
نکتهی چهارم تفکیکی است میان شرم و کم رویی. چون این دوتا یک وقتها با هم مخلوط میشود و بعد نقصان آن یکی به این یکی دیگری سرایت داده میشود. خب ما کم رویی را که نباید تشویق بکنیم. نباید ترویج بکنیم. کم رویی در واقع یک عاطفهی منفیست در آدمی. منفی یعنی این که به تمامیت شخصیت آدمی لطمه میزند، خلل وارد میکند. اعتماد به نفس را از شما میگیرد. اجتماعی شدن را، فعالیت اجتماعی را مانع میشود. حق خودتان را نمیتوانید بگیرید. دفاع از خودتان نمیتوانید بکنید. حرف خودتان را نمیتوانید بزنید. سری میان سرها در نمیآورید و بسی عیبها و آفات دیگر هست. این خجل بودن یا shy به قول اینها یا کم رویی، این پاک فرق دارد با قصهی شرم که من الان دارم میگویم. حالا فرق این دو از خیلی جهات است. چون من خیلی جاها دیدهام، در همین مقالههایی که در برخی مجلههای علمی و psychology و اینها مینویسند، اینها خلط میکنند. قاطی میکنند. بین کم رویی و shy یعنی کم رویی و شرم به معنای آن عاطفهی متعالی اخلاقی. و این مایهی تاسف است. اینها را باید از همدیگر جدا کرد.
ببینید؛ فکر میکنم به نظر خودم مبنای محکمتریست. شما میدانید انسان دو دسته رفتار دارد. رفتارهای مرتبهی اول و رفتارهای مرتبهی بالاتر. حالا میخواهد مرتبهی دوم باشد، سوم، چهارم و غیره. مثال میزنم برایشان.
ببینید، وقتی که ما گرسنهمان میشود، خب میرویم به طرف غذا. این رفتار درجهی اول است. یعنی نفس گرسنگی ما، انگیزه است برای این که کاری بکنیم.
اما وقتی که ما دروغ میگوییم، این رفتار مرتبهی دوم است. یعنی من میتوانم راست بگویم. راست گفتن خودم را سرکوب میکنم، روی آن رفتار، یک رفتار دیگری را مینشانم که آن دروغ گفتن است. این رفتار مرتبهی دوم داشتن اصلا کار آدمیست. حیوانات رفتار مرتبهی دوم ندارند. مثال واضح، نقد. ببینید، بنده خودم را نقد میکنم، یا شما را نقد میکنم. نقد کردن رفتار مرتبهی دوم است. من یک کاری کردهام، بعد مینشینم خودم در خودم نظر میکنم از یک higher order level ، از یک مرتبهی بالاتری، این رفتار قبلی خودم را محل نظر و نقد قرار میدهم. و این میشود یک رفتار higher order. مرتبهی دوم، مرتبهی بالاتر. توبه کردن، رفتار مرتبهی دوم است. خب من گناهی کردهام، خلافی کردهام، توبه میکنم. یک رفتاری میکنم روی آن رفتار. ناظر بر آن رفتار و برای پاک کردن آن رفتار. یا گاهی تقویت آن رفتار. توجه میکنید؟ هیچ کدام اینها در حیوانات نیست.
در حیوانات، نقد نیست. توبه نیست. مثلا تمسخر کردن. ببینید، یک کسی یک کاری میکند، دیگری تمسخر میکند. این رفتار درجه دوم است. مکر کردن، من میتوانم با شما رو راست رفتار کنم، میتوانم مکاری کنم، یعنی آن رفتار رو راست را پس بزنم، یک چیز دیگری روی آن بنشانم. توجیه کردن. اینها همه رفتارهای مرتبهی دوم است. هسچ کدام اینها را شما در حیوانات پیدا نمیکنید. این را بعضی از فیلسوفان گفتهاند. حالا این را چقدر بشود تعمیم مطلق داد، من نمیدانم، نمیتوانم بگویم. اما این را میتوانم بگویم که اساسا آدمی به معنای انسان رشد یافته از وقتی متولد میشود که رفتارهای مرتبهی دوم و سوم و چهارم به بالا میتواند انجام بدهد. رفتارهای مرتبهی اول، رفتارهای طبیعیِ اولیهی آدمیست که در آن رفتارها با حیوانات مشترک است. توجه کردید؟ میخوابد، میخورد، نمیدانم، بازی میکند… اینها همه چیزهاییست که همه داریم. ما هم بالاخره بخشی از وجودمان حیوانی است دیگر. حیوانیم. ولی ما از حیوان میتوانیم ارتفاع بگیریم با همین رفتارهای درجه بالاتر و خودمان را به محاکمه بکشیم.
