
ائتلاف رقبا در قالب گفتمان اصولگرایی برای رقابتهای انتخاباتی یازدهمین دوره ریاست جمهوری در حال آزمودن یک تجربه جدید در مقایسه با همه انتخابات گذشته است و نکته قابل تامل در این ائتلافها این است که در صورت پیروزی کاندیدای هر ائتلافی در انتخابات ریاست جمهوری، فرد پیروز آن افراد دیگر را نیز به بازی بگیرد و به شیوهای یکه سالارانه، تشکیل دولت ندهد.
ائتلاف اکثریت یا پنج گانه اصولگرایان
یکی دیگر از این ائتلافها که بر اساس انحصارطلبی اصولگرایان شکل گرفته، ائتلاف اکثریت یا پنجگانه اصولگرایان است، که این ائتلاف از سوی بزرگترین و فراگیرترین تشکل اصولگرایان، یعنی جبهه پیروان خط امام و رهبری (که متشکل از ۱۵ تشکل اصلی جریان اصولگرایی از جامعه اسلامی مهندسان و پزشکان و کارمندان گرفته تا حزب موتلفه) شکل گرفته و منوچهر متکی (وزیرخارجه پیشین و نماینده دورههای اول و هفتم مجلس)؛ مصطفی پورمحمدی (رییس کنونی سازمان بازرسی کل کشور و اولین وزیر کشور دولت احمدی نژاد)؛ محمدرضا باهنر(نماینده مجلس در دوره های دوم، سوم، چهارم، پنجم، هفتم و هشتم و نهم، دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام)؛ محمد حسن ابوترابی فرد(نماینده مجلس در دوره ای ششم، هفتم، هشتم و نهم)؛ یحیی آل اسحاق(رییس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران، وزیر بازرگانی در دولتهای هاشمی رفسنجانی و خاتمی) را در قالب ائتلاف اکثریت اصولگرایان گرد هم آورده است.
این ائتلاف بر اساس سازوکار انتخاباتی اصولگرایان که توسط جامعه روحانیت مبارز با هماهنگی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم تهیه شده، تشکیل شده است.
در این میان ذکر این نکته خالی از لطف نیست که چرا در این دوره از انتخابات تعداد بسیاری از افراد به ویژه طیف اصولگرا وارد عرصه کاندیداتوری شدهاند و در قالبهای ائتلافی و مستقل خود را لایق پوشیدن جامه ریاست جمهوری آینده ایران میدانند؛ در حقیقت با رییس جمهور شدن محمود احمدی نژاد قاطبه وهیمنه این پست شکسته شد و رجال سیاسی درجه دوم و سوم هم دیدند میتوان با فریب افکار عمومی و حمایت رهبر به این پست رسید و امروز آنها با این تفکر بی مهابا از حضور خود در انتخابات ۹۲ و بدست آوردن صندلی ریاست جمهوری سخن میگویند، این افراد با خود فکر میکنند که ازمنتخب ۸۴ چه چیزی کمتر دارند که نباید برای تصاحب این مسند به صحنه بیایند؟
این افراد به ویژه در جریان اصولگرا با سندرمی که به نام “احساس تکلیف” که بر فضای سیاسی ایران شایع شده است، برای رسیدن به این پست وارد عرصه شده و به نظر میرسد تا هنگام ثبت نام تعداد دیگری هم به افراد کنونی اضافه شود.
البته اگر بخواهیم انصاف داشته باشیم برخی از آنها که برای اولین بار میخواهند به این عرصه وارد شوند، نسبت به احمدی نژاد ۸۴ سابقه بیشتری در انداختن طوق بندگی ولایت فقیه و خامنهای و حضور در دستگاه حاکمیت ایران را دارند.
اصولگرایان گرچه یکهتازان چند سال اخیر صحنه سیاسی کشور بودهاند، اما بعد از انتخابات ۸۴ برخی رگههای اختلاف بین آنها نمایان شده و در دو سال گذشته به اوج خود رسیده است؛ هرچند این جریان با انزوای طیف اصلاحطلب به خواسته خود همانا انحصارطلبی در دستگاه حاکمه ایران رسید، اما دامنههای اختلاف بین آنها هر روز گسترده و گستردهتر شده به گونه ای که تا کنون بری انتخابات ریاست جمهوری یازدهم با بیش از ۲۰ کاندیدای اصولگرا، در قالب ائتلافهای چندگانه یا مستقل که عزم به ورود به انتخابات کرده اند، روبرو هستیم.
اصولگرایان برای رسیدن کاندیدای اصلح برای انتخابات ریاستجمهوری یازدهم به مانعی به نام “خود” برخوردهاند که باید ابتدا از این مانع عبور کنند، تکثیر این خودها در جریان اصولگرایی نشان از اختلافات و منیتهای این افراد دارد که تنها به دنبال سهمخواهی در دولت آینده ایران هستند.
این مساله در گذشته دامن اصلاحطلبان را نیز گرفته بود؛ آنها پس از جریان دوم خرداد با پیروزی های پیدرپی در عرصههای انتخاباتی مواجه و در انتخاباتهای بعدی با تعدد نامزدها میخواستند پیروز میدان باشند، که نتیجه اش شکستی بود که امروز آنها را به انزوا کشانیده است.
