
“بنفشهی سفید”، یک استثناست. قرار نیست از خواندنش لذت برد. دلیل نوشته شدنش، تبدیل شدن به ابزار سرگرمی خوانندگان نیست. قرار است صرفا، بخش کوچکی از هزاران عقب مانگی و دردهای ایرانی خوانده شود. که البته تا اینجا، خصوصیات مشترک با خیل عظیمی از آثار را دارد. اما اولین جملهای که از جانب نویسندهی این کتاب خطاب به خوانندگان نوشته شده، این است: “امیدوارم از خواندن این کتاب لذتی نبرده و فقط به تفکری کوتاه بسنده کنید.” همین کافیست که آدم تکلیفش با کتاب مشخص شود.
“یاسمن نسا” ماجراهای زندگی چند نفر را به نگارش درآورده است. کسانی که در فضاهای مختلف بالیدهاند. دختری که خارج از ایران بدنیا آمده و بزرگ شده، دو خواهر که در ایران بدنیا آمدهاند و مادر و پدرشان را از دست دادهاند و یکی از اقوامشان، قیم آنها شده است، و همچنین یک ترنسکسوآل. ماجراهای این چند نفر به هم گره میخورد و داستان جلو میرود. خواهران و رضای ترنس، از ایران خارج میشوند. رضا جهت زندگی کردن، آنچه که در کشورش برایش مقدور نیست؛ و خواهران که نادانسته، به تاجران انسان فروخته میشوند.
خواهر بزرگتر، علیرغم سن کمش، شخصیت بسیار معقول و منطقیای دارد. با این همه، طوفان حوادث ناگوار، او را چنان میکشاند که سر از ناکجا آبادهایی در میآورد که هرگز فکرشان را هم نمیکرده. شکست در یک رابطهی عاشقانهی نامعمول، دوری از خانه و خانواده، تجاوزهای بازیگران صحنهی شهوترانی و رگبار شکنجهیهای روحی و جسمی، از جمله مواردیست که او در عنفوان دوران جوانیاش تجربه میکند. آن شخصیت محکم، طی این اتفاقات تلخ زندگی، که بیش از حد توان و تحمل است، آنچنان شکننده، شکسته و به طور خلاصه، نابود میشود، که خواننده به او حق میدهد که دیگر نتواند روی پاهایش بایستد. اما باز هم در نهایت، بارقهی امید در او دیده میشود.
همانطور که گفته شد، این اثر، جهت سرگرم شدن نگاشته نشده است. از طرفی هم موضوع انتخاب شده به گونهایست که، لازم است نویسنده، اتفاقاتش را باور پذیر کند. یاسمن گاهی از پس این امر خطیر بر نیامده، اما همچنان کفهی توانستههایش سنگینتر است. نویسنده، متبحرانه، سوالات و کنجکاویهایی را در ذهن خواننده برمیانگیزد. هرچند که قلمش به وضوح نیازمند تمرین و ممارست بسیار است. این قلم جوان، صحنهها را نیز طوری توصیف کرده که تا مدتهای بعد هم در ذهن خواننده میمانند. شخصیتها را هم خوب معرفی کرده است. خواننده میداند با چه شخصیتی در داستان طرف است و نتیجتا انتظاراتش از او به بیراهه نمیرود. همچنین وقایع طوری کنار هم چیده میشوند که خواننده را جذب اثر میکنند.
از دیگر سو نیز درک و شناخت موقعیتها و انگشت گذاشتن نویسنده روی موضوعاتی که باید تا ابد رازهای سر به مهر بمانند و یا اتفاقاتی که روزانه در جریانند، اما انکار میشوند، کتاب را مستثنی میکند. و همچنین نشان از درک، پختگی و جسارت نگارنده دارد که از ملزومات نویسندگیست.
- برای اطلاعات بیشتر در مورد این کتاب و دریافت رایگان آن اینجا را کلیک کنید.