
میلیونها تومان خسارت مالی و بینهایت خسارت روحی، نتیجهی اجرای طرح “سلام سینما” شد. طرحی با عنوان ذکر شده، از سوی شبکههای اجتماعی تبلیغ شد. قرار شد روز دهم بهمن ماه، تمام سینماهای کشور، بشوند میزبانان بیادعا. قرار بود سینما دوباره به یاد مردم بیاید. قرار بود سالنهای سینما، پر بشوند از مردمی که سالهاست خرید بلیط، از سبد خانوارشان حذف شده است. سینمایی که خوش بینانهاش این است که از سال ۷۰، خط نمودار مراجعینش سقوط کرده است. همین چند وقت پیش بود که خبر بسته شدن سینما قدس، به دلیل ورشکستگی منتشر شده بود، از بس اشتیاق به سینما رفتن، از بین رفته است. پیشتر نیز سینماها رو به تعطیلی رفته بودند، اما تعطیلی سینما قدس ۴۶ ساله، از مفهوم دردناکتری حکایت میکند. طرح خوبی بود و میتوانست نشاط و رونق را به مردم و سینماها باز گرداند. اما بر خلاف انتظار، اتفاقات تلختر از زهر رخ داد. حال همه ماندهایم که این انگشت اتهام را به سوی چه کسی نشانه برویم! طراح؟ مصوب؟ مجری؟ مردم؟ اوضاع اقتصادی؟ فقر فرهنگی؟
رئیس سازمان سینمایی این طرح را پیشنهاد میکند، بعد به تصویب میرسد و بعد هم اجرا میشود. اما در مقابل سینماها، صفهای غیر قابل باور تشکیل میشوند. دعوا میشود. صحنهی جنگ میشود، میدان نبرد، هر کس زودتر رفت داخل؛ و در نظرشان اصلا هم مهم نیست چه فیلمی باشد. کسی با هدف دیدن فیلم خاصی نیامده است. همه آمدهاند که یک چیزی ببینند. مردم، زخمی، مجروح و خونین میشوند. نیروی انتظامی وارد عمل میشود. اما همچنان شیشههای سینماها میشکنند. خسارات مالی به سبب شکسته شدن بخاریها و کولرها، بنرهای تبلیغاتی، صندلیهای سالنها، پردههای سینماها و غیره، وارد میشود. برخی از سینماها، درهایشان گشوده نشده، کرکرهها را پایین میکشند که یعنی “مهمانی تعطیل است”. اینها، اتفاقاتیست که تنها در یک شب و در سطح یک کشور رخ داد و بسیاری را در شوک فرو برد.
سلام سینما، قاتل سینما
سینما داران، طبیعتا از این وضعیت راضی نیستند و معتقدند ادامهی این روند، موجبات از بین رفتن سینما را فراهم میآورد. به عنوان نمونه، “هادی منبتی” رئیس موسسه تصویر شهر، این روز را بجای روز “سلام مردم به سینما”، روز “حملهی مردم به سینما” خواند. “مهدی تجویدی” مدیر سینما آفریقای مشهد از “۴۰ میلیون خسارت” وارده به این سینما گفت.
“مهدی کریمی”، “مدیر پردیس هویزه مشهد” نیز گفت: “اگر قرار است این طرح ادامه پیدا کند قطعاً سینماها نابود خواهد شد و این طرح بیشتر برای نابودی کردن سالنها است. در نظر داشته باشید که ما قرار است یک کار فرهنگی انجام دهیم ولی جلوی در سالنها هیچ اتفاق فرهنگی رخ نمیدهد به غیر از اینکه مردم بیشتر اذیت شوند”.
“مدیر پردیس سینمایی آزادی”، که سینمایش تا حدودی از حمله در امان مانده، گفت: “باید اتفاقاتی که امروز افتاد را در یک جلسهای با مدیران مطرح و آسیب شناسی کنیم که اگر قصد افزایش آن را داشته باشند از الان تمهیدات خاص خودش را در نظر بگیرند ولی اگر این طرح به همین شکل ادامه پیدا کند واقعاً مدیران سینما به مشکل بر خواهند خورد”.
