
بیستمین مجمع سراسری فرماندهان و مسئولان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در حالی برگزار شد که حسن روحانی یازدهمین رییس جمهور ایران، طی سخنانی در این مراسم، سپاه را “محبوب دلها” توصیف کرده و گفته است: “سپاه باید وارد عمل شود و سه – چهار پروژه بزرگ ملی را برعهده بگیرد.”
وی اگرچه سپاهیان را به دوری از “بازیهای سیاسی” فراخواند اما بر تداوم حضور سپاه در اقتصاد ایران تاکید کرد وگفت: شایعاتی را که راجع به سپاه مطرح میشود اصلا قبول ندارم. میخواهند سپاه را رقیب مردم قرار دهند اما سپاه رقیب مردم و بخش خصوصی نیست و پیمانکاری مثل پیمانکاران معمولی نیست و نبوده است. سپاه امروز باید پروژههای مهمی که بخش خصوصی توان آن را ندارد برعهده بگیرد.
این در حالی است که طی سالیان گذشته به ویژه در دوران محمود احمدینژاد سپاه پاسدارن با دستاندازی به بیشتر پروژههای اقتصادی خود را تبدیل به دولتی پنهان در جمهوری اسلامی کرده که با در دست داشتن شریانهای اقتصادی کشور، توانسته در تمامی عرصههای سیاسی و اجتماعی نقش بیبدیلی ایفا کند.
فلسفه وجودی سپاه تا قبل از دهه هفتاد، به اذعان پدید آورندگانش؛ شاخهای نظامی برای حفظ کشور در برابر تهدیدهای داخلی و خارجی بود و اینکه چرا این نیروی نظامی تبدیل به بزرگترین کارتل اقتصادی کشور شده و توانسته با استفاده از رانت دولتی و نفوذ خود قریب به اتفاق پروژههای اقتصادی را به دست بگیرد جای سوالهای زیادی باقی میگذارد.
ذکر این نکته ضروری است که افراد کنونی سپاه پاسداران هیچ شباهتی با بنیانگذاران آن ندارند. سپاه که در ابتدای انقلاب به عنوان یک نیروی بسیجی با اعضای داوطلب آغاز به کار کرد، امروز تبدیل به یک غول اقتصادی شده است که شریانهای اقتصاد رسمی و زیرزمینی ایران را در دستان خود دارد.
حضور سپاه در اقتصاد به دوران ریاستجمهوری اکبر هاشمیرفسنجانی که به دوران سازندگی مشهور شد باز میگردد، که در آن دوران با چراغ سبز هاشمی سپاه وارد عرصههای اقتصادی گردید تا بتواند از امکاناتی که در طول دوران جنگ در اختیار گرفته بود در جهت ساخت کشور پس از جنگ استفاده کند.
با پایان دوران هاشمی هرچند سپاه هنوز یکه تاز کارتل اقتصادی کشور نشده بود ولی با بستر سازی، خود را برای ایجاد یک مجموعه اقتصادی عظیم که در آن بتواند مسائل سیاسی و امنیتی کشور را نیز کنترل کند مهیا کرده بود، که در دوران اصلاحات این مهم نیز به دست آمد و سید محمد خاتمی با وجود دادن شعارهای اصلاحطلبانه نتوانست جلو یکه تازیهای سپاه را که با همراهی رهبر در تمامی عرصه ها مواجه بود، بگیرد.
دوران احمدینژاد در واقع دوران طلایی برای سپاه بود که با به قدرت رسیدن وی، سردارن سپاه در نقاط کلیدی دولت نهم مشغول به کار شده و جایگاه سپاه را به عنوان حاکم اصلی کشور تثبیت کردند.
دوران انتخابات ۸۸ دورانی بود که سپاه به خوبی از سپردههای خود در اقتصاد کشور استفاده کرده و سیستم امنیتی و نظامی آن به همراه کارتل اقتصادی، توانست کودتایی را برای رسیدن به خواست رهبر رقم بزند و در نتیجه قابلیت خود را در جهت حفظ منافع آیت الله خامنهای به نمایش بگذارد.
