
بیش از یکسال پیش بود که خبرگزاریها از تعطیلی ارکستر سمفونیک تهران خبر دادند. هر چند در ابتدا این خبر با تکذیب برخی مسولان روبروشد اما این تعطیلی که علت اصلی آن عدم پرداخت حقوق نوازندگان مطرح شده تا امروز ادامه داشته است.
روز گذشته، دوم آذرماه علی مرادخانی، معاون امور هنری وزارت ارشاد در همین زمینه گفت: «در حال حاضر دو میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان اعتبارات برای فعالیتهای معاونت هنری در نظر گرفته شده است و پیرو شکایتهای ارکستر سمفونیک تهران از انجمن موسیقی در دولت قبلی، ۴۵۰ میلیون تومان به نوازندگان ارکستر بدهکاریم. علی مرادخانی با بیان این موضوع ادامه داد: مهمترین بخش فعالیتهای ما که هماکنون در اولویت است، پرداخت ۴۵۰ میلیون تومان به ارکستر سمفونیک تهران است. این موضوع به احیاء ارکستر برمیگردد و در نتیجه در اولویت فعالیتهای ما است».
معاون امور هنری تاکید کرد: برای اینکه ارکستر سمفونیک تهران، ارکستر ملی ایران و کر دفتر موسیقی بار دیگر فعالیت داشته باشند، به ۱۰۴ میلیارد تومان اعتبارات نیاز داریم که هزینه خرید رپرتوآر، سفارش اثر به آهنگساز و دعوت از رهبران را نیز در برمیگیرد.
مرادخانی همچنین درباره رکود ارکسترهای ایران طی چند ماه گذشته، اظهار کرد: ارکستر سمفونیک میتواند در دنیا فعالیت داشته باشد. این ارکستر در مقطعی از فعالیت جا ماند و حرکت نکرد و هماکنون ما موظفیم به شکایت نوازندگان رسیدگی و بدهی آنها را پرداخت کنیم و باید بگویم که هر وقت بدهیهای ارکستر را پرداخت کنیم تازه به نقطه احیاء نزدیک میشویم.
ارکستر سمفونیک تهران پس از انقلاب
پس از انقلاب ارکستر سمفونیک تهران چون بسیاری از نهادهای فرهنگی دیگر از کار باز ایستاد. ولی پس از چند سال که تب انقلاب تا حدودی فرو نشست، ارکستر توانست به همت برخی ار نوازندگان پیشین خود به فعالیت هائی، هر چند محدود بپردازد. البته دیگر توان سالهای پیش از انقلاب را نداشت. بسیاری از نوازندگان و رهبران برجسته آن از ایران خارج شده بودند. از آن گذشته دستگاههای دولتی دیگر ارجی برای فعالیتهای آن قائل نبودند و بودجه مناسبی در اختیارش قرار نمیدادند. کار به جائی رسید که ارکستر حتی نمیتوانست قطعات سادهای را که پیش از انقلاب به راحتی مینواخت، به اجرا درآورد. نوازندگان قدیمی ارکستر خود در دوره هائی کوتاه مدت ارکستر را اداره و رهبری میکردند و آنچه که ارکستر مینواخت بیشتر به سفارش سازمانهای انقلابی و اسلامی ساخته میشد. در واقع ارکستر سمفونیک تهران نقش یک رسته موسیقی نظامی و انقلابی را ایفا میکرد.
در عین حال همواره رهبران این ارکستر نمیگذاشتند که ارکستر از برنامه کلاسیک خود دور شود و همیشه (بهجز در جشنواره فجر) رپرتوار استاندارد ارکسترهای جهان را در برنامهها میگنجاندند. این رویه تا سالها ادامه داشت تا اینکه در دولتهای هفتم و هشتم برنامههای کاملا سفارشی وارد رپرتوار ارکستر سمفونیک تهران شدند؛ برنامههایی که از نظر آهنگسازی در سطح پایینی بودند و فقط در مناسبتهایی به اجرا گذاشته میشدند. در دوره ریاستجمهوری محمود احمدینژاد، این برنامهها به برنامه اصلی ارکستر سمفونیک تبدیل شد و دیگر کمتر رپرتوار استاندارد ارکستر سمفونیکهای دنیا مورد استفاده قرار گرفت.
گفتنی است آشفتگیهای موجود در ارکستر سمفونیک تهران پس از انقلاب سبب شد حشمت سنجری که پس از انقلاب هم چنان در ایران مانده بود، عنان ارکستر را به دست بگیرد. مهمترین کار او و ارکستر در این دوره کوتاه، کنسرتی بود که به مناسبت درگذشت مرتضی حنانه رهبر فقید ارکستر برگزار شد. سنجری نیز با این کنسرت از ادامه رهبری چشم پوشید.
با کناره گیری مجدد سنجری به سبب بیماری، رهبری ارکستر بر عهده فریدون ناصری نوازنده قدیمی سازهای کوبهای قرار گرفت. کار رهبری ناصری هم همچون عمرش دوام نیاورد. پس از او هر چند صباح یکی از رهبران جوان درون و برونمرزی چون علی رهبری، ایرج صهبائی، نادر مشایخی، شهرداد روحانی، منوچهر صهبائی و چند تن دیگر به تناوب ارکستر را رهبری کردهاند. ولی هیچ کدام برای مدت طولانی در سمت رهبری ارکستر دوام نیاوردهاند.
بنیاد رودکی و دردسر نوازندگان
سازمان ارکستر سمفونیک تهران از زمان بهوجودآمدن بنیاد رودکی اولین تزلزل جدی خود را تجربه کرد. بنیاد رودکی در سال ۱۳۸۲ بهصورت نهادی خصوصی آغاز بهکار کرد و بخشی از وظایف وزارت ارشاد را در قبال این ارکستر برعهده گرفت. این دودستگی در اداره ارکستر و تغییر وضعیت قراردادهای نوازندگان، مدیریت ارکستر را دچار سردرگمی کرد. در سالهای اخیر وضعیت قرارداد نوازندگان از روش سابق به دستمزد برای هر برنامه تغییر کرد، بهصورتی که حدود ۱۰درصد از نوازندگان ارکستر حقوق ثابت دریافت میکردند و بقیه نوازندگان، بعد از هر کنسرت دستمزد دریافت میکردند. این روش تمرین ارکستر را محدود به چند روز تمرین پیش از کنسرت کرد و در کنار این مساله، عدم پرداخت حقوق نوازندگان مهمترین عوامل از هم گسستن ارکستر سمفونیک تهران بود.
در پایان گفتنی است ارکستر سمفونیک هر کشور، نماد بضاعت هنری و توان ملی یک ملت در زمینه موسیقی بینالمللی است و فقدان آن، آبروی موسیقایی یک کشور را لکهدار میکند. در سالهای اخیر، خبرهای مربوط به حاشیههای ارکستر سمفونیک تهران، در خبرگزاریهای کشور دیده میشد؛ ارکستری ۷۰ساله که آبرو و مهمترین سرمایه موسیقی کلاسیک ایران بود و کمکم از صحنه موسیقی ایران حذف شد. امروز شاید بزرگترین انتظار از دولت یازدهم در زمینه فرهنگ، احیای ارکستر سمفونیک تهران باشد تا دوباره سامان گرفته و تمرینات آن از سر گرفته شود.