
بر اساس آمار دولت حداقل ۱۵۰ شهر و ۷۵۰۰ روستا وجوددارند که از خشکسالی و کمبود آب رنج میبرند و استانهائی مانند کرمان، سیستان و بلوچستان، خراسان، یزد، خوزستان از جمله مناطق دستخوش بحرانند. البته این آمار بیان کل واقعیت نیست. تولید و توزیع آب در ایران با دشواری های مدیریتی بسیار مواجه است. ایران ۱۳ میلیارد متر مکعب آب از کشورهای دیگر وارد میکند، ولی از آنجا که مدیریت و آموزش درستی موجود نیست همه شهروندان ایرانی از پوشش مناسب آب شرب برخوردار نیستند. بیش از نیمی از مردم ایران از خشکی و بیابانزائی و بحران آب در رنج بزرگی بسر میبرند، زیرا بارش بمرور کاهش یافته ودر شرایط سیاست های خانمانسوز دولتی، مشکلات زیستی و اقتصادی مردم انباشته میگردند.
مردم از مناسبات زیست محیطی سالم برخوردار نیستند، بسیاری از روستاها از آب آشامیدنی بهداشتی محرومند و منابع طبیعی پیوسته مورد ضربه قرار میگیرند. بیلان حکومت اسلامی در عرصه زیست محیطی، جز ویرانگری و بی توجهی چیز دیگری نبوده است. لازم به یاد آوری است که کاهش سطح جنگل های شمال کشور از۱۸ میلیون هکتار به ۱۲ میلیون هکتار درسی سال گذشته بیان فقدان یک مدیریت مناسب بوده است. در ایران هرساله سطح وسیعی از مراتع واراضی کشاورزی ازدست میرود و کشاورزی وپوشش گیاهی دائم دستخوش تخریب و رشد بیابانزائی می باشد. هرسال حدود۰۰۰/۶۵۰/۱هکتاربروسعت بیابانهای ایران افزوده می شود واین بیابانزائی و این هوای خشک، فاجعه ای است که سلامتی و رفاه آنها را هرچه بیشتر بخطر میاندازد. با رشد خشکی و بیابانزائی زیانها بیشمارند: کاهش عمق آب در سفره های زیر زمینی، کاهش اکسیژن محلول آب، افزایش گرمایش آب، کاهش میزان وتنوع کشاورزی، نابودی پوششهای گیاهی، خسارات مالی و اقتصادی هنکفت، افزایش بیماری، بهم ریختگی و تخریب تنوع زیستی، بی سامانی اجتماعی و اقتصادی، کوچ های انسانی و حیوانی، خسارات بهداشتی و جانی، کاهش میزان بارندگی، ایجاد ریزگردها، وغیره. مسئله ایران علیرغم عوامل جوی و اقلیمی جهانی قبل از هرچیز ناشی از عوامل درونی و سیاستهای دولتی و فقدان سرمایه گذاری وتحقیقات واقدامات پیشگیرانه و نبود یک برنامه آموزشی گسترده برای آگاهی های عمومی و تشویق مردم به صرفه جوئی منابع طبیعی است.
درحال حاضر میلیونها هکتار زمین فرسوده نیاز به همکاری دولتهای منطقه، بنگاههای اقتصادی و حامیان محیط زیست دارد. درایران سازمانها ونهادهای دولتی بهویژه سازمان جنگلها ومراتع و سازمان حفاظت محیط زیست دراین زمینه هیچگونه گام مؤثر برنداشتهاند. برای کنترل بیابانزایی باید آگاهی عمومی جامعه و ظرفیتها را افزایش داد. علاوه بر این باید مشارکت مردم محلی و کنترل و مدیریت بهرهبرداری از آب و خاک را هم مدنظر قرار داد. آبیاری تحت فشار، احداث بادشکن زنده برای مقابله با فرسایش بادی با مشارکت کشاورزان، روشهای خاک ورزی بهمنظور کاهش فرسایش بادی در نواحی کشاورزی، استفاده از انرژیهای پاک، توسعه فضای سبز، تقویت سیستمهای پایش از اقدامات مناسب برای مقابله با بیابانزایی و خشکسالیهاست
با توجه به گرمایش زمین و آشوبهای جوی وبحران خشکی و بیابانزائی حادی که در راه است و با توجه به کمآبی و دشواریهای دستیابی به منابع آب شیرین، به مردم باید آموخت که همواره در حفظ ومصرف آب احتیاط نمایند. در جامعه ما روحیه و فرهنگ صرفهجویی در آب بنحو درست وجود ندارد وآموزش نگهداری از محیط زیست در تربیت اجتماعی گسترش نیافته است. توجه داشته باشیم که میانگین جهان ۱۵۰ لیتر مصرف آب بازای هرنفر در هرشبانه روز است، حال آنکه میانگین در کشور ما ۲۵۰ لیتر آب شرب است، این امر بیان هدر دادن آب است. برپایه یک پیش بینی در ایران در سال ۱۴۰۰ بیش از ۱۰ میلیارد متر مکعب آب در سال، در بخش شرب شهری، روستایی و صنعت استفاده خواهد شد. با فرض ۶۰ تا ۷۰ درصد ضریب بازیافت این مصرف سه گانه، سالانه حدود شش تاهفت میلیارد متر مکعب از این آب قابل بازچرخانی میباشد و می توان با تکنولوژی و مدیریت مناسب به طور مستقیم ظرفیت تأمین آبی کشور برای مصرف در کشاورزی و صنعت را افزایش داد. بعلاوه باید با مدیریت اکولوژیکی منابع موجود (بویژه آبهای سطحی)، مصرف وتقسیم آن ، افزایش بهره دهی، کاهش میزان تخریب و آلودگی، پیش بینی تغییرات جمعیتی درآینده و تدوین قوانین حفاظت آب، در کاهش تأثیرات منفی بطور همه جانبه بکوشیم.
- بخشى از مقاله جلال ایجادی، استاد دانشگاه و کارشناس محیط زیست