
روز سهشنبه هشتم آذرماه ۱۳۹۰ تبدیل به نمادی دیگر از عدم تأمل وتعقل در حاکمیت جمهوری اسلامی است، روزی که نیروهای لباس شخصی و افرادی خود را دانشجویان بسیجی معرفی میکردند به ساختمان سفارت و اقامتگاه دیپلماتیک بریتانیا در تهران حمله کرده و به تخریب بخشی از اموال و تجهیزات این دو مکان پرداختند.
این اقدام که با چراغ سبز نیروهای تندرو حاکمیت همراه بود، بسته شدن سفارت بریتانیا در ایران را به همراه داشت و در پی این حرکت کشورهای اروپایی همچون آلمان، فرانسه، نروژ، هلند و… سفیران خود را از تهران فراخواندند و متعاقبا دپپلماتهای ایرانی نیز از لندن اخراج شدند.
تبعات این حرکت نسنجیده از سوی جناح افراطی، پیامدهای سنگینی برای ایران را به دنبال داشت که امروزمشاهده میکنیم دولت جمهوری اسلامی با ابراز ندامت از این اتفاق، خواستار باز شدن سفارت بریتانیا در ایران شده و علیاکبرصالحی، وزیر امورخارجه ایران اعلام کرده است: ما بارها به انگلیس گفتهایم که میتواند کاردارشان بیاید و کارهایش را شروع کند و حمله به سفارت بریتانیا “اتفاق سنگینی” بود و نباید اتفاق میافتاد.
حمله به سفارت بریتانیا موجب شد شورای امنیت سازمان ملل در واکنشی فوری، این حمله را محکوم کرده و در بیانیهای که همه ۱۵ عضو شورای امنیت، از جمله چین و روسیه دو کشوری که حاکمان ایران آنها را رفیق و شفیق خود میپندارد، آن را امضا کردند.
ظاهراً یکی از نتایج حمله به سفارت بریتانیا، نزدیکی بیشتر چین و روسیه به جهان غرب ( از حیث تقابل با ایران ) بوده است و نمونهاش هم حمایت صد درصدی چین و روسیه از قطعنامه شورای امنیت علیه ایران بود. در صورتی که یک هفته قبل از آن محال بود که این دو کشور در بحث تحریم ها یا تعرض نظامی به ایران، به مصوبات مد نظر جهان غرب رای مثبت بدهند.
بریتانیا در آن هنگام از تحریم نفتی ایران حمایت نمیکرد، اما پس از حمله به سفارت این کشور رسما اعلام کرد مواضع خود در قبال تحریم واردات نفت ایران را تغییر میدهد و از افزایش دامنه تحریمها حمایت خواهد کرد و احتمالا یا یکجانبه یا همراه با فرانسه و آلمان این تحریمها را اجرا خواهد کرد، که این اتفاق افتاد.
جدا از واکنشهای منفی بینالمللی حمله به سفارت بریتانیا، تعطیلی سفارتخانههای دو کشور پیامدهای بسیاری داشت که صادر نشدن ویزا و به دست انداز افتادن اقدامات ضروری حقوقی و اداری شهروندان ایرانی انگلستان و شهروندان بریتانیایی در ایران از آن جمله است.
البته رژیم جمهوری اسلامی توسط عوامل تندرو خود تجربه حمله به سفارت کشورهای دیگر را در کارنامه گهربار خود دارد، سفارتخانههای آمریکا در سال ۱۹۷۹ ،کویت و عربستان در سال ۱۹۸۷ ،دانمارک در سال ۲۰۰۶ و پاکستان در سال ۲۰۰۹ به بهانههای گوناگون مورد حمله قرار گرفته اند.
ملت ایران هنوز خاطره تلخ اقدامات احساسی و غیرقانونی پیشین اشغال سفارت آمریکا را فراموش نکردهاند و با گذشت سی سال از آن رویداد تاسفبار هنوز کشور و مردم با پیامدهای آن درگیرند.
افرادی نظیر موسوی خوئینیها، نقش اصلی در تحریک دانشجویان برای تسخیر سفارت آمریکا را داشت، یا چهرههایی نظیر ابراهیم اصغرزاده، سعید حجاریان، محمدرضا خاتمی، محسن میردامادی و… به عنوان سران طیف خط امام و افرادی که امروزه از آنها به عنوان سران اصلاح طلب نام برده می شود حمله به سفارت و گروگان گرفتن کارکنان آن را در کارنامه خود دارند.
