
هفتاد سال در تاریخ لحظهای بیش نیست ولی برای یک انسان عمر درازی است و مهم این است که این عمر و این سرمایه بیبدیل الهی در چه مسیری صرف شده است و چه دستآوردی برای خود او و جامعهاش داشته است.
گرچه بشر در طول تاریخ شاهد هتک حرمت و پایمال شدن حقوق خود و ستم و ناامنی بوده است، ولی بیحرمتی نسبت به انسان و بیارزش شدن جان او و ناامنی برای همه اگر بیشتر از گذشته نباشد بی پردهتر و در نتیجه برای آنان که هنوز نور وجدان در درونشان خاموش نشده است رنج آورتر است، هرچند که از سوی دیگر میل به رهایی، آزاد زیستن، درک و آگاهی بشر در شرق وغرب عالم افزون شده است.
سیاست جدیترین واقعیت در زندگی جمعی است که نمیتوان به آن نیاندیشید، ولی حتی نمیتوان دامن اندیشه و رفتار را از تأثیر آن بازکشید. ولی آنچه دلربا است و زندگی را معنی دار میکند اخلاق و ادب است که خداوند نیز ما را به آن فرا خوانده است و پیامبران خود را برای بخشیدن زندگی توأم با اخلاق، معنویت و عدالت فرستاده است و امروز زندگی انسان مظلوم در چنگال بیرحم سیاست که مبتنی بر دروغ، زور و سلطه است و جز به تسخیر جان و جهان آدمی در مسیر منافع خاص اصحاب قدرت نمیاندیشد، گرفتار است.
به تعبیر قرآن کریم که جان حتی یک انسان به اندازه جان همه جهانیان ارزش دارد امروز این جان ارزشمند در معرض تعرض خشن جنگافروزان، خشونتگران و متعصبان متوهم گرفتار آمده است.
امروز در عراق، سوریه، مصر، افغانستان، پاکستان، میانمار و بسیاری از نقاط دیگر عالم حتی در اروپا و آمریکا همه جا غوغای کشتار و ترور ویرانگر برپا است و دریغ و درد که بسیاری از آنان که باید نگاهبان فضیلت و مبلغ زیبایی و عدالت باشند نیز آتش بیار معرکهاند یا لااقل در برابر فجایعی که رخ میدهد ساکتاند و در واقع باید آنان را شریک جنایت تنگنظران متعصبی دانست که به سادگی ابزار دست قدرتمندانی میشوند که برایشان جان انسانها، بیارزشترین متاع است.
در باب آنچه درنقاط بحرانی جهان –که پربحرانترین آن منطقهای است که ما در آن به سر میبریم- میگذرد سخن از همه چیز هست جز جان انسانهای بیگناه و بدنهای پاره پاره شده زنان و مردان و معصومیت کودکانی که قربانی خشونت و انفجار و تروراند.
وقتی رئیس قدرتمندترین دولت عالم میگوید خط قرمز ما در فلان نقطه و کشور به کارگیری سلاح شیمیایی است یعنی برای او جان ده ها هزار نفر که قربانی جنگ بیفرجام خشونت و افراط و ترور از یک سو و بیرحمی، دیکتاتوری و استبداد از سوی دیگر شدهاند هیچ ارزشی ندارد؛ وگرنه چرا آدم کشان را مسلح میکنند و در برابر بیداد بسیاری از دولتهای همسو و غاصبان و آدمکشی آنان سکوت و حتی از آنها حمایت میکنند.
و چرا آنان که شعار حقوق بشر که ابزار تأمین منافع خاص سیاسی شده است سرلوحه اقدام خود معرفی میکنند نسبت به این همه جنایت که در سراسر جهان به خصوص خاورمیانه مظلوم رخ می دهد، ساکتاند و عاملان و آمران آن را محکوم نمیکنند.
امروز تلاش برای صلح و مبارزه برای آزادی و رهایی و استقلال به جنگهای شرم آوری بدل شده است که در آن مذهب علیه مذهب و اقوام علیه اقوام هم سرنوشت خود میجنگند و آن چه در عرصه خودنمایی میکند تروریسم کوری است که پشت دین که برای احیاء فضیلت آمده است و قومیتهایی که مایه تعارف باید باشند پنهان شده است و کسانی که امروز داعیه مبارزه با آنان را دارند آفریننده یا پروراننده آنها هستند! و دردآورتر اینکه بسیاری از عالمان دین، متفکران و اندیشمندان جوامع از کنار این خون ریزیها و جنایات و به خاک و خون کشیده شدن صدها هزار انسان و نابودی نسل و حرث ساکت اند.
چه تفاوت فاحشی است میان دیدگاه و اقدام عالی ترین مرجع ها در عالم شیعه و سنی آیتالله بروجردی و علامه شلتوت در بیش از نیم قرن پیش که شاید این روزهای تلخ را پیش بینی میکردند و با شهامت و خیرخواهی ندای همسویی و همدلی میان همه طوائف اسلامی را سردادند و «خانه نزدیکی مذاهب اسلامی» را بنا نهادند با آنان که در برابر رفتارهای تحریک آمیز و حتی جنایات هم مذهبان خود بی تفاوت اند و حتی آتش کینه منجر به کشتار را در آنان تیزتر میکنند و سزاوار است که در این جا از مرجع بزرگوار آیتالله سیستانی که دردمندانه هرگونه رفتار تحریک آمیز از جمله اهانت به اصحاب پیامبر صلیالله علیه و آله و سلم را حرام اعلام میکند و نیز از پاپ که برای کشته شدگان خشونت روزه میگیرد و به خاطر از بین رفتن و غرق شدن پناه جویان گریخته از ستم و ناامنی میگرید، تشکر کنم.
آن چه امروز بیش از همیشه رنجآور است کشتار بیامان انسانها و بیارزش شدن جان آنها است.
اگر آن روز که صدای گرم گفت و گوی تمدنها در گنبد گیتی پیچید گوش سنگین سیاست بازان آن را میشنید و اصحاب فرهنگ و دانش و دین آن را جدی تر میگرفتند و اگر هنگامی که صدای دردمندانه ائتلاف برای صلح برخاست و متأسفانه در برابر غریو دیوانه کننده ائتلاف برای جنگ منادیان خشونت و ویرانگری گم نمیشد، امروز وضع و حالی بهتر از این داشتیم.
ما پیرو آیینی هستیم که انسان را به صلح، همزیستی، عدالت و حفظ کرامت انسانی فرا میخواند و هر کس جز این بیاندیشد به بیراهه میرود.
من همه بزرگان دین، فرهنگ و هنر و سیاستمدارانی را که هنوز از وجدان زنده انسانی بهرهای دارند به تلاش برای نجات انسان از خشونت، مرگ و نجات سیاست از دستهای ناپاک جنگ افروزان فرا میخوانم.
- متن سخنرانى محمد خاتمى در جشن هفتاد سالگی تولدش