
محی الدین بهرام محمدیان، رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی هفته گذشته در گفتگو با روزنامه ایران ضمن تاکید بر این نکته که تبلیغ کتابهای کمک آموزشی در صدا و سیما غیر قانونی است گفت: «وظیفه صدور مجوز برای تبلیغ کتابهای کمک درسی به عهده معاونت پژوهشی است و از آنجا که این معاونت هیچ گونه مجوزی برای تبلیغ کتابهای کمک درسی صادر نکرده است از مسئولان صدا و سیما خواسته شده مجوزهای موجود را به این معاونت ارائه دهند. با این حال پس از گذشت یک ماه متأسفانه پاسخی از رسانه ملی به درخواست آموزش و پرورش داده نشده است».
وی همچنین افزود: «قانون صدا و سیما را موظف کرده که در تولید محصولات برای کودکان و نوجوانان، نظارت آموزش و پرورش اعمال شود. ضمن آنکه دستگاههای نظارتی مانند مجلس، دیوان عدالت اداری، دیوان محاسبات و شورای نظارت بر صدا و سیما باید اعمال نظارت کنند. از اینرو درخواست ما از صدا و سیما این بوده که هر کالای آموزشی که تبلیغ میشود با مجوز آموزش و پرورش باشد».
سواداگری آموزشی
مهرماه گذشته و همزمان با آغاز سال تحصیلی جدید علی اصغر فانی، سرپرست وزارت آموزش و پرورش پخش آگهیهای تبلیغاتی کتابهای کمک آموزشی که به تأیید این وزارتخانه نرسیده است را ممنوع اعلام کرد. اما تبلیغ کتابهای کمک آموزشی نه تنها در صدا و سیما بلکه در بیلبوردها، پیکهای تبلیغاتی، پیامکهای تبلیغاتی و حتی در صندوق پستی منازل به چشم میخورد، بطوریکه نشر کتابهای کمک آموزشی طی سالهای گذشته به یکی از تجارتهای پول ساز در حوزه نشر تبدیل شده است
محمود آموزگار، دبیر اتحادیه کتابفروشان تهران ابتدای پاییز سال جاری در گفتگو با همشهری در مورد علت رونق بازار کتابهای کمک آموزشی گفت: «جوانان ما تنها راه ساختن آیندهای بهتر را ورود به دانشگاه میدانند و با وجود کنکور و عدم سیاست گذاری صحیح برای راهیابی راحت به دانشگاه طبیعی به نظر میرسد که تقاضای بالایی برای کلیدهای موفقیت در کنکور وجود داشته باشد که همین مساله بازار کتابهای کنکور و کلاسهای کنکور و امثالهم را روزبه روز داغتر کرده است».
وی همچنین افزوده بود: «راهیابی به دانشگاه رقابتی منفی را در میان دانش آموزان ایجاد کرده است که حکایت از ناهنجاریهایی دارند که به دلیل این ناهنجاریها و در شرایطی که بدون در نظر گرفتن نیازهای کشور همه تنها به ورود به دانشگاه فکر میکنند، این بازار کاذب هم در حوزه نشر ایجاد میشود، کنکور تضمینی و انواع و اقسام کلاسها و کتابها در این حوزه دیده میشود که قرار است به شما برای گذشتن از این سد کمک کند و توجهی ندارد که بعد از تحصیلات چه چیزی منتظر شماست. همین باعث شده که این ناهنجاری به حوزه نشر هم تسری پیدا کند. رویکردی اینچنین در کشور در مورد تحصیلات عالیه باب شده و قاعدتا بخشی از ملزومات این جریان معیوب نیز انتشار کتابهای مربوطه است. نشر این قبیل کتابها هم تا این شرایط وجود دارد به این شکل بیقاعده ادامه خواهد یافت».
بارها در طی سالهای گذشته شاهد بودهایم محتوای برخی کتابهای پایه های تحصیلی تغییر کرده است و به محض انتشار کتاب درسی با اختلاف تنها دو هفته کتاب راهنما یا کمک آموزشی آن وارد بازار شده است. در اینجا این پرسش مطرح میشود که طراحان و مولفان این کتاب چطور در این مدت کوتاه توانستهاند کتاب درسی را مطالعه، تحلیل و کتاب کمک آموزشی آن را با در نظر گرفتن استانداردهای آموزشی تدوین کنند.
گفتنی است وجود سوالات غیر استاندارد، طراحی و تدوین بر پایه حافظه محوری، جلوگیری از تفکر و محدود کردن فرصت کشف مسائل، عدم توجه به معیارهای کتاب اصلی، عدم توجه به یادگیری عمقی و مفهومی، القای حس عدم توانایی در یاد گیری به علت حجم زیاد مطالب در برخی از این کتابها، ایجاد حس راحت طلبی و حاضری خوری در دانش آموزان، آزمون محور بودن و تدوین بر اساس یادگیری سطحی و تک بعدی، عادت کردن دانش آموزان به حل مسائل به یک شیوه (به نحوی که اگر شکل سوال عوض شود، دانش آموز قادر به پاسخگویی نخواهد بود) تنها بخشی از مضرات استفاده از این کتابها میباشد.