حالا من میخواهم به شما بگویم کم رویی، رفتار مرتبهی اول است. توجه میکنید؟ شخص بدون ارادهی خودش، بدون اختیار خودش، بدون محاسبه، بدون محاکه، کم رو است، خجالتی است، یک کارهایی را نمیکند. نمیتواند بکند اصلا. ولی شرم، رفتار مرتبهی دوم است. شرم یک رفتاریست که روی یک رفتار دیگری پدید میآید. توش محاکمه است. توش محاسبه است. توش نظر کردن در خویشتن است. نقد در آن خوابیده. و بسی تشخیصهای دیگر. و آن خیلی پیچیده است، یعنی به میان آوردن خیلی چیزهاست که آنوقت شما را شرمنده میکند. این گونه هم نیست که فقط یک حساب سر انگشتی ساده باشد. گاهی به میزان پیچیدگی شما بستگی دارد که شما چقدر از مسائل اخلاقی مطلع باشید. ممکن است شما یک رفتاری کردید، بر اثر این رفتارتان آنوقت به ده دلیل شرمنده بشوید. یکی دیگر هم همین کار را کرده، چون اطلاعات کافی ندارد، به یک دلیل ممکن است شرمنده باشد. توجه فرمودید؟ دیدید اینها که مثلا نقد فیلم مینویسند؟ یکی را میبینید چقدر نقد خوبی مینویسد. هزارتا مطلب در این فیلم دیده. یک کسی دوتا نکته دیده، سه تا نکته دیده. آدمی خودش هم فیلم است دیگر، خودش هم نمایش است، بازیست، بازیگر است. و در این بازیگریهای خودش هزارتا چیز میتواند ببیند و میتواند نبیند. پس ببینید، ما اینجا هم سنگهایمان را وا کنیم. یعنی من روشن کنم این مسله را که من اصلا در بارهی کم رویی حرف نمیزنم. راجع به خجالتی بودن. و آن را به هیچ وجه تشویق نمیکنم و تحسین نمیکنم.
قصهی شرم است. شرمساری و شرمندگی است که یک نوعی نگاه درجهی دوم است در خویشتن. متضمن نقد و محاسبه و محاکمه و توبه و بسی تشخیصهای دیگر است که اینها یک مرتبه وجود شما را از شرم سرشار میکند و آکنده میکند و پس از این شرمگین شدن است که آدمی شست و شو میشود و همهی این وجودش مثل این که دچار یک طهارت و طراوتی میشود که انسانیت خودش را در اثر این شرمندگی، لمس میکند، حس میکند.
آدم پر رو، به معنای بیشرم، خیلی چیز بدیست. ولی آدم پر رو به معنای کسی که کم رویی خودش را زیر پا میگذارد، آن خوب است. اما ما در فارسی متاسفانه یک کلمه داریم برای هر دوتا. ولی خودمان هم میدانیم یک وقتها به یک کسی میگوییم پر رو، آن معنای مضمومش را در نظر داریم. یعنی کسی که پا از دایرهی حیاء و شرم فراتر دارد میگذارد. آن چیزیست که باید مواظبش باشیم و این اختلاطها را صورت ندهیم. شرم حالا به این معنا که گفتم، یعنی آن رفتار مرتبهی دوم به بالا، آن است که من فضیلت اخلاقی بنیادین محسوبش میکنم. و فکر میکنم که مبنای همهی فضایل اخلاقی دیگر است. یعنی این که شما اگر از عدم انجام تکلیفتان، هر چه میخواهد باشد، شرمگین نشوید، شما، آن مبنای اولیهی اخلاقی را واجد نیستید. ممکن است به تکلیفتان عمل نکنید، که کار بدیست، اما اگر شرمگین شدید، نشان میدهد شما هنوز یک انسان اخلاقی هستید. آن مایهی اولیه در شما وجود دارد. انسان ممکن است اگر بخواهد حق خودش را، گاهی ممکن است حق خودتان را نگیرید، یا حق خودتان را نشناسید، اما این که پا روی حق دیگری گذاشتید، اگر این شما را شرمگین نکند، شما معلوم است که لنگی دارید به لحاظ اخلاقی. من به مفهوم شرم، بیش از اینها بهاء میدهم که تا اینجا گفتم. (ادامه دارد)
- پیاده شده از نسخه صوتى؛ وبسایت عبدالکریم سروش