
امروز پیکر نیمهجان اصلاحطلبی در آستانه آخرین حرکت خویش است و تمامی طرفداران این قشر آمال و آرزوهای خود را به نتیجه صندوقهای این انتخابات گره میزنند و پیشاپیش بازی در زمین مهندسی شده انتخابات، توسط سیدعلی خامنهای را پذیرفتهاند، زمینی که بازیگردان اصلی آن تا به امروز با صرف هزینههای بسیار سعی کرده تا نمایش دلخواه خود را برگزار کند.
در شرایط کنونی و با گذشته پرباری که حاکمیت در زمینه مهندسی آرا و نادیده گرفتن خواست مردم دارد پر واضح است که این انتخابات به معنای در پیش داشتن انتخاباتی آزاد نیست و حاکمیت ولایت فقیه ۴ سال است تمامی تلاش خود را بر این نکته استوار کرده که نشان دهد طرفداران جنبش سبز دیگر اعتقادی بر جنبش اصلاحطلبی ندارند و میدان رقابت برای این انتخابات شکسته شده و تنها حامیان رهبری هستند که در گردونه رقابت باقی ماندهاند، ولی حضور هاشمی رفسنجانی در عرصه ثبت نام و اقبال عمومی مردم و جریان اصلاحطلب از وی، خواب اقتدارگرایان را آشفته کرد که رد صلاحیت وی را راه علاجی بر این مهم شمردند.
برخاستن دود سفید ائتلاف از جبهه اصلاحطلبان بار دیگر خواب انحصارطلبان را آشفته کرده و نشان داده است که حاکمیت اقتدارگرا تحلیل درستی از وضعیت حاکم بر جامعه کنونی ایران ندارد، حضور عارف و روحانی در عرصه رقابتهای انتخاباتی که از فیلتر شورای انتصابی نگهبان گذر کرده بودند و حمایت آنانی که جان در گرو میهن دارند از این دو نفر، بار دیگر نشان داد خامنهای در بنبستی سخت دچار شده و اجماع در جبهه اصلاحطلبان و انصراف عارف برای جلوگیری از تشدد آرا، یک پیروزی بزرگ و رفتار سیاسی عاقلانه در برابر لجبازیهای کودکانه و نماد یک اصلاح طلبی خردمندانه در شرایط کنونی را به دنبال داشت.
به نظر میرسد افزایش استقبال مردم از حسن روحانی و حمایت همه جانبه سید محمد خاتمی و هاشمی رفسنجانی از وی، باعث سردرگمی در جبهه اصولگرایان شده و این مساله چنان جبهه حامیان رهبر را آشفته کرده که حسین ابراهیمی، نماینده اصولگرای مجلس هشتم و عضو جامعه روحانیت مبارز ائتلاف روحانی و عارف را خطرناک دانسته و بیان کرده است: امیدوارم شرایط آنها همین طور بماند، چون ائتلاف روحانی و عارف برای اصولگرایان خطرناک است و چنانچه اصولگرایان نتوانند اتحاد را عملی کنند، رقابتی جدی با جریان اصلاحات شکل میگیرد و حتی میتواند باعث شود دولت از جریان اصولگرایی خارج و به دست اصلاحات بیافتد.
اصولگرایان گرچه یکهتازان چند سال اخیر صحنه سیاسی کشور بودهاند، اما بعد از انتخابات ۸۴ رگههای اختلاف بین آنها نمایان شده و در دو سال گذشته به اوج خود رسیده است؛ هرچند این جریان با انزوای طیف اصلاحطلب به خواسته خود همانا انحصارطلبی در دستگاه حاکمه ایران رسید، اما دامنههای اختلاف بین آنها هر روز گسترده و گستردهتر شده به گونهای که دامنه این اختلافات را میتوان در مناظرههای انتخاباتی مشاهده کرد که افراد منتسب به این طیف حسابی از خجالت یکدیگر درآمده و هریک دیگری را به عدم آگاهی و نبود مدیریت در عرصههای فعالیت خویش متهم میکنند.
اصولگرایان برای رسیدن کاندیدای اصلح برای انتخابات ریاستجمهوری یازدهم به مانعی به نام “خود” برخوردهاند که باید ابتدا از این مانع عبور کنند، تکثیر این خودها در جریان اصولگرایی نشان از اختلافات و منیتهای این افراد دارد که تنها به دنبال سهمخواهی در دولت آینده ایران هستند.
این مساله در گذشته دامن اصلاحطلبان را نیز گرفته بود؛ آنها پس از جریان دوم خرداد با پیروزی های پیدرپی در عرصههای انتخاباتی مواجه و در انتخاباتهای بعدی با تعدد نامزدها میخواستند پیروز میدان باشند، که نتیجه اش شکستی بود که امروز آنها را به انزوا کشانیده است.
این مساله اردوگاه اصولگرایان را نیز تهدید میکند و بدین دلیل است که سران این جریان پیوسته بر طبل اتحاد و ائتلاف میکوبند و سعی دارند در اندک فرصت باقی مانده تا روز انتخابات فردی را به عنوان اصلح انتخاب و به رویارویی با طیف اصلاحات گسیل کنند که امروز با رهبری خاتمی و هاشمی حول محور حسن روحانی اجماع کردهاند.
ذکر این نکته لازم است که گفتمان اصولگرایی بر خلاف ظاهر پرطمتراق و تبلیغات گسترده از خرده گفتمانهایی تشکیل شده که هویت مستقل ندارند و تنها با فرمانبرداری از رهبر و تقابل با جریان اصلاحطلبی است که هویت پیدا میکند و انحصار طلبی و رقابت درونی وجه بارز این گفتمان است که نشانههای آن به خوبی در این دور از انتخابات نمود پیدا کرده است.
در حال حاضر سران جریان اصولگرا به دنبال قطعهای هستند که بتوانند پازل رویای هماهنگی آنها را به واقعیت تبدیل کرده که به نظر میرسد این کالا در اردوگاه اصولگرایان کمیاب و شاید نایاب شده است.
تنش پایگاههای طبقاتی و سیاسی میان جریان راست به حدی قوی است که که بعید است بتوانند چند پارگی جریان اصولگرایی را درمان کنند و تنها چیزی که شاید بتواند این چند پارگی را موقتا وصله بزند ورود مستقیم خامنهای به این مساله به دلیل وجود یک رقیب قوی است، که صد البته خامنهای ترجیح میدهد اجماع در اردوگاه اصولگرایان بدون نظر مستقیم او صورت گیرد و بیشتر توانش را در جهت مهندسی آرا در جهت خروج فرد خود خواسته از صندوقهای رای هزینه کند.
از ذکر این نکته نیز نباید غافل بود که صحنه آرایان این بازی؛ انتخابات را کاملا مهندسی شده به پیش خواهند برد و باید مراقب بود که در این شرایط نباید به تله حاکمیت گرفتار آمد.
در خاتمه ذکر این نکته ضروری است که بر خلاف تبلیغات حاکمیت، رای در صندوق اصلاحطلبان، رای به مشروعیت نظام نیست و حکومت ولایت مطلقه فقیه نیز چه مردم در رای گیری ریاست جمهوری شرکت کنند، چه نکنند مشروعیت پیدا نمیکند و صحنه امروز جامعه نشان میدهد که بار دیگر خامنهای و اطرافیانش در خواست مردم دچار اشتباهی دیگر شدهاند و اجماع افرادی که حتی بر تحریم انتخابات نظر داشتند بر روی فردی منتسب به اصلاحطلبان نشان از شکستی دوباره برای رهبر جمهوری اسلامی دارد.