این مساله اردوگاه اصولگرایان را نیز تهدید میکند و بدین دلیل است که سران این جریان پیوسته بر طبل اتحاد و ائتلاف میکوبند و سعی دارند افراد درون ائتلافها را متقاعد کنند به نفع فردی کنار رفته در عوض سهم خود را از معاونت یا وزارت در دولت آینده دریافت کنند.
در ائتلاف اکثریت اصولگرایان که در ابتدا از آن به عنوان ائتلاف جبهه پیروان خط امام و رهبری نام برده میشد اما به فاصلهای اندک به “ائتلاف اکثریت اصولگرایان” تغییر نام داد نیز همانند ائتلاف پیشرفت این دغدغه وجود دارد که چه کسی به عنوان نماینده این طیف وارد کارزار انتخابات شود و آیا دیگران از تمامی ظرفیتها و توان خود برای حمایت از وی استفاده میکنند؟
البته تعداد کسانی که در صف انتظار نامزدی انتخابات ریاستجمهوری هستند، بیش از کسانی است که خود را مطرح کردهاند و اعضای ائتلاف اکثریت نیک میدانند تنها راه موفقیتشان در قبال رقیبان، رسیدن به نامزد واحد است، لذا آنها باید راهی را برای رسیدن به این منظور پیدا کنند.
البته آخرین اخبار منتشر شده حاکی از توافق اعضای این ائتلاف دارد و مقرر شده تا نیمه اردیبهشتماه نظر واحد ائتلاف اکثریت اصولگرایان برای ثبتنام در انتخابات ریاست جمهوری اعلام شود.
جبهه ایستادگی
در میان اسامی پر شمار نامزدهای جریان اصولگرا پر سابقهترین نام در عرصه انتخابات ریاست جمهوری نام محسن رضایی است که به عنوان تنها کاندید جبهه ایستادگی، برای بار سوم خود را در محک انتخاب برای رسیدن به ساختمان پاستور قرار داده است.
جبهه ایستادگی هم صفبندی دیگری از جریان اصولگرایی است؛ جبهه ایستادگی ایران اسلامی در ماههای پایانی سال ۱۳۸۹ به پیشنهاد و ابتکار عمل محسن رضایی تشکیل و امروز وی به عنوان تنها کاندید این طیف مطرح میشود که با وجود دعوت به حضور در ائتلافهای پیشرفت و اکثریت، حاضر نشده است با اضافه شدن به این ائتلافها خود را در مظان کنارهگیری و صرفنظر کردن از شرکت در انتخابات قرار دهد و به نفع کسی دیگر کناره بگیرد.
محسن رضایی در سال ۸۴ و انتخابات ریاست جمهوری دوره نهم، تنها در فاصله چند روز مانده به زمان برگزاری انتخابات، با انتشار اطلاعیهای انصراف خود را با هدف جلوگیری از پراکندگی آرای مردم در اثر کثرت نامزدها عنوان کرد، اما در جریان انتخابات ریاستجمهوری دوره دهم تا آخر در صحنه ماند و کمترین میزان رای را در قبال سه نامزد دیگر بدست آورد.
رضایی گرچه با اسم اصولگرا بودن پا به عرصه انتخابات ریاست جمهوری دوره یازدهم گذاشته است، اما خود را به عنوان نامزدی مستقل معرفی میکند که قصد کنار کشیدن و ائتلاف با فرد یا گروهی را ندارد و از اواسط سال گذشته با سفرهای استانی و سخنرانیهای پیاپی، خود را یکی از کاندیداهای اصلی این دوره از انتخابات معرفی کرده است.
کاندیداهای مستقل
در جریان اصولگرا افرادی هم خارج از جریان ائتلافها آمادگی خود را برای حضور در عرصه انتخابات اعلام کردهاند که به نظر میرسد این افراد در پایان به نفع کاندیدایی دیگر کنار روند.
از این گونه نامزدها میتوان از محمدسعیدی کیا (اولین وزیر مسکن دولت احمدینژاد، وزیر راه و ترابری در دولتهای میرحسینموسوی و هاشمی رفسنجانی، وزیر جهاد سازندگی در دولت خاتمی)؛ حسنسبحانی (نماینده دورههای پنجم، ششم و هفتم مجلس)؛ سیدمحمد باقرخرازی (دبیرکل حزبالله ایران)؛ علی فلاحیان (وزیر اطلاعات دولت هاشمی رفسنجانی و نماینده مجلس خبرگان)؛ علیرضا زاکانی (نماینده دورههای هفتم ، هشتم و نهم مجلس) نام برد.
در خاتمه باید گفت جریان اصولگرایی در کشور فارغ از تمامی ائتلافها و جریانهای خبری بر یک نکته آنهم عبودیت محض در مقابل ولایت خامنهای اشتراک نظر دارند و تمامی این افراد خود را تابع نظر وی میدانند، که با نظر رهبر میآیند و میروند.