
در طول هفته گذشته هجمههای بسیاری از سوی افراطیون سازماندهى شد که از مستند سرا پا تحریف عاشوراى ٨٨ شروع و با صحبتهای جنتی در نماز جمعه به اوج خود رسید، تا آنجا که وی میرحسین موسوی و مهدی کروبی را به مفسدان فی الارض تشبیه، که تنها با رافت اسلامی نظام حق حیات پیدا کردهاند.
این امر با واکنش فعالان سیاسی و نزدیکان سران جنبش سبز مواجه گردید به گونهای که علی مطهری نماینده تهران در مجلس نهم ، این سخنان را نشانه ترس نظام از محاکمه علنی این دو تن ذکر کرده و تریبون نماز جمعه جنتی را به جایگاهی در جهت استفاده از کماطلاعی و عواطف مذهبی مردم برای به کرسی نشاندن حرف باطل متهم کرده است.
در طول سالهای پس از انتخابات ۸۸ سران تندرو نظام بارها میرحسین موسوی و مهدی کروبی را سران فتنه خوانده و انواع تهمتها را نثار آنها کردهاند بدون آنکه به آنان فرصت دفاع و پاسخگویی بدهند و بسیار روشن و واضح است که رژیم جمهوری اسلامی در موضوع حصر، در مخمصهای افتاده که در آمدن از آن به آسانی امکان پذیر نیست و این هجمهها از سر استیصال است که صورت میگیرد.
دبیری شورای نگهبان سالها است که به نام جنتی سند خورده و حضور وی در این جایگاه باعث گردیده، با استفاده از موقعیت خویش هرکه را بخواهد ضد انقلاب و دیگری را فتنهگر بخواند و تریبون نماز جمعه هم برای امثال جنتی تنها برای بیان کردن مواضع تندرویانی است که مردم را به هیچ میانگارند.
این تندرویان سر شاخههای گوناگونی دارند که یکی از اصلیترین آنها وابسته محمد تقی مصباحیزدی، بنیانگذار و مدیر موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی و عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم است که تندرویهای وی در حوزه مسائل دینی شهره خاص و عام است.
در سالهای پس از انتخابات ۸۸ حامیان مصباح یزدی یکهتاز عرصه افراطیگرایی در کشور بودهاند و هر سخن و عملی که به مذاق آنان خوش نیاید با استفاده از ابزارهای مختلف اعم از تریبونهای مذهبی و رسانهای و حتی در برخی موارد با نام نیروهای خودسر، در قبال آن واکنش نشان میدهند.
یکی از اتفاقاتی که همواره مورد دست آویز این گروهها قرار میگیرد موضع گیری میرحسین موسوی و مهدی کروبی در قبال تقلبات گسترده در دوران انتخابات ریاست جمهوری دور دهم است که به این افراطیون این اجازه را میدهد هر هجمهای را بخواهند به انجام برسانند و حامیان جنبش اعتراضی مردم و مخالفان حصر را مدافعان فتنه بنامند.
واکنش علی مطهری به سخنان جنتی بار دیگر خواب آسوده آنان را بر آشفته است به گونهای سایت رجا نیوز در یادداشتی، مطهری را نا آشنا به عالم سیاست معرفی می کند و مینویسد:”خطای آقای مطهری این است که چون عالم سیاست را نمیشناسد، در بسیاری اوقات، نادانسته در پازل طراحی شده توسط دیگران بازی میکنند و دقیقا به همین دلیل مورد تشویق رسانههای آنها قرار میگیرند”.
این سایت که توسط افراطیون حامی مصباح اداره میشود حمایت مطهری از آزادی محصوران را هزینه بیهوده از اعتبار خویش نام مینهد و به وی توصیه میکند که هیچ عیبی ندارد اگر در بعضی بازیهای سیاسی ورود نکند و با حوصله و علم بیشتر موضع بگیرد تا اعتباری را که از نام خانوادگی خود دارد بیهوده هزینه نکرده باشد.
تاریخ سی و چند ساله پس از انقلاب به ویژه حوادث پس از انتخابات دور دهم ریاست جمهوری نشان میدهد که این افراطیون از سر نابخردی و نبود عقلانیت موضوعات را چنان به بیراهه کشانیدهاند که دیگر راه حلی برای پایانش نمییابند و تنها راه حل را در ادامه دشمنی با خواست مردم میبینند.
اینان با عملکرد خود به راحتی اخلاق و قانون را زیر پا نهاده و دروغگویی و تحریف را پیشه خود کردهاند به گونهای که حتی بدگمانی مردم به دین را سبب شدهاند؛ آنها به راحتی یکی را ضد انقلاب تشخیص میدهند و دیگری را مرتد و بی دین، و برای این اتهامات هم اجازه پاسخگویی نمیدهند.
بهترین پاسخ برای این افراطیون را میتوان در سخنان میرحسین موسوی یافت، دختران وی در یادداشتی که در وب سایت کلمه منتشر شد، نوشتهاند که پدرشان در دیداری که اخیرا و پس از فیلم هتاکانه و دروغپردازانه تلویزیون با آنها داشته، درخواست “توبه” از خود را “غلط” خوانده و گفته است: آنها مرا میشناسند و میدانند وقتی به نتیجه برسم سفید سفید است نمیتوانند تحت هیچ فشاری وادارم کنند که بگویم سیاه است.
در این رابطه محمدتقی کروبی، فرزند مهدی کروبی، نیز در گفتوگو با بخش فارسی رادیو بینالملل فرانسه بیان کرده است: امثال آقای جنتی باید این آرزو را به گور ببرند که فکر کنند کسانی مثل پدر من از راه حق خود عقبنشینی کنند.
رویکرد میرحسینموسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی و ایستادگی بر مواضعشان، افراطیون را در موضع انفعال قرار داده و آنان را که با دراختیار داشتن همه منابع رسمى و غیر رسمى دست به چنین بىقانونىها و ستمها زدندهاند را پاسخ گوی مردم و تاریخ کردهاند.
بیش از هزار روز از حصر غیر قانونی آنها میگذرد و در حقیقت سران جنبش سبز با ایستادگی و مقاومت، سختیها را به جان خریدند و جنبش سبز را به کابوس حکومت و طرفداران ولایت استبداد تبدیل کردند.
افراطیون و سردمداران حاکمیت خامنهای تصور میکردند با سرکوب اعتراضات و دستگیریها، جنبش مردم به پایان راه خواهد رسید و دیگر اثری از آن نخواهد ماند اما هجمههای گسترده نشان میدهد که نه تنها این جنبش پایان نیافته بلکه در رگ و خون مردم ریشه دارد.