ضعف اصلی در نظام آموزش کشور
نکته قابل تامل اینست که کتابهای کمک آموزشی در دیگر کشورها هم وجود دارد اما این کتابها در سایر کشورها به عنوان مکمل مواد درسی کارکرد دارند و معمولا مطالبی فراتر از مفاهم مطرح شده در کتابهای درسی را در اختیار دانش آموز علاقمند قرار میدهند. فارغ از اینکه در این الگو دغدغه اصلی بالا بردن سطح کیفی آموزش بوده است، کشش دانش آموزان به دانستن مطالب کمک آموزشی در دروس باعث استعداد سنجی و هدایت دانش آموز به سمت رشتهای که در آن استعداد دارد میشود.
اما در ایران کتابهای کمک آموزشی بیشتر باعث تسهیل کار دانش آموز و حتی معلمان در سطح کتابهای آموزشی مدارس شده است. به نظر میرسید یکی از علل اصلی وجود کتابهای رنگارنگ کمک آموزشی را باید در ضعف کتابهای درسی مدارس جستجو کرد.
انتشار دولتی کتابهای درسی و یارانهی زیادی که به آن تعلق میگیرد، اجازه نمیدهد که کتاب درسی حجمی زیاد داشته باشد. از همین رو مولفان کتب درسی، با توجه به گستردگی مطالب ناچارند که در بسیاری از موارد با اشاراتی کوتاه و سربسته، بحث را مطرح کنند. گسترش بحث و تفهیم آن به دانشآموزان، باری است که بر دوش معلمان گذاشته میشود. دبیرانی که در شرایط موجود جامعه، اغلب نه وقتی برای افزایش بنیه علمی خود دارند و نه انگیزهای. همین امر است که وجود کتابهای کمکی را برای علاقهمندان ضروری میکند.
از سوی دیگر علاوه بر پرداخت ناکافی به مفاهیم، ضعف نگارش نیز در بعضی از کتب درسی مشاهده میشود. متاسفانه روند تالیف کتب درسی در ایران در هیاهوی سیاست و آمد و رفتها، چنان آشفته شده که چه بسا مولفان کتابهای درسی حتی سابقه یک ساعت تدریس نیز ندارند. همین عدم سابقه، به فاصله معناداری میان آنها، دانش آموزان و حتی دبیران میانجامد که نتیجهاش زبان گاه نامفهوم کتابهای درسی، و ارائه مطالب به سبک کتابهای دانشگاهی و در نظر نگرفتن مقتضیات سنی دانشآموزان است.
همچنین گفتنی است آموزش و پرورش کشور به جای درس گرفتن از کشورهای پیشرفته و در پیش گرفتن سیاستی منسجم، به محلی برای آزمون و خطای سلایق مدیران تبدیل شده است، آن هم در کشوری مانند ایران که هیچ مدیری به بقای خود اطمینان ندارد، و رفت و آمد آنها نیز تابع مسائل سیاسی است. این گونه میشود که تغییرات پیدرپی کتابهای درسی، نه با توجه به پیشرفت جهانی علم که براساس سلیقه متولیان، به تبع خود تالیف کتابهای آموزشی را به کاری کوتاه مدت و بیآینده تبدیل میکند. به همین دلیل انگیزه مولف برای صرف وقت و تحقیق زیاد برای تالیف کتاب کم میشود، چرا که کتاب بیش از هر زمانی به یک لوازم تحریر بدل شده است.
وجود انبوه «حل المسائل»ها نیز عامل دیگری است که ضعف سیستم آموزش کشور را نشان می دهد. آموزش بیکیفیت چنان ذهن دانشآموزان را تنبل و غیرخلاق کرده است که در برخی موارد دانشآموز حتی برای حل تمرینهای ساده کتابهای درسی نیز توانایی ندارد. دانشآموز به جای کلنجار رفتن با مساله و در صورت لزوم دنبال کردن یک راهنمایی اولیه، ترجیح میدهد جواب پرسش را از روی کتاب رونویسی کند، و با تکرار زیاد آن را حفظ کند. ضعف و راحتطلبی بعضی از دبیران و مشاوران آموزشی نیز به این روند مسموم دامن میزند؛ امروزه با تاسف میبینیم مدارسی هستند که انواع کتابهای کمک آموزشی و حلالمسائلها در قفسه های کتابخانه آنها دیده می شود. دلیل دیگر رواج حلالمسائلها را در امتحانات ساده پایان سال میتوانیم ببینیم. آزمونهایی که در مدارس برگزار میشوند، به جای آنکه مانند همه آزمونهای استاندارد، از خلاقیت و ابتکار دانشآموز سوال کنند، با تکرار سوالات کتابهای درسی حافظه او را میسنجند.
در پایان گفتنی است با توجه به تقاضا و استقبال دانشآموزان، والدین و حتی معلمان بازار پر رونق اما بی کیفیت کتابهای کمک آموزشی با ممنوع کردن تبلیغات آنها در صدا و سیما کساد نخواهد شد. تغییر رویه مسولان کشور در امر آموزش و تدوین کتابهای درسی با در نظر گرفتن استانداردهای روز آموزشی و همچنین تغییر رویکرد در نحوه آموزش تنها راه حلی است که می تواند این معضل را از میان بردارد.