
گاه آشفتگی بی حد مسئولین در عرصه های مختلف، آنها را به بیان اظهاراتی عجیب وا می دارد و ما را بر سر دو راهی خنده یا گریه، تنها و سردرگم رها می کند.
جناب وزیر محترم ارشاد، طی سخنانی حیرت انگیز در جمع خبرنگاران، از راز چرایی انتخاب فیلم “آرگو” توسط هیئت آکادمی اسکار به عنوان بهترین فیلم این جشن سینمایی پرده برداشتند و این گونه عنوان کردند که جمع هالیوودی ها از تحریم اسکار توسط ایران ناراحت بودند و با انتخاب “آرگو”، خشم خود را ابراز داشتند !
از حال روحی جناب وزیر به راحتی می توان به وخامت حال این روزهای سینمای ایران و نیز دست اندرکاران آن پی برد. در پی یکی از غریب ترین اتفاقات اخیر، از احتمال تغییر نام خانه سینما به “خانه سینمای جمهوری اسلامی” سخن به میان آمده و از جمله دلایل این حرکت شگرف هم “گروگان گیری نام ایران توسط گروه های معاند در خارج از کشور” عنوان شده است !
به گزارش خبرگزاری ایرنا، جواد شمقدری، رئیس سازمان سینمایی در جمع خبرنگاران یادآور شد : «اکنون اساسنامه ˈ جامعه صنفی سینماییˈ هم در مسیر ثبت و تصویب قرار دارد که در آن اساسنامه نامی از خانه سینما نیامده اما در اساسنامه ای که توسط هیات هفت نفره رییس جمهوری تدوین شده پیشنهادی مطرح است که نام این تشکل ˈ خانه سینمای جمهوری اسلامی ایرانˈ باشد. دلیل استفاده از این نام به خاطر آن است که در بعضی مجامع بین المللی و در تشکیلات وابسته به بعضی از افراد اپوزیسیون برانداز خارج نشین از نام ˈ خانه سینماˈ در راستای اهداف خلاف منافع ملی کشورمان سوء استفاده می شود.»
و همین می شود که این دست ابداعات ملانصرالدینی، آن چنان ذهن و ضمیر ایشان را به خود مشغول ساخته که هنگام بیان آمار تعداد تماشاگران سینما در طول دوران مدیریت خود دچار خطای فاحش ۲۳ میلیونی می شوند !
امیرحسین علمالهدی کارشناس سینما در گفتگو با خبرنگار مهر درباره صحبتهای جواد شمقدری درباره آمار تماشاگران سینمای ایران از سال ۱۳۷۵ تا۹۱ گفت : «جواد شمقدری رئیس سازمان سینمایی در صحبتهای تازهمنتشره شده از وی درباره آمار تماشاگران سینمای ایران به افت کمی اشاره کرده که به اعتقاد من صحبتهای این مدیر سینمایی با موضعگیری سیاسی همراه بوده است.»
این کارشناس سینمایی در توضیح صحبتهایش عنوان کرد : «آمار ارائهشده توسط شمقدری در عالم واقع به وقوع نمیپیوندد و هرآنچه که از آمار مخاطب سینمای ایران در دو دهه اخیر بیان کرده است ما بهازای بیرونی ندارد. رئیس سازمان سینمایی به شکلی وارونه در صحبتهای خود سعی کرده تا دوران مدیریت خود را با ارائه آمار غیرواقعی خوب جلوه دهد و از سوی دیگر مدیریت سینما در دورههای قبلی را زیر سئوال ببرد.» علمالهدی در پایان متذکر شد : «حال اینکه با صحبتهای شمقدری به نظر میرسد این بار تاریخ سینمای ایران در حال تحریف شدن است. به اعتقاد من ارائه این آمار اشتباه، هدفدار بوده است. این درحالی است که مدیریت سینمای فعلی نمره چندان قابل قبولی نمیگیرد و نمونه آشکار این مدعا این است که میانگین مخاطب در سال ۹۱ ده میلیون نفر بوده، و این آمار در مقایسه با یک دهه گذشته یعنی در سال ۸۱ با افت و ریزش مخاطب مواجه بوده است.»
میانگین ۹ میلیونی مخاطب در سال ۹۱ در شرایطی است که آقای شمقدری این آمار را گرد کرده (!) و با محاسباتی دقیق به آمار مخاطب ۳۲ میلیونی در سال ۹۱ رسیده است.
سینمایی که زندگی محسن رضایی سوژه فیلم هایش شود و ساخت فیلم در مورد رهبر فرزانه، آرزوی کارگردانش، کار را به جایی می رساند که مسعود ده نمکی، که به سنت یارانش، ارزش مرغ را بیشتر از سیمرغ دریافته، امروز کسانی را مخاطب فیلمش می داند که گذارشان کمتر به مسجد و منبر می افتد.
در این میان، تنها باید به آقای شمقدری که برخلاف تصورشان، فکر می کنند “از زمانی که به سینما آمده اند از دو جهت مورد هجوم بوده اند”، یادآور شد که اتفاقا هجوم از یک سو بیشتر نبوده و آن هم حرکت در جهت تحقق منویات رهبر فرزانه بوده است که به تاسی از فرزانه ی پیشین (!)، امثال شمقدری ها را “اصحاب کباری می داند که قرار است انقلاب جهانی آخرالزمان را تحقق بخشند” و تنها افسوس ما را به حال سینمای نحیف و رنجور این روزها باقی می گذارد و درد این جماعت فکاهی !