
آن طور که سردار فیروزآبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح مى گوید اخیرا آیت الله خامنه ای در “گلایه” بی سابقه ای از مسئولان حکومتی گفته است: “برخی هی می گویند فرمایشات فرمایشات، این چه حرفی است؟ من دارم دستور می دهم، هیچ حرفی نمی زنم، مگر آنکه آن موضع و دستور باشد.”
فرمان اخیر رهبری از آنجا اهمیت دارد که تاکنون اظهارات او بین دو گروه از حاکمان مورد مناقشه بوده است. چرا که هر گروه به تناسب سود و زیان سیاسی و اقتصادی اظهارات آقای خامنه ای را به دو دسته ”حکومتی” و “غیرحکومتی” تقسیم می کنند. بر مبنای همین تقسیم بندی بوده که در گذشته نیز پاره ای از دستورها و موضع گیری های وی بی هیچ اقدامی بر زمین مانده است.
تاکنون روال امور بر این بوده که حاکمان ایران موضعگیری های رهبر را به احکام “حکومتی” و “غیرحکومتی” تقسیم می کردند. اما گویی موضعگیری جدید ولی فقیه در مورد “دستور بودن تمام مواضع وی” را باید به این معنی دانست که وی نه تنها انتقاد از مواضع خود، که غیرحکومتی تلقی شدن برخی از این مواضع را نیز تحمل نمی کند.
بی بی سی در همین رابطه نوشته است، به نظر می رسد آنچه آیت الله خامنه ای را به بیان این دیدگاه وا داشته، وقایع دوره دوم ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد و بی اعتنایی های مکرر مقام های حکومتی در این دوره به خواسته های رهبر ایران بوده است. بی اعتنایی هایی که در ماه های اخیر تا به آنجا گسترش یافته که به عنوان مثال، از سویی آقای خامنه ای در دو نوبت ادامه درگیری میان مسئولان سه قوه را “خیانت” به کشور توصیف کرده و از سوی دیگر، رئیس جمهور و سایر مقامات، با شدت هر چه تمام تر به مجادلات بی سابقه خود ادامه داده اند.
اما این بیان رهبری در شرایطی عنوان می شود که حداقل در یک سال اخیر فرمان رهبری از سوی رئیس جمهور مورد تاییدش به کرات نقض و بیشتر مواقع بلا اقدام مانده است. لذا به نظر می رسد پس از این نیز “نمی توان تصور کرد که احمدی نژادهای دیگر و یا سایر نزدیکانش در صدد ادامه این راه نباشند. داستان هنگامی جالب تر می شود که نقض کنندگان امر رهبری نیز دغدغه نظر ولایت بر سر و زبان دارند.
یکی از شفاف ترین توصیفات از این دیدگاه، توسط محمد تقی مصباح یزدی تئوریسین مورد اعتماد آیت الله خامنه ای صورت گرفته که به صراحت گفته است: “فهمیدن نظرات مقام رهبری معظم انقلاب کار سادهای نیست و باید از طریق قراین و سخنان از اصل نظراتشان مطلع شد”.
از سوی دیگر در میان پیروان سینه چاک آقای خامنه ای نیز، امروزه تئوری محذوریت رهبری بر سر زبان هاست. به طوری که این اظهارات ، به بحران اقتدار او دامن زده است.
دشواری ادامه حکومت رهبری از آنجا آشکار تر می شود که صدور هر فرمان ، توسط رئیس جمهور سابقا محبوب به چالش کشیده می شود، این امر به مرور زمان به نحوی سیر سعودی به خود گرفته که هم اینک لشکری از مدیران و مریدان “نامطمئن” را رقم زده است. .لذا ارائه قرائت های سختگیرانه تر از مقوله اطاعت از رهبر غیر قابل تصور بوده و کمکی به افزایش اقتدار او نخواهد کرد.
آفتاب آمد دلیل آفتاب!
درست چند روزی از فرمان اخیر رهبری نگذشته که رئیس جمهور طی سخنرانی می گوید: کسی که بتواند بازخواست کند اما بازخواست نشود، زمینه فساد و آلودگی دارد
محمود احمدینژاد در کشاکش با اصولگرایان به کسانی حمله کرد که اختیارات ویژه دارند ولی پاسخگو نیستند. وی گفت کسی که بتواند بازخواست کند اما بازخواست نشود، زمینه خوبی برای فساد دارد.
محمود احمدینژاد رئیسجمهوری اسلامی در مراسم دومین دورهاعطای “جایزه ملی علامه طباطبایی” گفت: «پنجاه سال که بگذرد یک وقت میبینیم مثلا یکسوم هزینههای کشور صرف نظارت میشود و خود این ناظران میشوند یک مساله که (نمیدانیم) آلودگیهای آنها را چه کنیم؛ چراکه همیشه اختیار یکطرفه و منهای مسئولیت، زمینه بسیار خوبی برای ایجاد فساد است.»
خبرگزاری آلمان با انتشار این خبر افزود: هرچه به انتخابات بعدی نزدیکتر میشویم، بیاعتناییهای رئیس جمهور به “دستور”ها و “خط قرمزهای رهبری” عیانتر میشود. سخنان محمود احمدینژاد در مراسم دومین دورهاعطای “جایزه ملی علامه طباطبایی” هم از سوی ناظران تدارک دیگری برای انتخابات پیش رو تعبیر شده است.
حامیان آقای خامنهای بسیاری نهادهای زیرمجموعه او مانند سپاه پاسداران را هم مصون از تحقیق و تفحص میدانند و میگویند که این نهادها تنها در برابر رهبر جمهوری اسلامی پاسخگو هستند.
به گفته آقای احمدینژاد،«یک وقت حاکمان این گونه قانون میگذارند که همه را صالح فرض میکنند و باید به کسانی که اشتباه میکنند، فرصت اصلاح داده شود، اما گاهی قانون این گونه حکم میکند که همه ناصالح هستند و باید جلو آنها گرفته شود تا تخلف نکنند.» تفاوت این دو نگاه در جریان اداره جامعه شاید مشخص نشود، اما سالها بعد «ناگهان مشاهده میشود که بیش از یکسوم هزینههای کشور صرف پیشگیری از تخلفی شده است که از ابتدا مسلم فرض شده بود». رئیس دولت ایران در نهایت هشدار داد که خود ناظران ممکن است به یک «مسئله» تبدیل شوند و نتوان آنها را کنترل کرد.