
به رسمیت شناختن مالکیت بدن، همواره یکی از بنیادیترین مطالبات جنبشهای برابری خواهانه بوده است. این مطالبه در دو مبارزه مدنی برای رسیدن به برابری جنسیتی و پایان دادن به سیستم بردهداری سنتی و مدرن نقش چشمگیری داشته است.
«بچه، اگر بخواهم و هر وقت که بخواهم.» این شعار زنانی بود که برای حق بهرهمندی از وسایل پیشگیری از بارداری و پایان دادن داوطلبانه به آن به خیابانهای فرانسه و اروپا آمدند تا در پروسهای نه چندان کوتاه به قسمتی از مطالباتشان برسند. شبکه تنظیم خانواده در کشورها تأسیس شدند و علاوه بر ارائه خدمات پیشگیری از بارداری، عهدهدار بخش بزرگی از مسوولیت اطلاعرسانی و پذیرش متقاضیان برای پایان دادن داوطلبانه به بارداری هم شدند.
زندگی گروهی، چه از نوع کوچنشینی یا یکجانشینی، موجب شد جمعیت گروه اجتماعی به عنوان قدرتی استراتژیک به عنوان نه تنها نیروی کار و تولید، که نیروی دفاعی از ارزشها و مرزها هم به شمار آید. مرزبندیهایی که برای نقشهای زنانه و مردانه بین زنان و مردان و تنها با معیار ظاهر فیزیکی آنها مشخص شد، موجب ترجیح فرزند پسر به دختر و تولید ساختار تبعیضآمیز و مردسالار جوامع کنونی شد. با این همه استفاده از روشهای جلوگیری از بارداری سابقهای طولانیتر از کشف و ذوب فلز دارد و شواهدی مبنی بر پایان دادن به بارداریهای ناخواسته قبل و بعد از تولد هم وجود دارد.
این تمایل به پرشمار بودن آنچنان در معادلات دنیای امروزی تاثیر گذاشته که واتیکان همچنان موضع مشخصی درباره روشهای پیشگیری از بارداری ندارد و در آداب یهودیهای افراطی پرشماری فرزندان یکی از اصلیات است. در دنیای اسلام امروزی، نه تنها پیشگیری از بارداری معمول است، که در کشوری چون تونس، سالهاست که پایان دادن داوطلبانه به بارداری جزو خدمات عادی پزشکی محسوب میشود.
جمهوری اسلامی ایران، از ابتدای تأسیس، حجاب زن دستمایه بازی های سیاسی نظام کرده است و از آن برای اهداف خود بهره میبرد. به فراخور موقعیت و دوره سیاسی گاهی سختگیرانه و گاهی آسانتر با کسانی که میخواهند پوشش بدن خود را انتخاب کنند برخورد میکند. بسیاری از قربانیان این برخوردهای خشن و حجاب اجباری، همان زنانی هستند که در اولین سالهای پس از انقلاب، در گیر و دار جنگ با عراق و همزمان با اجرای سیاستهای افزایش جمعیت متولد شده اند. پس از پایان جنگ و دوران معروف به «سازندگی»سیاست « فرزند کمتر، زندگی بهتر» اجرایی شد و تا خانههای بهداشت اقصی نقاط کشور فرارفت. وسایل پیشگیری از بارداری به راحتی در دسترس زنان – و مردان – قرار گرفت تا امروز که تک فرزندی امری طبیعی به شمار میآید.
اطلاعرسانی درست و کامل برای انتخاب روش مناسب و زمان مناسب استفاده از این روشها – که به طور رسمی تنها در دسترس زنان ازدواج کرده است – دچار مشکلاتیست که بخشی از آن به فرهنگ جاری ایران باز میگردد. در هفتهای که گذشت آقای خامنهای روند موجود در کاهش رشد جمعیت را سبب پیری جمعیت عنوان کرده و بر ضرورت فرهنگ سازی تمام مسئولان کشور درباره بحث افزایش جمعیت تاکید کرده است. با فاصله چند روز مجتهدزاده، در گفتوگو با خبرنگار فارس اظهار داشت: «با توجه به فرمایشات مقام معظم رهبری مبنی بر تغییر سیاستهای کاهش جمعیت مرکزامور زنان در ستاد ملی خانواده بررسیهایی را انجام داد که براساس آن به جای کتاب تنظیم خانواده در دانشگاهها کتاب شکوه همسرداری از سال تحصیلی جدید تدریس شود.» او در ادامه به افزایش کمک هزینه مهدکودک برای مادران و برداشتن سقف سه فرزند میپردازد و اینها را نمونههایی از اقدامات دولت در راستای اجرای این خواسته رهبر جمهوری اسلامی برمیشمارد. گویی مادری و نقشهای مادری که بناست در کتاب آیین همسرداری تدریس شود، به بردن بچهها به مهدکودک بسنده میکند.
حمله جدید نظام دینی، حملهای سیستماتیک به بودن و بدن زن و بطور خاص رحم زن است که به آن به عنوان ابزار تولید “مسلمان”، و نه بیشتر نگاه میشود. فارس از قول مجتهد زاده که مشار احمدینژاد در حوزه زنان و خانواده است، مینویسد:«کاهش جمعیت در شرایط فعلی کشور فاجعهای است که توسط استکبار مطرح شده و با هدف فروپاشی جمعیت مسلمانان در ایران طراحی شده است در حالی که همین کشورها خودشان به سمت افزایش جمعیت میروند از این رو ضروری است قوانین اصلاح شده و تدابیری در این مورد اندیشیده شود.»
بنابراین یک بار دیگر بدن زنان، آن هم زنان شیعه ونه سنی ، به عنوان میدان تاخت و تاز نظام دیکتاتور دینی وارد محاسبات سیاسی متحجر رهبر و مهره های اجراییش در کشور می شود. بعید نیست به زودی گشت ارشاد، به عدم استفاده از وسایل پیشگیری از بارداری هم ارشاد کند و تجمعات خودجوش برای ممنوعیت فروش و استفاده از این وسایل در مقابل سفارتخانه ها و وزارت خانه ها برگزار شود. در این میان آشنایی، اطلاعرسانی و دسترسی به انواع ابزار پیشگیری از بارداری هم کاهش خواهد یافت و بیتردید آسیبپذیرترین خانوادهها، همانهایی هستند که این روزها در پیچ و خم گرانی روز و شب میگذرانند.
از سویی تجربه افزایش جمعیت و تبلیغ برای زاد و ولد بسیاری را به یاد هیتلز میاندازد و از سویی بیرون آوردن رحم و بستن لولههای رحمی زنان اقلیت نژادی تجربیاتیست که نباید در هیچجای دنیا تکرار شود. دست در دست هم دهیم و نگذاریم نسل دیگری سه نفره پشت میزهای دونفره مدرسه بنشیند، در هر عبور از مرحله زندگی، خود را یک از ملیونها ببیند و قربانی جنگ و تحریم و… شود. مبادا روزی فرا برسد که به جای «فرزند کمتر، زندگی بهتر» بین دیوارنوشتها، بی ذخیره غذای روح و جسم بخوانیم «فرزند بیشتر، زندگی بهتر».