در آن هنگام نیز میرحسین موسوی، پیش از انتخابات ریاست جمهوری دهم در مصاحبه با پایگاه اطلاعرسانی و خبری جماران با اعتراض به نقش سپاه و مداخلات این نیرو در عرصههای اقتصادی و سیاسی گفته بود: فعالیت اقتصادی سپاه برای خود شبکهای ایجاد کرده و این شبکه، شبکه اقتصادی صرف نیست، مقاصد سیاسی هم دارد و واگذاری پیمانهای چند میلیارد دلاری به سپاه نه به نفع اقتصاد کشور است، نه به نفع سپاه و نه به نفع کلیت نظام و این رویکرد بهتنهایی میتواند کشور را در معرض خطر قرار دهد.
نقش سپاه در رانتهای اقتصادی و عملکرد فرماندهان آن بسیار واضح و شفاف است، به گونهای که در دوران قبل از انتخابات ۹۲ برخی از نامزدها به خروج سپاه از اقتصاد کشور اشاره و آنرا راهحلی برای درمان اقتصاد بیمار کشور دانستند.
در این زمینه حتی محسن رضایی، فرمانده سپاه در دوران جنگ با عراق و یکی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری دور یازدهم اعلام کرد: امروز نه تنها سپاه، بلکه کل دولت باید پایش را از اقتصاد بکشد بیرون چون ما میخواهیم اقتصاد را مردمی کنیم.
ذکر این نکته ضروری است که به دلیل حضور سپاه در همه عرصههای کلان اقتصادی، تحریمهای وضع شده بین المللی به شرکتهای اقماری سپاه، دامن کل اقتصاد کشور را گرفته، اما همین تحریمها که برای کشور خسارات بیشماری بر جای گذاشته و موجب تضعیف و ناکارآمدی بخش خصوصی و اقتصادی کشور گردیده بود، برای سپاه منشا برکت گردیده و فرماندهان این نیرو توانسته اند شبکه عنکبوتی خود را بیشتر بگسترانند.
حال باید دید چرا حسن روحانی یکبار دیگر خواستار ادامه فعالیت سپاه در عرصههای اقتصادی شده است که در این زمینه چند فرضیه مطرح میشود:
- الف) به دلیل حضور عنکبوتی سپاه در عرصههای اقصادی عملا خروج این نیروی نظامی از عرصه اقتصاد کشور نا ممکن بوده و احتیاج به زمان طولانی دارد.
- ب) حضور سپاه در عرصه اقتصادی به صورت هدفمند انجام پذیرد و به خواست روحانی با سرگرم شدن آنان به فعالیتهای اقتصادی، حضورشان در عرصه سیاسی کشور کمرنگ گردد.
- ج) حضور سپاه به صورت قانونمند و همتراز با سایر بخشهای خصوصی کشور صورت گیرد و راه برای دیگر قسمتهای اقتصادی جامعه باز گردد.
- د) حضور سپاه فقط در پروژههای مهم و تاثیر گذار و دور نمودن این نیرو از پروژه های کوچک و زود بازده.
احمد توکلی، نماینده اصولگرای مجلس و رییس سابق مرکز پژوهشهای مجلس نیز در این زمینه گفته است: نیروهای نظامی در حال حاضر رقبای بخش خصوصی هستند و با این روش، بخش خصوصی در ایران جان نمیگیرد و نحوه حضور نظامیان در اقتصاد باید بازتعریف شود. باید آنها را از فعالیت در بازار مالی منع کنیم و اگر به آنها پروژه داده میشود، به عنوان پیمانکار به آنها نگاه نشود.
اما نیت حسن روحانی هرچه باشد وی نیک میداند که امروز سپاه شریانهای اقتصاد کشور را در دست دارد و کنترل شاهرگهای اقتصادی به فرماندهان این نیرو قدرت میدهد که در تمامی عرصه های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی دخول کرده و منویات و اهداف خود را دنبال کنند.
حال باید دید این درخواست یازدهمین رییس جمهور ایران برای حضور نیرویی که شرکتهای بیشماری از بازرگانی و بیمه و ساختمان سازی گرفته تا نفت و توزیع کالا و ارائه خدمات در اختیار دارد و تقریبا هیچ عرصهای را از حضور خود بی نصیب ننهاده است بر چه اساسی پیش خواهد رفت و از این پس فعالیت اقتصادی سپاه قانونمند و در شرایط مساوی با بخش خصوصی خواهد بود و یا اینکه سریالی ادامه دار از عملکرد اقتصادی سپاه را شاهد خواهیم بود.