
نزدیک به ۵۰ هفته است که هر هفته زیر ستون «نگاه»، در «راه دیگر» به بحث و بررسی موضوعی درمورد مسائل زنان و نابرابریهای جنسیتی پرداختهایم. در این یادداشتهای کوتاه، قصد داشتهایم نگاهی جنسیتمحور به اتفاقات روز بیاندازیم تا این موضوعات را از زاویهای دیگر بنگریم. نقض گسترده و سازمانیافته حقوق بشر در ایران بر کسی پوشیده نیست و روزی نیست که خبری بد و ناگوار از آنچه بر ایرانیان میگذرد، در رسانهها و شبکههای اجتماعی منتشر نشود. یک جنبش مدنی و اجتماعی نیازمند فعالیت و تلاش در جبهههای متفاوت با تمرکز بر اهدافیست که برای آزادی و برابری اقشار اجتماعی مهم و حیاتیست. به همین دلیل هم جنبشهای زنان با نگاهی جنسیتمحور، جنبشهای دانشجویی در بستر دانشجویی، جنبش کارگری در بستر کارگری و… شکل میگیرد. باز هم بدیهی و آشکار است که تمام این مبارزات باید با هم و دست در دست هم پیش روند تا به دنیایی بهتر، آزاد و برابر برسیم. آنچه کنشگران و انسانها را به یکی از مبارزات نزدیک میکند، سرگذشت، توانایی و علاقه آنهاست یا اولویتی برای هریک از این جبههها و کارزارها قائلند.
کسی که کنشگر برابری حقوق جنسیتیست، هر پدیده و اتفاقی را از منظر میزان جنسیت، زن و مرد، میبیند و متأسفانه در اکثر مواقع این کفه ترازوی زن است که حقوق کمتر و تبعیضات علیه او را نمایش میدهد. این است که عینک یک کنشگر فمینیست، عینک جابجایی نقش زن و مرد است تا به این تفاوتهای فاحش پی برد. این نگاه برابریخواهانه است که باید برای تقویت و پایداری برنامههای بهبود نتیجه هر جریان سیاسی و مدنی و اقتصادی، آنرا تغذیه کند. این نگاه، تنها وقتی موثر واقع میشود که از درک نابرابریها فراتر رود. برای تغییر توازن نابرابر جاری در قوانین نوشته و نانوشته موجود و اجرای معدود قوانین برابر، باید بتوان آنها را با صدای بلند گفت و -نوشت و- خواند، که این آگاهی و آگاهی رسانیها گام اول ایجاد تغییر است. تغییر در تمام سطوح و حوزههای جامعه و افراد، نیازمند هوشیاری روزمرهایست که استفاده از عینک برابریخواهی به عادت روزانه و روزمره را میطلبد.
در این ۵۰ هفته گذشته، هر بار با این عینک به موضوعاتی چون حجاب، حق مالکیت بر بدن، زن در سیاست، زندانیان سیاسی زن، زنان در خانواده و خشونتهای فیزیکی و روانی و… نگاه کردیم تا بتوانیم با هم گامی برای دیدن آنچه در اطرافمان میگذرد برداریم و بعد، راهی دیگر برگزینیم. دیدن، خواندن، نوشتن، گفتن و این قبیل فعالیتها خوب است، اما بی عمل، فایدهای ندارد! تا وقتی نتوانیم جلوی خشونتهای خانگی را در خانه خود، همسایه، همکار، دوستان، سایر اعضای خانواده و هر فرد دیگری در جامعه بگیریم، چیزی عوض نمیشود. تا وقتی باور نکنیم قوانین نابرابر، قوانین ضد زن، تنها به ضرر زنان نیست و مردان را هم قربانی میکند، تا وقتی اعتقاد نداشته باشیم که تفکیکهای جنسیتی فقط در مدرسه و دانشگاه نیست و ناخودآگاهمان در خانه و مهمانی و… زنها و مردها و نقشهاشان را جدا میداند، تا زمانیکه نتوانیم دایره کوچک اطرافیانمان را نسبت به آنچه خشونت است و آنچه برابریست آگاه کنیم و بعد، برای رسیدن به برابری تلاش نکنیم، کاری از پیش نمیرود و برابری جنسیتی تا ابد آرمانی دستنیافتنی میماند و بس. تهمایه تمام تبعیضها، بر برتری یک جنسیت بر دیگری بنا نهاده شده. خوب است هر بار، هر روز از خود بپرسیم اگر این زن مرد بود، کجا بود و چه میکرد و چه میخواند و… تا باور کنیم تفاوتهای فیزیکی، نمیتواند نابرابری حقوقی را توجیه کند.
برای ساختن راه دیگر، باید آگاه بود، مؤمن به راه و خستگی ناپذیر در قدمهایی که ما را به هدف، ایرانی آزاد و برابر و جهانی بهتر میرساند.