
جامعه اى که از لحاظ روانى دچار اختلالات اساسى در ساختارهاى اجتماعى است دچار ناهنجاریهاى کوچک و بزرگى مى شود. ناهنجاریهایى که گاه فردى به نظر مى رسد ولى به واقع سلامت کل جامعه را به طور جدى تحت تأثیر قرار مى دهد. گسترش پدیده فحشا و خودفروشى در جامعه اسلامى ایران یکى از همین ناهنجاریها محسوب مى شود که در ظاهر از مشکلات فردى شخصى که دست به خودفروشى مى زند سرچشمه میگیرد ولى به واقع مشکلى است که جامعه در بعد گسترده ترى درگیر آن مى باشد. مشکلى که شاید پیش تر تنها گریبانگیر قشر خاصى از جامعه مى شد ولى امروزه این پدیده الزاما تنها مشکل اقشار محروم جامعه چه از لحاظ فرهنگى و چه از لحاظ اقتصادى نیست. حتى نهادهاى اجتماعى که مذهب از رکن هاى اساسى آن محسوب میشود نیز از تبعات این مشکل اجتماعى مصون نیستند. مشکلات اقتصادى یکى از مهم ترین عواملی است که بسیارى براى غلبه بر آن تن به خودفروشى و فحشا میدهند و مادامى که این مسیر به عنوان یک راه چاره براى إمرار معاش محسوب میشود و زنان از این طریق بتوانند بر مشکلات اقتصادى خود فائق آیند خودفروشى منبع درآمد محسوب میشود و فحشا در جامعه وجود خواهد داشت.
قطعا فقر میتواند از انگیزه هاى أصلى براى روى آوردن به روسپی گرى باشد ولى عوامل اجتماعى و فردى بسیار دیگرى هستند که در گسترش چنین پدیده اى در جامعه تأثیر گذارند. دلیل گرایش به چنین راه کارى براى خروج از بحرانهاى اقتصادى و روحى و روانى هر چه که باشد در آخر سبب آسیب به زنانى خواهد شد که به این شیوه مبادرت ورزیدند. اغلب اوقات، زن فحشا را همچون وسیلهای موقت برای افزایش درآمد خود در نظر میگیرد، اما معمولا در این ورطه گرفتار میشود و راه بیرون آمدن ندارد. گاهی زن به رغم خواسته خود در این کار نگه داشته میشود و قسمت اعظم درآمد او را واسطه یا حامی کسب ، پیش خرید میکند و در نتیجه زن موفق به رهانیدن خود نمیشود. مساله حائز اهمیت در این بین عدم پذیرش این زنان توسط خانواده و جامعه خود مى باشد که سبب مى شود فرد گاها على رغم میل باطنى خویش محبور به پیمودن آدامه مسیر میگردد.
اغلب روسپیان از نظر اخلاقی با وضع خود انطباق یافتهاند، این حرفه به معنای آن نیست که آنها به طور ارثی و ژنتیک فاقد ارزشهای اخلاقی اند، بلکه، به حق، خود را جزو جامعه ای میدانند که از آنها خدمتشان را میخواهد.
بسیارى نیز از مکانیزم هاى دفاعى روانى براى قبول کردن شرایط استفاده میکنند.
مکانیزم های دفاعی شیوه های غیر ارادی هستند که در ضمیر ناخود آگاه ما شکل می گیرد تا بتونن از طریق تحریف و یا انکار واقعیت در مقابل اضطراب و هیجانات منفی همانند خشم از فرد مراقبت کنند
زمانی شاهد بروز اضطراب در فرد هستیم، که روشهای واقعگرایانه سازمان”مـن” میان شرایط محیط، تمایل غریزه یا الزام وجدان نتواند مصالحه برقرارکرده و تنشها را حل وفصل نماید، در اینحالت مکانیزمهای دفاعی فعال میشوند.
مکانیزمهای دفاعی ابزارهای مؤثر وکارآمدی هستند که در اختیار أفراد قرار گرفته و . مبنای کارکردشان تخفیف تأثیر تنش با نادیدهانگاری و فریب میباشد. لذا غالباً مکانیزم هاى دفاعی قادر به حل وفصل ریشهای تعارضها به طریق منطقی نیستند تنها درجهت محافظت از فرد در برابر عوارض ناشی از تناقضها و کشمکشهای درونی عمل مـیکنند.
به این ترتیب سازمان ناخودآگاه ذهن اولاً بطور ناگزیر و نه با تدبیری منطقی از مکانیزمهای دفاعیاش استفاده کرده و ثانیاً همواره بکارگیری یک مکانیزم دفاعی بهرغم آنکه تنشی را تخفیف میدهد، خود موجب شکلگیری عارضه و ناهنجاری جدید، متفاوت و نهفتهای در تعادل روانی فرد خواهد شد.
مکانیزمهای دفاعى ابزاری اجتنابناپذیر برای حمایت فرد در برابر اضطرابها و تهدیدهای نامتعادل روانی هستند. اساس عملکرد این روشهای دفاعی، کاملاً ناخودآگاه بوده و از آنجا که لازمه فعال شدن آنها تحریف و تبدیل شرایط و موقعیتهای واقعی است، لذا غفلت آگاهی انسان از کیفیت عملکرد آنها، شرط اثربخشی این مکانیزمها میباشد.
لازم به ذکر است، بهرهگیری از مکانیزمهای دفاعی نوعی پاسخ اولیه و طبیعی مستقیم انسان در مواجهه با واقعیتهای بیرونی محیط و نظام درونی خویش میباشد. امّا اصرار و تأکید طولانی مدت براستفاده از آنها و رها نساختن پس از کارکرد اولیه، باعث پایداری ناهنجاریهای شخصیتی و روانی در انسان میشود.
قطعا فردى که براى إمرار معاش به خودفروشى رو مى آورد در دراز مدت عزت نفس خود را از دست داده و بسیارى ارزشهاى درونى خود را مشروط به خودفروشى مى بیند و حتى بعضى در اثر قرار گرفته شدن در معرض خشونت هاى جنسى و یا فیزیکى و یا حتى روانى به شدت دچار ناهنجاریهاى روحى مى شوند. بنا براین در چنین شرایطى فرد از مکانیزم هاى دفاعى مانند إنکار و یا دلیل تراشى استفاده کرده تا بتواند ب اینگونه بحران هاى روحى مواجه شود و همانگونه که عنوان شد استفاده طولانى از مکانیزم هاى دفاعى باعث پایدارى ناهنجاریهاى شخصیتى مى شود. لازم به ذکر است که این گونه ناهنجاریها تنها گریبانگیر شخص خودفروش نمیشود و در سیکل ناسالمى مراجعه کنندگان را نیز درگیر خواهد کرد.
به این صورت که استفاده ممتد از مکانیزم هاى دفاعى در أفرادى که به prostitution و یا خودفروشى مشغولند سبب تداوم ناهنجاریهاى شخصیتى این أفراد شده و در نتیجه به خودفروشى آدامه داده و این مساله به عنوان یک ناهنجاریهاى اجتماعى وارد سیکل معیوبى شده و إمکان دست یافتن به راه حلى معقول براى این معزل اجتماعى را دشوار مى کند.