امروزه در شرایطی که جامعه بینالملل هر روز بیش از قبل خود را متحد و متعهد به اعمال فشارهای بیشتر اقتصادی، سیاسی و حتی نظامی در برابر رژیم جمهوری اسلامی می بیند؛ کشور بر اثر سیاستهای غلط حاکمان که منافع گروهی و شخصی را به جای منافع ملی نشاندهاند، به سمت انزوای کامل پیش میرود و اعمالی از قبیل اشغال سفارت بریتانیا و گروگانگیری دیپلماتهای خارجی توسط جمعی از بسیجیان همیشه حاضر در صحنه، بار دیگر به جامعه جهانی ثابت نمود که با گذشت بیش از سی وپنج سال از انقلاب ۵۷، جمهوری اسلامی همچنان حاضر نیست که تن به رعایت تعهدات بینالمللی خود دهد.
این در حالی است که بر اساس مقررات کنوانسیون وین (اصل ۲۲ کنوانسیون وین ۱۹۶۱) کلیه مامورین هیاتهای دیپلماتیک،اسناد و مدارک آنان مصون از تعرض بوده و دولت میزبان، این مصونیتها را میباید ضمانت کند. همچنین سفارت یک کشور طبق معاهدات و قراردادهای بینالمللی جزئی از خاک آن کشور محسوب میشود و اشغال یک سفارتخانه به منزله اشغال خاک آن کشور خواهد بود.
البته حمله به سفارت بریتانیا عکس العملهای موافق داخلی زیادی به همراه داشت ، افرادی نظیر سید احمد خاتمی اعلام کردند اصل ابراز تنفر دانشجویان از انگلیس کار شایستهای بود که در تهران انجام شد و هرچه سریعتر باید دست استعمار و استعمارگران از سرزمینهای اسلامی کوتاه شود، و صادق لاریجانی رئیس قوه قضاییه نیز با اعلام حمایت از این حرکت گفت: کاهش رابطه با انگلیس خواست ملت بود واین نتیجه برخورد توهین آمیز هر کشور با ایران است.
محمود احمدیبیغش عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس تسخیر سفارت بریتانیا از سوی دانشجویان را اقدامی شجاعانه و قابل تقدیر خواند و اعلام کرد: سفارت انگلیس لانه جاسوسی است و کارهای تخریبی علیه نظام جمهوری اسلامی انجام میداد و انگلیس در این توهم کور بود که با این اقدامات میتواند انقلاب ما را شکست بدهد اما به حمدالله این اقدام شجاعانه دانشجویان در تسخیر لانه جاسوسی انگلیس، به آنها نشان داد که در چه خیال خامی هستند.
مقامات رسمی رژیم بعد از این ماجرا اعلام کردند که این اقدام توسط نیروهای خودسر و دانشجویان بسیجی و با حمایت مردم، به شکل خود جوش، صورت گرفته است. اما بدون هیچ تردیدی میتوان ردپای بیت خامنهای و با پشتیبانی بخش مهمی از محافظه کاران را در این اقدام مشاهده کرد، زیرا در جمهوری اسلامی، هیچ گروه خودسری وجود ندارد و همه گروهها سر دارند. خودسرها هم تا کنون سرنخشان دست ولی فقیه بوده است؛ حمله به سفارت بریتانیا مطمئنا به خواست حاکمیت صورت گرفت و مدافعان این اقدام اعلام کردند رهبری، رضایت خود را با این حرکت اعلام کرده بود.
البته مهمترین پیام حمله به سفارت بریتانیا در آن زمان به سکوت فراخواندن سیاستمداران و فعالان بینالمللی بود که خواهان مذاکره بیشتر جهان غرب با ایران و حل و فصل اختلافات از راههای مسالمت آمیز بودند، اما جناحهای تندرو طرفدار رهبر با این حرکت میخواستند افرادی که در داخل به دنبال باز کردن درهای مذاکره بودند به جای خود نشانده و از طرف دیگر به غرب بفهمانند ایران بدون اذن رهبری حاضر به هیچ گفتگویی نیست و تمایلی به ادامه مذاکره و تعامل با جامعه بینالمللی در مسائل مورد اختلاف ندارد.
البته حاکمیت به خوبی دریافته است که جهان متحد و موضع گرفته در برابر جمهوری اسلامی انتظار تغییرات در نوع نگرش نظام حاکم دارند تا دست از تحریم و انزوا بردارند و امروز میبینیم فشارهای بینالمللی چنان بر حاکمیت فشار آورده که سران رژیم خود خواستار باز شدن باب مذاکرات با غرب هستند و اعلام این مساله از سوی وزیر امور خارجه ایران که بریتانیا، سفارت خود را در تهران بازگشایی کند نیز از همین مساله نشأت میگیرد.