
سرانجام هشت سال ریاست جمهوری ناموفق ولی پر هیاهوی محمود احمدینژاد، رییس جمهوری که نه با رای ملت ایران، بلکه به خواست رهبر و اطرافیانش بر مسند قوای اجرایی کشور تکیه زده بود، به اتمام رسید و دوران وی که سرشار از سیاستهای نابخردانه در سطح کشور و جهانی بود و هزینههای بیشماری را به ملت ایران تحمیل کرد که شاید سالها طول بکشد آثار زیان بار آن زایل شود، پایان یافت.
مراسم تنفیذ و تحلیف حسن روحانی، رییس جمهوری که اینبار با رای مردم وارد ساختمان پاستور گردیده است، برگزار شد و وی طی سخنانی در برابر آیتالله خامنهای و نزدیکانش از مشکلات کشور صحبت کرد، به تردید مردم نسبت به نتیجه انتخابات اشاره و تاکید کرد که مردم این بار به کسی رأی دادند که خواستار تغییر است.
حسن روحانی خوب شروع کرد و بر خلاف رییس جمهور گذشته دست بوسی انجام نداد و تاکید وی به پایبندی به عهدی که با مردم بسته، نشان از عقلانیت در گفتار وی بود و بدون دادن شعارهایی که در هشت سال گذشته بارها از زبان مقام اجرایی کشور بیان شده بود، به حاضران در مراسم هشدار داد پیام تغییر مردم را بپذیرند.
سخنان وی که صراحتا بیان کرد مردم برای شرکت در انتخابات تردید داشتند و با امید پای در این وادی نهادند و با سخن گفتن از شکافهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و شرایط خطیر و نابسامان کنونی، قول تحول در جامعه و بهبود زندگی مردم و بازشدن فضا را داد که واقع طرح مطالبات مردمی بود که با داشتن امید به حل آنها به وی رای داده بودند.
یکی از مهمترین دغدغههایی که هفتمین رییس جمهور ایران از آن سخن گفت این بود که کشور به دوری از افراطیگری نیاز دارد و در انتخابات هم مردم به اعتدال رای دادند، اعتدال به معنای محافظه کاری نیست بلکه مسیری در دوری جستن از افراط و تفریط است.
افراط گرایی سالهاست در نظام اجرایی کشور لانه کرده و در دروران هشت ساله ریاست جمهوری احمدینژاد به اوج خود رسید، بیان شعارهای بدون منطق و نمایش قدرت بدون در نظر گرفتن دنباله آن از سوی رییس دولت نهم و دهم و کوبیدن بر طبل یکجانبه گرایی و تقابل با جامعه جهانی بدور از منطق، کشور را به مرحله ای رساند که اکنون در ویرانهای از اقتصاد آن باقی مانده است.
ریاست مردی بر دولت که با طرح شعارهای افراطی در تمامی زمینههای سیاسی، اقتصادی و حتی مذهبی باعث گردید کشور هشت سال دوران رکود، فساد و فلاکت اقتصادی، ویرانی کشاورزی و کوچک کردن سفرههای مردم، هشت سال تحقیر بینالمللی و تحریم ظالمانه و ملتی افسرده، فقیر، تحقیر شده را تجربه کند.
حال حسن روحانی با شعار تشکیل دولت تدبیر و امید، میباید فاصله گرفتن از تخیل و توهم و تمرکز بر تفکر، برنامه، شفافیت و استفاده از تخصصها را مد نظر خود قرار دهد و بیماری افراط گرایی، هنجارشکنیها و ساختارشکنیهایی که در حوزه های فرهنگی – اجتماعی و سیاسی در داخل تا حوزه بین المللی که در کشور طی سالیان گذشته شکل گرفته است را درمان کند.
اما با وجود سخنان امیدوارانه روحانی، این سوال پیش میآید که وی تا چه حد امکانات و فضا برای حل مشکلات جامعه را در اختیار دارد، در حالیکه بدون تردید یکى از موانع بزرگ برای تغییر و نمود برنامههاى رییس جمهور جدید، مداخله مستقیم تندروها و منصوبان نزدیک به رهبر است که به واقع بزرگترین مشکل کشور در سالیان گذشته بوده است که به خود اجازه میدهند در تمامی مسائل کوچک و بزرگ سیاست داخلی و خارجی دخالت نمایند.
در صحت این امر که بین مردم و حاکمیت فاصله افتاده است شکی نیست حضور مردم در پای صندوقهای رای، نه به منزله مشروعیت نظام، بلکه به جهت تغییر اتفاق افتاده است و اقتدارگرایان حاکم بر کشور پیش از انتخابات با روشهای مختلف سعی کردند تمامی موانع برای رسیدن فرد اصلح از نگاه رهبر به جایگاه رییس جمهور آینده کشور را از پیش رو بردارند، امروز روی این سخن رییس جمهور جدید ایران قرار دارند که بیان کرده است: از این نوبت ما “مسئولان” است که پیام این تحول و تغییر را بپذیریم و در همه سطوح نظام متعهد به احترام به آن باشیم.
این افراد سالهاست که با یک جانبه گرایی و تنها با ابراز تبعیت از خواسته های رهبر خود را ولی و قیم مردم میشمارند و به گونهای سخن گفته و اظهارنظر میکنند که گویی این روحانی نیست که با رای مردم برگزیده شده است و آنها هستند که باید دولت بعد را مدیریت کنند.
حسن روحانی در مقابله با این افراد و زیاده خواهیهای سیریناپذیر آنان باید تصمیمات خود را با اقتدار اتخاذ کند و تنها روش اقتدارگونه است که میتواند به وعدههایی که به مردم داده است عمل کند و در عین حال او باید حرف خود را به ملت بزند و در برابر خواستههای اطرافیان رهبر، باید به مردم اطمینان کند، زیرا تجربه گذشته نشان داده است مماشات و سکوت در این مساله نتیجه معکوس به بار خواهد آورد.
حسن روحانی نیک میداند که نباید با شعار اعتدالگرایی چشم را بر واقعیات ببندد و اعتدال را به محافظه کاری در برابر نیروهای تندرو تعبیر کند، بلکه باید با قدرتی که از طرف مردم به وی اهدا شده جلوی افراط گرایی را بگیرد و با تاکید بر طرح خواستههای مردم و توجه به اولویتها قدم بردارد.
اگر وی بخواهند در عرصه مذاکرات بینالمللى قدرتمندانه در جهت دفاع از منافع ایران و رفع تحریم ها اقدام نماید، ابتدا باید در عرصه سیاستهای داخلی نفوذ و قدرت خود را نشان دهد و مطمئنا اتخاذ مواضع اقندارگرایانه در جهت خواست و تامین نظر مردم، سنگینى کفه ترازوى مذاکرات آینده را به نفع خود و ملت ایران متمایل نمایند.
حسن روحانی در این راه، آرا مردمی را پشتیبان خود دارد که با نفی خواستههای اقتدارگرایان به وی اعتماد کردهاند و در این مسیر اگر به خواست مردم حرکت کند همواره همراه وی خواهند بود، اما در غیر اینصورت و دوری از مردم، به همان منجلابی سقوط خواهد کرد که محمود احمدینژاد سالها در آن دست و پا میزد.