خوشبینی تا چه حد!
با این همه، یک نفر در این بین، نتایج را مثبت ارزیابی کرده است. “حبیب ایل بیگی” به عنوان مجری طرح، میگوید: “به اعتقاد من، مردم با حضور در سالنهای سینما این تئوری را که مردم با سینمای ایران قهر هستند، رد کردند. این طرح از سوی دیگر مبین این مطلب بود که اگر توجه کوچکی به مردم شود قطعاً آنها از سینمای ایران حمایت میکنند. اجرایی شدن این طرح و استقبال مردم آغازی است برای این که دستاندرکاران سینما در تمامی سطوح دلایلی را که پیش از این مطرح میشد که مردم به سینما نمیروند، مورد بررسی قرار دهند”.
“مدیر عامل انجمن سینماهای جوانان ایران” همچنین بسیار خوشبینانه میافزاید: “حضور گسترده مردم در سالنهای سینما در هیچ مقطع تاریخی تا این اندازه پر رنگ نبوده است. این حضور در دورافتادهترین نقاط کشور هم به درستی اتفاق افتاد و مسئولان سینمایی خوشحال بودند که روز گذشته نشاط به میان مردم برگشته بود و نکته دیگر اینکه به رغم شلوغی سالنها، مردم عصبانی نبودند و به هم لبخند میزدند و این شلوغی و ازدحام، شلوغی اذیتکنندهای نبود”.
چه کسانی در صفها حضور داشتند
مصاحبههایی که با مردم صورت گرفت نیز، حائز اهمیت است. بسیاری از آنها که از ایستادن در صفهای طویل خسته شده بودند، معتقد بودند که اساسا صنعت سینما، از کیفیت پایینی برخوردار است و معتقد بودند آمدن به سینما، هدر دادن پول است! تعداد بیشماری نیز بودند که پنج هزار تومان بلیط، برایشان هزینهای محسوب نمیشد، اما باز هم با شور و هیجان به سمت سینماهای رایگان دویده بودند. در مقابل اما افرادی بودند که میگفتند به هزار و یک دلیل، توان پرداخت هزینهی بلیط را ندارند و برای همین هم پنج شنبه را غنیمت شمردهاند.
مفت باشه کوفت باشه!
چرا مردمی که زندگیشان، خالی از هرگونه تفریحیست را، در مقابل یک روز، بین ۳۶۵ روز قرار میدهند؟ آیا اگر این طرح، کمی آرامتر اجرا میشد، مثلا گفته میشد که یک روز در هر ماه، سینماها رایگان خواهند بود، بهتر نبود؟ یا حتی اگر همین یک روز را، از ایام وسط هفته انتخاب میکردند، بلکه از بار جمعیت کمتر میشد! این ذوق زدگیهای پر شتاب شیشه شکنِ غیر قابل کنترل، از کجا نشات میگیرند؟ بر چه اساس و معیاری، این طرز برخورد با سینمای رایگان، میتواند نشان دهندهی علاقهی مردم به آن باشد؟ شاید همین یک روز، با تمام هزینههایش، باعث بشود تصمیمات را کمی خردمندانهتر اجرا کنند؛ اگر چشمانشان را نبندند! بعد هم به خودمان فکر کنیم که چرا به جایی هجوم میبریم که هیچ روزی از سال، تمایلی به حضور در آن نداریم و همیشه هم به باد انتقادهای ناسازنده میگیریمش؟ شاید کار “رئیس ادارهی فرهنگ و ارشاد اسلامی گناباد”، که اکران رایگان در گناباد را، به نام “از جمله ۴۰۰۰ فعالیت فرهنگی دههی فجر در گناباد” مصادره کرد هم آنقدر دردناک نباشد که دیدن افرادی که تمکن مالی دارند، در صفها. تا مجانی، فیلم ببینند. گاهی در زبان فارسی به ضربالمثلهای دردناکی بر میخوریم، مانند “مفت باشد، کوفت باشد”؛ که آدم نمیخواهد باور و تکرارش کند، از بس که اخلاق ناپسندیست.