محدود میکند.
«سانسورمذهبی» در مورد هرگونه متنی که مخالف یک عقیده خاص است اعمال میشود. معمولاً مذاهب غالب محدودیتهایی را بر مذاهب ضعیفتر اعمال میکند. همچنین ممکن است مذهبی عقاید مذهب دیگری را در خلاف جهت خود ببیند و از اشاعه آنها جلوگیری کند.
شورای انقلاب فرهنگی کجاست؟
حال بد نیست گریزی بزنیم به آنچه که این مبازر مسلحانهی پیش از انقلاب، در امر ممیزی، به آن استناد میکند. “شورای انقلاب فرهنگی”.
در روزهای ابتدایی پس از انقلاب، به دستور آقای “خمینی”، ستادی تحت عنوان ستاد انقلاب فرهنگی شروع به فعالیت میکند. اما در مورد چرایی تشکیل چنین ستاد یا نهادی، میتوان به وظایف ابتداییای که بهشان محول شده بود اشاره کرد.
بببینید تفکراتشان چیست
پس از انقلاب و پیش از بازگشایی دانشگاهها، خمینی عقیده داشت “نباید به اظهارات و شهادت دادن معلمان به اسلام اکتفا بشود بلکه باید سوابق آنها بررسی شود”. این که “این چطور آدمی بوده است؛ چکاره بوده است؛ در دانشگاه که بوده چه میکرده، چه درس میداده؛ چه جور برخورد میکرده با جوانها و چه توطئهها داشته یا نداشته”.
و پس از بازگشایی دانشگاهها نیز چنین وظایفی بر عهدهشان گذاشته میشود: “یک بازرسیهایی لازم است به اینکه در همه جا حاضر باشند؛ برای اینکه معلمین با دانشجوها چه جور برخورد دارند و غیر برنامه درسیشان چه حرفها آنجا هست؛ چه چیزها آنجا مطرح میکنند. اگر دیدند چیزهایی انحرافی است، اطلاع بدهند. و یک سازمانی باشد برای اینکه اگر هر یک از معلمین یک همچو کاری بخواهند بکنند، [بررسی ] بشود”.
و بر اساس همین ستاد، نهاد حکومتی تشکیل شد. نهادی که تا به امروز بر پایهی همان وظایف و تعاریف، به کار خودش ادامه میدهد. نهادی که به ریاست شخص رئیس جمهور اداره میشود.